به گزارش راهبرد معاصر؛ دلار بالاخره رکورد 20 هزار تومانی را شکست، اگرچه ساعتی بعد یک عقب نشینی 500 تومانی این نرخ را به رکورد قبلی دلار بازگرداند ولی چیزی از التهاب این روزها نکاسته است، ما در عصر سرمایه داری مدیریت دارایی های زندگی میکنیم. در این یادداشت به چرایی افزایش قیمت ارز و راهکارهایی برای حل این بحران پرداخته ایم.
در روزهای اخیر چه اتفاقی افتاده است؟
رئیس اداره صادرات بانک مرکزی گفته است 7.6 میلیارد دلار به کشور بازنگشته است و عمده کارتهای بازرگانی که ارز خود را به کشور بازنگردانده اند، حق العمل کار هستند.
وی با اشاره به مصوبه هیات وزیران مبنی بر اینکه صادرکنندگان مکلف به بازگشت ارز حاصل از صادرات خود هستند، گفته است از حدود 19 هزار و 171 صادرکننده 16435 صادرکننده 86 درصد صادرکنندگان هستند با تعهدات صادراتی 27.5 میلیارد یورو، 5.5 میلیارد یورو ارز به کشور برگردانده اند.
بانک مرکزی در روز دلار 20 تومانی دلار نقدی به بازار تزریق کرد و خریدار آن چنانی نداشت و دلار از ۲۰۶۰۰ تا ۱۹۷۰۰ در زمان تزریق پایین آمد. ولی در عصر باز معاملات فردایی و لفظ های صوری توسط دلالان دلار ۱۹۷۰۰ تا ۲۰۲۰۰ بالا آوردند. این نشاندهنده آن است که یکی از مهم ترین مشکلات بازار ارز همین معاملات فردایی بوده و نیاز به وجود یک بازار رسمی برای بازار ارز را نشان میدهد.
چرا دلار گران شد؟
پیشتر در تحلیلی به 22 عامل بنیادی در تعیین نرخ ارز اشاره کرده بودیم، به نظر میرسد در روزهای گذشته 5 عامل ذیل با نرخ ارز بازی میکنند؛
بهگفته همتی عمق بازار ارز فیزیکی یا اسکناس با ارزش معاملات 4 میلیون دلار نسبت به بازار نیما با ارزش روزانه معاملات 120 میلیون دلاری بسیار محدود است.
اما این تمام ماجرا نیست، هماکنون بازار ارز در نیما به 2 شکل مختلف دنبال میشود، ارز صادرکنندگان بزرگ مانند پتروشیمیها که عملاً با یک نرخ شبهدستوری در سامانه عرضه میشود و عملاً در اختیار تمام متقاضیان قرار نمیگیرد. حالت دوم ارز صادراتی سایر صادرکنندگان است که عملاً در یک بازار دوم عرضه میشود، در این بازار عرضه و تقاضا تعیینکننده نرخ است و عملاً فروش ارز صادراتی در این بازار با نرخ بسیار نزدیک به بازار آزاد انجام میشود.
پیگیریها از سوی فعالان اقتصادی حاضر در سامانه نیما نشان میدهد در روزهای اخیر و با نزدیک شدن به موعد 31 تیر ماه یعنی زمان نهایی تسویه حساب ارزی صادرکنندگان، فروش پروانههای صادراتی بدون فروش واقعی ارز صادراتی شدت گرفته است.
بهعبارت دیگر با انجام این فرایند عملاً تسویه ارزی صادرکنندگان انجام میشود و یک منشأ برای واردات در اختیار اشخاص واردکننده قرار میگیرد. اما باید توجه داشت از آنجا که بعضاً کوتاژ یا پروانه صادراتی بین صادرکننده و واردکننده معاوضه میشود هیچ تبادل ارزی انجام نمیشود و واردکننده مجبور است از بازار آزاد اقدام به تأمین ارزی کند که مجوز واردات آن را از طریق پروانه شخص صادرکننده کسب کرده است.
این موضوع عملاً به یک تله جدی برای بانک مرکزی و واردکنندگان تبدیل شده است. توجه داشته باشید که در شرایط التهاب ارزی واردکننده در وهله اول بهدنبال ارز واقعی صادرکننده و در وهله بعدی بهدنبال تبدیل ریال دراختیار به کالا میباشد.
