به گزارش راهبرد معاصر؛ اینکه چرا قیمت ارز اوج می گیرد و چرا پایین می آید دلایل مختلفی دارد. وقتی ما اقتصادی متورم داریم قاعدتا سال به سال نسبت به سال قبل شاهد تغییراتی در قیمت ارزهای خارجی خواهیم بود البته این تغییرات عوامل متعددی دارد. وقتی اقتصاد به مقدار مورد نیاز رشد نمی کند و تولید ناخالص داخلی افت می کند این موارد دست به دست هم می دهد و مجموعه این موارد در اقتصاد نشان می دهد. اقتصاد ما ضعیف و کوچک است و قدرت اقتصاد در حال کم شدن است. چون این اتفاق برای ارزهای خارجی نمی افتد؛ ما فکر می کنیم آن ارز گران شده است درحالیکه قدرت پول ملی ما کاهش پیدا کرده است. امروز این افزایش قیمت در نخود و لوبیا هم دیده می شود چه برسد به ارز.
بحث دیگر این است که مثل هر موضوع دیگری باید گفت چقدر می توان کالایی را در بازار عرضه کرد؟ و میزان دسترسی بانک مرکزی به ارز نسبت ریالی که دارد به چه میزان است؟ بالا و پایین رفتن قیمت ارز در طول سال عمدتا ناشی از این مساله است و باید دید بانک مرکزی چقدر می تواند عرضه ارز داشته باشد. قانونی در اقتصاد وجود دارد. در زمانی که نفت داریم بیشتر و امروز کمتر ولی عمدتا 80% از منابع ارزی کشور به طور مستقیم و یا غیر مستقیم توسط دولت و شرکت های دولتی و حکومتی به دست می آید. امروز که نفت نمی فروشیم حدود 55% از صادرات غیر نفتی ما پتروشیمی های ما گاز و میعانات و فراورده های نفتی است. 20% از صادرات غیر نفتی ما معادن ما هستند که به صورت خام صادر می شود و در دست شرکت های بزرگ دولتی و شبه دولتی و خصولتی ها است که به عقیده من بنگاه های حکومتی بشمار می آید. دولت به عنوان مرجعی که همواره بین 80 تا 90 درصد ارز کشور را برای عرضه به بازار در اختیار دارد با بسته بودن دست و بال خود در عرضه ارز تقاضاهای ارز را به سمت بازار آزاد هدایت می کند. به این ترتیب نرخ ارز در آن بازار بالا می رود.
متوسط قیمت ارز در سال 98 چیزی در حدود 14 تومان بود که تورمی 40% داشتیم حال اگر این رقم را در 40% ضرب کنیم به رقمی می رسیم که از بازار توقع می رود. یعنی ارز تا چیزی حدود 20 هزار تومان ظرفیت دارد. و این رقم می تواند معدل ارز در سال 99 باشد. البته عوامل متعددی از جمله آغاز فروش نفت و یا بالا رفتن قیمت نفت می تواند قدرت مانور بانک مرکزی را بالا ببرد و ارزش پول ملی بالا برود و قیمت ارز به بیست هزار تومان نرسد. اما در حالت طبیعی چنان انتظاری در بازار وجود دارد.
سیاست بانک مرکزی و آقای همتی نسبت به مدیران قبلی و سابقه بانک مرکزی طی دو دهه اخیر بسیار درستتر بود. و همچنین نسبت به سایر دستگاه های سیاست گذار در اقتصاد کشور بهتر عمل کرده است. وقتی با این دو عنوان به موضوع نگاه کنیم می توان اعتباری به بانک مرکزی فعلی داد و گفت بهتر عمل می کنند. البته واژه های کنترل و نظارت وجود ندارد زیرا اقتصاد ما بیمار بود و شفاف و رقابتی و آزاد نیست و دارای اقتصادی رانتی و وابسته به نفت هستیم که عمده فعالیت های اقتصادی ما توسط دولت و با دخالت دولت انجام می شود. این عیوب جدید نیستند اما با وجود این مشکلات ذاتی در ده سال اخیر دو بار این اتفاق در اقتصاد ما رخ داد و در حقیقت عامل اصلی وقوع آن تحریم است. در ابتدای دهه 90 و در اواخر این دهه ارز به چند برابر قیمت خود رسید. چون این مساله صرفا اقتصادی نیست نباید در اقتصاد به دنبال راه حل آن بگردیم.