به گزارش راهبرد معاصر؛ در روزهای اخیر سخنگوی دولت در نشست خبری با خبرنگاران در پاسخ به سوال خبرنگار خبرگزاری فارس ادعایی را مطرح کرد که واکنش بسیاری در فضای رسانهای و مجازی در پی داشت.
علی ربیعی در پاسخ به انتقادات مطرح شده پیرامون عملکرد هفت سال گذشتهی دولت اظهار داشت: «در خصوص هفت سال گذشته آمار اطلاعات اقتصادی و اجتماعی و وجدان جمعی جامعه گواه هست، اگر هر کدام را خطا میگویم می توانید فردا آن را نقد کنید، سال 92 که دولت یازدهم شکل گرفت، قدرت خرید مردم و اقتصاد کوچک شده بود، میزان تورم مشخص بود؛ رشد منفی که داشتیم، بیش از 60 درصد کسری رشد داشتیم، بی ثباتی اقتصادی و کاهش قدرت خرید حاکم بود، این در حالی است که حدود 800 میلیارد دلار صادرات نفتی را هیچ وقت در دروه ما رقم نخورد».
وی با اشاره به مقایسه دولت یازدهم و دوازدهم با دولت قبلی خود، افزود: کشور در آن دوره با تحریم ترامپ هم روبرو نبود، تحریم ترامپ در نوع خود یک تحریم بی نظیر است، فروش نفت به کشور قبلاً بر میگشت.
سخنگوی دولت ادامه داد: ما با پدیده ترامپ نا متعارف ترین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا که بر سر یک کشور زورگویی که ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی قوی دارد روبرو بودیم. تحریم را نمیگویند و نمیگویند شما درآمد ارزیتان امسال چقدر بوده و چگونه کالای اساسی مردم را تامین کردید و زندگی مردم را نگه داشتید. من ادعا نمی کنم امروز جامعه خوشحال از زندگی خود است اما علتش را هم بگویید که اگر این دولت نبود شمایی که مدعی هستید وضع صد برابر خرابتر میشد.
جدای از عصبانیتی که در کلام سخنگوی دولت موج میزند، به راستی هدف ربیعی از ابراز چنین ادعاهایی چیست؟
این روزها که فشار اقتصادی بر اقشار مختلف جامعه شدت یافته و از مسکن بگیرید تا طلا و ارز، به عنوان شاخصهای روانی سنجش وضعیت از سوی مردم، به دغدغه اصلی مردم بدل شده است، سخنگوی دولت از دستاوردهای اقتصادی دولتهای ازدهم و دوازدهم سخن میگوید.
ربیعی بعد از هفت سال باز هم از تحویل گرفتن زمین سوخته دولت دهم توسط روحانی سخن به میان آورد و گفت: «سال 92 که دولت یازدهم شکل گرفت، قدرت خرید مردم و اقتصاد کوچک شده بود، میزان تورم مشخص بود؛ رشد منفی که داشتیم، بیش از 60 درصد کسری رشد داشتیم، بی ثباتی اقتصادی و کاهش قدرت خرید حاکم بود، این در حالی است که حدود 800 میلیارد دلار صادرات نفتی را هیچ وقت در دروه ما رقم نخورد».
این کلیگوییهای سخنگوی دولت در حالی است که هم آمارهای رسمی و هم باور عمومی خلاف آن را حمایت میکنند. جهش 6 برابری قیمت ارز، افزایش هفت برابری قیمت سکه، سقوط 18.4 درصد از جمعیت کشور به زیر خط فقر، افزایش 4.2 برابری قیمت مسکن نسبت به سال 92 و تورم رکودی از جمله آمارهای رسمی است. از سوی دیگر آنچه در افکار عمومی میگذرد، باور به نابودی اقتصاد در دو سال اخیر و تشدید فقر مطلق است.
چنین سطح اختلافی میان آنچه سخنگوی دولت میگوید و آنچه آمار و جیب مردم نشان میدهد، نشاندهنده فاصله پرنشدنی میان دولتمردان و مردم است؛ فاصلهای که به خلق دو روایت از اقتصاد منجر شده است!
