به گزارش راهبرد معاصر، قطعنامه سیاسی اخیر شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و همچنین گزارش جانبدارانه و تحت فشار آمریکای گوترش دبیرکل سازمان ملل درباره ماجرای آرامکو تردیدی باقی نمیگذارد که طرف اروپایی و آمریکایی در حال اجرای یک کارزار جدید برای فشار روانی به ایران برای مذاکره و دستبرداشتن از برخی مولفههای قدرتش است. از سوی دیگر بحران کرونا نیز فشارهایی را به اقتصاد ایران {در کنار اقتصاد دنیا} تحمیل کرده است. یک پرسش رایج در این سالها و از جمله در ایام اخیر آن است که آیا مذاکره با آمریکا و اروپا میتواند راهی به سوی بهبود اقتصاد ایران داشته باشد یا خیر؟ با سعید لیلاز کارشناس مسائل اقتصادی و فعال سیاسی اصلاحطلب در اینباره گفتوگو کردیم. او راجع به تاثیرات جهانی و داخلی کرونا بر اقتصاد و همچنین این پرسش که آیا مذاکره با آمریکا در شرایط فعلی سودمند است یا خیر؟ نکاتی مطرح کرده است که در ذیل میآید:
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در پاسخ به این سوال که به اعتقاد شما کرونا چه تاثیر عینی بر اقتصاد ایران خواهد گذاشت؟، با بیان اینکه مدیریت اجرایی کشورمان در مجموع بهتر از بسیاری از کشورها توانست شیوع این بیماری در سطح کشور را کنترل کند، خاطرنشان کرد: این اولین بحران بینالمللی به معنای واقعی تاریخ بشر است و حتی جنگ جهانی دوم نیز این گونه نبود.چراکه در جنگ جهانی دوم بسیاری از مناطق دنیا اساساً تحت الشعاع این جنگ قرار نگرفتند یا لااقل تاثیر محدود از این جنگ گرفتند.
لیلاز با تاکید بر اینکه شواهدی که از پژوهش محققان علوم پزشکی منتشر شده حاکی از آن است که مسئله کرونا به این زودیها جمع نمیشود، گفت: در وهله اول معتقدم این ویروس ما را به عصر مرکانتیلیسم (Mercantilism) یعنی قرون شانزدهم و هفدهم میلادی و عصر دولتهای ملی و عصر این که پیروزی من شکست شماست برگردانده است که این مسئله بدون شک بزرگترین ضربهای است که تاکنون به پروژه جهانیسازی یا همان Globalization وارد شده است. به طوری که همه شواهد نشان میدهد اقتصاد کشورهای غربی در مقایسه با اقتصاد کشورهایی چون ایران آسیب بیشتر دیده است.
این کارشناس اقتصاد سیاسی ادامه داد: یافتهای که میتوان از این ماجرا درآورد این است که شواهد اولیه نشان میدهد دولتها هر قدر بزرگتر باشند آسیب کرونا به آنها کمتر بوده است که این مسئله به موضوع دولتهای حداقلی بازمیگردد.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران با تاکید بر اینکه ویروس کرونا، به فدرالیسم ضربات بسیار بزرگی وارد کرد، خاطرنشان ساخت: این ویروس نشان داد که اساس بیچارگی رژیم آمریکا، فدرالیسم بودنش است. از آنجا که در ایالات متحده هارترین طبقه سرمایهداری که در تاریخ شناخته شده، حاکم است، در این کشور هر چیزی از جمله ویروس کووید 19 به شکل اسکناس دیده میشود. بنابراین تعجبی ندارد که از نظر کیفیت مواجهه کشورها با کرونا، عملکرد بریتانیا بهتر از آمریکا و به همان نسبت عملکرد فرانسه بهتر از بریتانیا، عملکرد آلمان بهتر از فرانسه، ایران بهتر از آلمان، چین بهتر از ایران و الی آخر باشد.
لیلاز با تاکید بر اینکه چه از لحاظ اقتصادی و چه از منظر ژئوپلتیکی آسیبی که ایران از همهگیری ویروس کرونا دیده به مراتب کمتر از بقیه کشورهای دنیا است، تصریح کرد: در عرصه مبارزه با کرونا هر چقدر اقتصادها ادغامتر شده بودند و یا اصطلاحاٌ گلوبالیزیشنشان بیشتر بوده باشد، بیشتر تحت شعاع کرونا واقع شده و آسیب بیشتری دیدهاند. بر همین اساس است که اقتصاد ایران که به دلیل فشار وحشتناک تحریمها در 42 سال گذشته و به ویژه دو سال اخیر در انزوای شدید بوده، از نظر اقتصادی متحمل آسیب کمتری به نسبت دیگر کشورهای دنیا شده است.