بهعبارت سادهتر با توجه به شرایط تورمی واردکننده مانند همه سرمایه گذاران ترجیح میدهد بهجای ریال کالا در اختیار داشته باشد به این ترتیب واردکنندگان رفته رفته زیر بار خرید پروانههای صادراتی میروند و ارز مورد نیاز خود را از بازار آزاد تهیه میکنند. این موضوع از دو جنبه به بازار ارز آسیب وارد میکند؛ اول اینکه ارز صادرکنندگان در زمان مناسب و تعیینشده به کشور بازنمیگردد و دومین نکته این است که تقاضا برای خرید ارز (بهصورت ناخواسته و تحمیلی از سوی واردکنندگان) از بازار آزاد افزایش مییابد که این موضوع به افزایش بیشتر قیمت دامن میزند.
در نهایت باید به این نکته توجه داشت که مشکل جدی در خصوص بازگشت ارز شرکتهای بزرگ پتروشیمی و... وجود ندارد اما با توجه به امکان معامله کوتاژ یا پروانه صادراتی در بازار ثانویه ایجادشده امکان ایجاد فشار مضاعف و تقاضای مازاد به بازار آزاد ارز ایجاد شده است. در نهایت این سؤال مطرح است: بازگشت ارز با نرخ دستوری 16 یا 17 هزار تومان برای یک صادرکننده رقم دستپایینی محسوب میشود؟ اگر این قیمت رقم مناسبی است بانک مرکزی میتواند تغییرات لازم را در بازار مذکور اعمال کند.
یک سوی دیگر از این بحران به یک رفتار صادرکنندگان بازمیگردد، با توجه به بی ثباتی بازارها تا آنجا که میشود دارایی های ارزی خود را در خارج از کشور نگه دارند تا در زمان مقتضی و گرانتر به فروش برسانند.
البته تحریم نیز در این میان بی تاثیر نبوده است، هم اکنون میزان بالایی از دارایی های ایران به صورت بلوکه در کشورهای دیگر باقی مانده است و این کشورها از پرداخت حقوق مشروع ملت ایران سرباز میزنند، نمونه آن کره جنوبی بود که چند روز پیش اعلام شد 8 میلیارد از دارایی های ایران را به تاراج برده و بازپس نمیدهد.
البته کرونا نیز در این میان بی تاثیر نبوده است، کرونا عملا بسیاری از مرزهای کشور برای صادرات را بست و تقاضای بسیاری کالاها را از بین برد، در این میان حساب ارزی ایران بود که روز به روز با بحران روبرو شد.
عده ای نیز معتقدند که سکون نسبی بازار دلار در ماههای اخیر و افزایش بازارهایی مانند بازار سرمایه باعث میشود تا این بازار نیز خود را با سایر بازارها همسان کند.
راهکارهایی برای حل مشکل ارز
اگرچه در یادداشت های پیشین اشاره ای اجمالی به راههای استفاده از ارزهای بلوکه شده در خارج از کشور داشتیم، در اینجا نیز به دو مورد دیگر از راهکارهایی که برای ارز مد نظر است میپردازیم؛
یکی از مشکلات عمده کشور در منابع ارزی این است که خود را وابسته زیرساختهای دلاری کرده است، این در حالیست که رقیب قدرتمندی برای دلار در حال سر برآوردن است، همانطور که در یادداشت چگونه کرونا هژمونی دلار آمریکا را به چالش کشیده است؟ گفته شد چین با ارائه زیرساخت رقیب سوییفت (یعنی CIPS) و ارائه رمزارزیوآن و بسیاری زیرساخت های دیگر در حال کنار زدن دلار است، ایران البته برای استفاده از این زیرساخت یک مشکل بزرگ دارد، این مشکل بزرگ چیزی نیست جز حسن روحانی و تیم سیاسی اش که تمام قد در حال دک کردن چینی ها هستند.
حدود 4 ماه است که ارز 4200 برای اقلام اساسی به خوبی تخصیص داده نمیشود و واردات این اقلام با مشکل روبرو شده است، مکانیسم این ارز اینچنین بوده است که بانک مرکزی از بازار آزاد دلار خریداری میکرده و به قیمت 4200 میفروخته است، پدیده ای که به شدت تورم زا بوده و خلق نقدینگی بی مورد میکرده است، هم اکنون بهترین موقعیت برای هدایت این نقدینگی ها به سمت تولید همان اقلام اساسی است که در واردات آنها با مشکل روبرو شده ایم.