خودکرده را تدبیر نیست
از دیگر ادعاهای ربیعی برای اثبات کارآمدی دولت روحانی، شدت و دامنه تحریمها و اثرگذاری آن بر اقتصاد است. وی بیان میکند: «کشور در آن دوره(ریاستجمهوری احمدینژاد) با تحریم ترامپی هم روبرو نبود، تحریم ترامپ در نوع خود یک تحریم بی نظیر است، فروش نفت به کشور قبلاً بر میگشت. ما با پدیده ترامپ نامتعارف ترین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا که بر سر یک کشور زورگویی که ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی قوی دارد روبرو بودیم. تحریم را نمیگویند و نمیگویند شما درآمد ارزیتان امسال چقدر بوده و چگونه کالای اساسی مردم را تامین کردید و زندگی مردم را نگه داشتید. من ادعا نمی کنم امروز جامعه خوشحال از زندگی خود است اما علتش را هم بگویید که اگر این دولت نبود شمایی که مدعی هستید وضع صد برابر خرابتر میشد».
شکایت از تحریمها در حالی صورت میگیرد که رفع آن با استفاده از سیاست خارجی، جزو شعارهای تبلیغاتی حسن روحانی در سال 92 بود. از سوی دیگر دولتیها از زمان مذاکرات ژنو تا امضای برجام این ادعا را داشتند که آنها، به عنوان ژنرال دیپلماسی، زبان مذاکره را بلد هستند!
حال بعد از هفت سال ربیعی به جمع منتقدانی پیوسته که در این مدت بارها گوشزد کردند که سطح تحریمهایی که مورد مذاکره قرار گرفته و ضمانت رفع آنها ناکارآمد است و با تغییر دولت در آمرکا همه چیز میتواند بر باد برود. انتقادی که روحانی در پاسخ آن گفت که شما زبان دنیا را بلد نیستید!
از سوی دیگر این سخنان ربیعی درحالیست که روحانی 18 اردیبهشت 97 بعد از خروج ترامپ از برجام گفت: «مردم ایران نگران نباشند زیرا پیش از این پیشبینی کرده بودیم که ترامپ به تعهدات خود پایبند نباشد و بر این اساس تصمیمات لازم را اتخاذ کرده بودیم. تصمیمی که در زمینه ارز گرفتیم در همین راستا بود. آرامش و ثبات بازار ادامه خواهد داشت و ارز مورد نیاز مردم را به خوبی تأمین خواهیم کرد. در مورد کالاهای اساسی مورد نیاز مردم نیز هیچ گونه نگرانی نباید وجود داشته باشد. خوشحالم که یک موجود مزاحم از برجام خارج شده است.»
آبان 97 حسن روحانی در جلسه هیات دولت گفته بود: «آمریکاییها هر کاری هم بکنند اما آنقدر راه و مسیر برای فروش نفت داریم که تحریم آنها بیاثر است».
همچنین خرداد 98 روحانی در جلسه هیات دولت گفته بود:«به رغم تبلیغات بدخواهان، اوضاع کشور بسیار خوب است و فشارهای آمریکا به زودی زود بی اثر خواهند شد...ملت ایران بداند که فشار آمریکا به اوج رسیده و از این به بعد این تحریم ها و فشارها ظرفیت خود را از دست خواهند داد».
با در نظر گرفتن موضع فعلی سخنگوی رسمی دولت باید چنین گفت که با ربیعی به آنچه میگوید واقف نیست و یا روحانی از همان زمان میدانست که چه کلاهی بر سرش رفته است!
با نگاهی به عملکرد در برخورد با تحریمها از منظر واقعگرایی، باید گفت که آنچه امروز بر سر جامعه و دولت از این ناحیه آمده، نتیجه ترکیب خوشباوری تکوکراتها به غرب (که بارها از آن ضربه خوردهاند)، عدم تخصص در آیندهنگری و صادق نبودن با جامعه است. ترکیبی که امروزه شاهد نتایج آن در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی هستیم.
از سوی دیگر بعد از قریب به 9 سال شاهد هستیم که آژانس بینالمللی انرژی اتمی بار دیگر رفتار خصمانه خود در دوره احمدینژاد را از سر گرفته و به بهانه عدم دسترسی به دو مکان بازرسی نشده، در حال طراحی بستر جدیدی برای ورود شورای امنیت سازمان ملل به مسئله تحریم تسلیحاتی خواهد بود. در اینجا هم همان خوشبینی و غربگرایی رادیکال کار دست روحانی و تیم خصوصی وی داده است!