وی افزود: نکته دوم این است که به واقع کاری که غرب در این سالها با تحریمهای خود با ایران کرد، همان کار را کرونا با غرب انجام داد. بنابراین اگرچه ما از نظر اخلاقی نسبت به این که تعداد زیادی از مردم اروپا و آمریکا بر اثر ابتلا به ویروس کرونا جان خود را از دست دادهاند ناراحتیم ولی به لحاظ ژئوپلیتیک، مقوله کرونا را فرصتی میدانیم که به ما یک مهلت تجدید قوا در برابر تحریمهای ظالمانه غربیها را داده است.
لیلاز با بیان این که شواهد نشان میدهد بیشترین فشار کرونا از نظر اقتصادی بر روی بخش خدمات آمده است، تصریح کرد: در شرایطی که 85 تا 90 درصد اقتصاد کشورهایی چون آمریکا، آلمان و فرانسه روی بخش خدمات استوار شده، این بخش تنها 54 درصد از اقتصاد ایران را به خود اختصاص داده است که این مسئله خود گویای چرایی آسیب کمتر ایران از کرونا به نسبت کشورهای پیشرفته و صنعتی است.
این کارشناس اقتصاد سیاسی خاطرنشان کرد: یکی دیگر از چالشهای اصلی کرونا برای اقتصاد دنیا این بود که مثلاً تا به حال تصور نمیشد روزی برسد که همه هواپیماهای مسافربری دنیا زمینگیر شوند و به همین دلیل این اندازه فرودگاه و آشیانه برای آنها تعبیه نشده بود ولی ناگهان همگی روی زمین نشستند و این در تمام کشورهای جهان منجر به بروز بحران شد. به طور مثال آسیبی که هواپیمایی امارات از زمینگیر شدن هواپیماهای خود دید قطعا قابل مقایسه با هواپیمایی هما نیست. همین مسئله برای هواپیمایی لوفتانزا و هواپیماهایی آمریکا نیز قابل تعمیم است.
این عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران با بیان اینکه به نظر میرسد بخش کشاورزی از کرونا تاثیر چندانی ندیده باشد، تصریح کرد: با توجه به اینکه سهم بخش کشاورزی هنوز 10 درصد GDP یا تولید ناخالص اقتصادی ایران است و این نسبت در آمریکا ممکن است یک تا 1.5 درصد باشد،با توجه به برکنار بودن نسبی بخش کشاورزی از بحران کرونا، این موضوع نیز به اقتصاد ایران کمک میکند.
وی خاطرنشان کرد: در اسفند ماه، تصورم این بود که اگر تا آخر اردیبهشت بتوانیم کرونا را مهار کنیم، این ویروس بین 2 تا 3درصد GDP ایران را از بین ببرد. اما امروز ارزیابیها بیانگر این است که احتمالاً این میزان به 6 درصد افزایش یافته است اما با این حال معتقدم با توجه به بازگشت مراکز تولیدی کشور به وضعیت پیش از محدویتهای کرونایی، بخش مهمی از این عقبماندگی در تولید در نیمه دوم سال 99 جبران میشود.
لیلاز تاکید کرد: معتقدم شرایط بسیار سختی داریم ولی اگر تا آخر مرداد و شهریور دوام بیاوریم دیگر اتفاقی نمیافتد و قادر خواهیم بود که از شرایط بحرانی در حوزه اقتصادی به سلامت عبور کنیم. با این حال بر این باورم که باید این مسئله را نیز مورد تاکید قرار داد که کاهش 2تا 4درصد از تولید ناخالص داخلی کشور یک عدد بسیار بزرگ به حساب میآید؛ به تعبیر دقیقتر اگر GDP ایران را 4 هزار تریلیون تومان -به قیمت جاری- در نظر بگیریم هر یک درصد آن معادل 40 هزار میلیارد تومان میشود؛ بنابراین 2 تا 4 درصد GDP یعنی حدود 80 تا 180 هزار میلیارد تومان.
وی افزود: کل بودجه عمومی دولت امسال 460-470 هزار میلیارد تومان است. یعنی 3 برابر آسیب ناشی از کرونا که به GDP وارد شده است. ولی این عدد که 2 تا 4 درصد است را باید با 8 درصدی که در آمریکا است یا 20 درصدی که در بریتانیا یا 7-8 درصدی که در آلمان یا چین است مقایسه کنید.
این کارشناس اقتصاد سیاسی با بیان اینکه در آمریکا اگر به قیمت اسمی حساب کنیم، هر یک درصد یا 2 درصد رشد اقتصادی آن، معادل کلGDP ایران میشود، تأکید کرد: این رقم به قیمت «قدرت برابری خرید» هر 5 درصد آن است{هر 5 درصد رشد اقتصادی آمریکا معادل کل GDP ایران است}؛ اگر این اعداد را مقایسه کنیم متوجه میشویم که به اندازه یک و نیم برابر کل اقتصاد ایران، از اقتصاد آمریکا به خاطر کرونا از بین رفته است. آسیبی که بریتانیا دیده هم وحشتناک است به نوعی که به گفته مسئولان این کشور، بحران اقتصادی که در اثر همهگیری ویروس کرونا به انگلستان تحمیل شد، در صد سال اخیر بی سابقه بوده است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب عنوان کرد: بحران کرونا در مجموع به لحاظ ژئوپلتیک به نفع ایران تمام شد. چرا که به برخی از بدترین دشمنان یا رقبای ما همچون عربستان آسیبهای جدی وارد کرد. به طور مثال آسیبی که عربستان از کاهش درآمد نفت از کرونا دید شاید 20 برابر آسیب ایران باشد. به همین واسطه است که بنده احتمال ناآرامی در عربستان را بیشتر از ایران پیشبینی میکنم. علت این مسئله نیز این است که حکومت عربستان هماکنون در حال مصرف کردن ذخایر خود بوده و به همین واسطه شروع به کاهش یارانهها کرده است. همچنین اقتصاد روسیه به عنوان یکی از رقبای ایران تحت تاثیر همهگیری کرونا و موضوع نفت آسیب دیده است.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در بخش دیگری از این گفتوگو با اشاره به آثار ژئوپلیتیک بحران کرونا بر مقدرات سیاسی حاکم بر کشور گفت: یکی از آثار ژئوپلیتیک کرونا در ایران این است که هرگونه مصالحه با آمریکا را بلاموضوع کرده است؛ به این معنا که علاوه بر اینکه تاکنون از نظر سیاسی مصالحه با آمریکا غلط بود اما این مسئله از این پس از نظر اقتصادی نیز بی معنی شده است. چراکه حتی اگر با آمریکا مصالحه نیز بکنیم، دیگر بازار نفتی وجود ندارد که بتوانیم در آن نفت خود را عرضه کنیم.
وی ادامه داد: در شرایط فعلی 6 میلیون بشکه نفت از ظرفیت تولید اوپک کم شده و از این تعداد اگر 500 هزار آن تلاطم ایجاد میکرد قیمت نفت به بشکه ای 40 دلار میرسید؛ یعنی ورود ایران به بازار جهانی بسیار دشوار خواهد بود و اگر این ورود اتفاق بیافتد و الآن بتوانید 2 میلیون بشکه نفت نیز صادر کنیم با بشکهای 40دلار روی هم 80میلیون دلار میشود که در مجموع سالی 24 تا 25 میلیارد دلار می شود. این مسئله در حالی است که در بدترین سال دولت آقای احمدی نژاد، درآمد نفت ایران 65 میلیارد دلار بود و در حالی که بهترین سال دولت آقای روحانی 33 میلیارد دلار بود به واقع وحشتناک است.
لیلاز تاکید کرد: بنابراین اگر فرض کنیم به یک باره وسط توافق هستهای بیافتیم و 24 ساعته محدودیتها برداشته شود نیز باز هم درآمد نفتی ایران به بیش از سالی 25 میلیارد دلار نمیرسد که این رقم به راحتی در حوزههای دیگر قابل جبران است و بنده یقین دارم عدد واقعی درآمد غیر نفتیمان بیش از 60 تا 70 میلیارد دلار است.
این کارشناس اقتصاد سیاسی در پاسخ به این سوال که با این تفاسیر آیا شما معتقدید مذاکره نه تنها با عقل سیاسی نمیخواند،بلکه صرفه اقتصادی نیز ندارد؟، تأکید کرد: بنده معتقدم مذاکره مجدد با آمریکا نه تنها چیزی به ملت ایران نمیدهد بلکه راه دزدی را برای دزدان هموار میکند. علت اینکه زمزمههایی برای مذاکره مجدد در حال شنیده شده است این است که لولهای که دزدان تا به حال از آن خوردهاند در حال خالی شدن است. به طور مثال شاید برخی از آنهایی که بچههایشان در کانادا هستند، کارتهای بانکیشان بسته شده و پاسپورتهایشان در شُرف منقضی شدن است و برخی از آنها به همین واسطه دارند از کوره در میروند ولی کارگر کف خیابان یا کشاورز چیزی گیرش نمیآید و این یک توقع نابجا است که خیال کنیم با مذاکره مجدد به طور مثال تورم حل میشود.
لیلاز در عین حال با بیان اینکه من هیچگاه مخالف یک مصالحه شرافتمندانه نبودهام و این گونه نیست که اساساً با هر گونه مصالحهای مخالف باشم، گفت: ایالات متحده باید به برجام بازگردد و ما باید مطالبه خسارت کنیم. اگر موفق شویم از نظر دیپلماتیک عاقلانه رفتار کنیم آمریکاییها بیشتر از این ضربهای که به ما زدند قادر نخواهند بود بزنند. مشکلات اقتصاد ایران اساساً متعلق به خودش است و کرونا بار دیگر این واقعیت را نشان داد.
منبع:تسنیم