قوهای که از بقیه عقب مانده است
علی ربیعی در ادامه اظهارات عجیب و غیرواقعی خود مطرح کرد: «دولتی که بی نظیر بوده در فشارهای داخلی هم بی نظیر بوده است. من فکر میکنم قضاوت در مورد هفت سال منهای شرایط تحریم، قضاوت منصفانهای نیست. من هم بیش از همه آنهایی که ابراز نگرانی میکنند نگران معیشت و زندگی مردم هستیم. مدعی هستیم با این سیاستهایی که دنبال کردیم با توجه به محدودیتهایی که داشتیم معلوم نبود شخص دیگری بتواند آثار مثبتی را داشته باشد».
این سخنان را باید واکنشی به وضعیت سیاسی قوای سهگانه کشور دانست. این روزها قوه قضاییه، براساس نتایج نظرسنجی مراکز دولتی، در ساله مبارزه با فساد توانسته به محبوبیت مردمی دست یابد. همچنین انتظار مردم از مجلس یازدهم که به وصف انقلابی متصف است، نشاندهنده امید به انقلابیگری در رفتار و عمکرد است.
در میانه این محبوییت و امید، دولت روحانی از هر دو امتیاز محرم است، محرومیتی که ربیعی از آن به عنوان فشار داخلی یاد میکند.
شکایتهای بیشمار از رسانهها، حمله ناجوانمردانه به منتقدان، تضعیف قوه مقننه و حداکثر استفاده از همراهی رهبری با دولت از جمله رفتارهای سیاست داخلی روحانی بود. در حالی ربیعی از فشسار داخلی سخن به میان میآورد که در این مدت شاهد بودیم دولت اعتدال همانند دولت سازندگی به تفکیک قوا قائل نیست و حتی سال گذشته از احیای لوایح دوقلو (جابجایی اختیارات رهبری و رئیسجمهور) خبر داد.
به واقع روحانی ودولتش نه تنها در این هفت سال هیچ فشاری متحمل نشدند، بلکه به گواه آمار از بیشترین حمایتها نیز برخوردار بودند.
یکی از آرزوهای بزرگ هاشمی رفسنجانی در دوره سازندگی، همردیف شدن نام وی با امیرکبیر به عنوان معمار سازندگی بود. مقایسه رفتار روحانی با مراد خود، از تمایل وی نیز برای داشتن چنین جایگاهی خبر میدهد.
رویای بزرگ روحانی یعنی نرمالیزاسیون جمهوری اسلامی ایران با شکست مواجه شده است. برجام، توافقنامه پاریس، سند 2030، پالرمو و انواع معاهدات الزامآور دیگر همگی در پازل این نرمالسازی تعریف میشود.
اما آنچه این روزها دولت روحانی با آن مواجه بوده، شکست تمام عیار در همه حوزههایی است که روزی با ادعای ژنرال بودن در آنها توانست رای بیاورد. بنابراین باید گفت که رویای بزرگ روحانی دیگر قابلیت تحقق ندارد وخود وی نیز به این موضوع واقف است.
با فهم این موضوع میتوان رفتارهای اخیر دولت را هم بررسی کرد. در روزهای اخیر شاهد بودیم که تیم اقتصادی دولت به صورت ضربتی وارد عمل شده تا مشکلات را حل کند و خود روحانی نیز با اعطای اختیارات گسترده به معاون اول سعی دارد در سال آخر ریاستجمهوری خود، کارنامهای حداقلی از خود به جای بگذارد!
آنچه ربیعی بر زبان آورده بخشی از یک عملیات روانی گسترده است. رسانههای همسو با دولت این روزها سعی دارند با برجستهسازی همزمان مشکلات اقتصادی سالهای پایانی احمدینژاد و سوپرمنسازی از تصمیمات اقتصادی دولت روحانی (صرفا در حد حرف باقی میماند) چنین القا کنند که روحانی معمار اقتصاد در پایان قرن است!
سخنان ربیعی را تنها یک واکنش به سوال خبرنگاری جوان ندانید، بلکه آغاز بر یک عملیات روانی پیچیده برای احیای شخصیت حسن روحانی برای سالهای پساریاستجمهوری ببینید. روحانی از رویای بزرگ نرمالسازی به نیاز بزرگ ادامه حیات رسیده است؛ حیاتی که در افکار عمومی نیاز به تنفس مصنوعی دارد!