به گزارش راهبرد معاصر؛ یک هفته از نامه معروف به ترمز بورس نگذشته بود که در روز چهارشنبه 18 تیر ترمز بورس با رشد بسیار پایین تر نسبت به روزهای گذشته اش کشیده شد. دعوای اصلی اما بر سر این بود که آیا بورس در ماههای گذشته تورم را در بازار رهبری کرده است؟ آنها در نامه خود ادعا کردند که «در نتیجۀ انتظارات شکل گرفته در بورس، تولید با سرمایهگذاری و تأمین مالیِ داخلی بیش از پیش تعطیل شده، بر نابرابری افزوده شده و بازار پول در معرض تخریب از مجرای افزایش سرعت گردش پول و تبدیل هرچه سریعتر شبه پول به پول قرار خواهد گرفت و حتی فشار درونزایی برای خلق نقدینگی و پایه پولی مضاعف ایجاد خواهد کرد» در آن نامه به صراحت چنین عنوان شده بود که «پیامدِ ادامه روند فعلی بازار بورس افزایش بیشتر تورم و نرخ ارز خواهد بود.» در این یادداشت به دعوای مرغ و تخم مرغی تورم و بازارهای دارایی میپردازیم.
اما پیش از آنکه به این بحث بپردازیم باید چند نکته را مورد بررسی قرار دهیم؛ از سال 96 اقتصاد ایران دچار تورم مزمنی شده است که دائما همین تورم تغییر وضعیت میدهد و هر روز به یکی از بازارها سرک میکشد، فلذا نمیتوان برای تحلیل این وضعیتها به یک دلیل مقطعی تکیه کرد.
تورم انتظاری
یکی از استدلالهایی که در رابطه با تورم زایی بورس مطرح میشود این است که رشد فزاینده بورس یک تورم انتظاری را برای سایر بازارهای دارایی ایجاد میکند، انتظارات در مورد تورم را ما در ادبیات دو نوع میدانیم؛
1- انتظارات تطبیقی: یعنی داشتن انتظار و پیش بینی رخداد سطحی از تورم صرفا بر اساس سوابق قبلی تورم با اصلاح محدود (انتظارات تورمی بر اساس داده های گذشته)
2- انتظارات عقلایی: یعنی داشتن انتظار و پیش بینی رخداد سطحی از تورم بر اساس نظریه و تئوری تورم و با استفاده از داده های پول و .. (داده های دوره جاری و ...)
به نظر میرسد این استدلال در رابطه با بورس تا حدی درست باشد ولی سوال مشخص این است که حد توضیح دهندگی این استدلال برای تورم جاری کشور چقدر است؟ تا چه حد عوامل بنیادی در این تحلیل دخیل هستند؟ آیا انتظارات را صرفا یک پدیده ذهنی بنگریم یا انتظارات را باید به معنای ایجاد بستر و اقتضا برای حرکت بازار به سمت یک تورم بیشتر دانست؟ هر تحلیل و تفسیری یک برونداد را به ما نشان میدهد که لزوما به معنای رهبری بورس برای تورم نیست.
آیا رونق بورس به معنای افزایش تقاضا برای پول است؟
در نامه مذکور عنوان شد که افزایش رشد شاخص بورس بازار پول را تخریب کرده باعث سرعت گرفتن سرعت گردش پول میشود. البته با توجه به نشانههایی از جمله ورود مثبت سرمایه به بازار برای تایید این سخن وجود ندارد و از طرف دیگر میتوان گفت اتفاقا میتوان ادعا کرد که رونق بورس افزایش تقاضای مبادلاتی برای پول و در نتیجه آرام گرفتن بازار ارز را نتیجه میدهد.
مخاطرات یک نامه؛ سرریز سرمایه به سوی سایر بازارها؟
یکی از انتقاداتی که نسبت به جلوگیری از رشد بورس مطرح میشد این بود که ممکن است با کاهش رشد بورس و خروج سرمایه از این بازار، داراییهای دیگر از جمله ارز دچار افزایش قیمت خواهند شد، فلذا موازی با ارائه چنین پیشنهادی برای کشیدن سرعت رشد بازار سرمایه باید پیشنهاداتی نیز مطرح میشد.
بازی بورس در دوگان ترس و طمع
تورم این روزهای اقتصاد ایران بازار را در وضعیتی قرار داده است که بی شک دارای مختصات جدیدی در نوع خود است، این تورم البته یک زیرساخت ذهنی بزرگ برای خود تدارک دیده است، بازار ایران دائما در یک دوگان بزرگ ترس و طمع افتاده است. در نقاطی از نمودار اقتصاد ایران از ترس به سمت طمع حرکت میکند و در نقاطی از طمع به سمت ترس
فلذا میتوان ادعا کرد اینکه رشد بازار سرمایه به دلیل تورم بوده است معنادارتر از این است که گفته شود رشد تورم معلول رشد بازار سرمایه یا همان بورس خواهد بود.
ورود دارایی بانکها به بورس؛ تغییر وضعیت یک بحران
درسلسله استدلالهایی که در رابطه با نامه معروف میتوان مشاهده نمود گفته میشود، «با یک مثال ساده می توان توضیح داد که رشد شبه پول(مانند سپرده های دیداری) بدون تشکیل سرمایه موازی در نظام بانکی (شکاف ترازنامه ای) حتما می تواند زمینه ساز تورم شود.»
از طرفی با برهم نهی وقایع بازار در ماههای گذشته میتوان دید که با سیگنالهای سیاست گذارانه ای که رییس کل بانک مرکزی در ماههای اخیر و با کاهش نرخ سود بازار بین بانکی و سود سپرده داده است، میبینیم که حدود 90 هزار میلیارد تومان از دارایی بانکها حتی بدون رد و نشانی وارد بازار سرمایه شده است، در واقع میتوان دید که بحران همان بحرانی است که در سال 96 بروز کرد، هر روز تغییر وضعیت میدهد.
در واقع اتفاقی که می افتد این است که بحران بانکی حل نشد، در پی آن بانکها برای نجات خود ابرتورم را به اقتصاد تزریق کردند و در این بازی دائما ترازنامه های خود را بهبود بخشیدند، یک روز با تسعیر ارز و یک روز دیگر با سفته بازی در بورس.
مسابقه تداول ثروت در میان مردم و خروج سرمایه از مدار واقعیت
واقعیت آن است که بخش عمده ای از توان کشور در ساعات ابتدایی روز پشت سیستم ها و برای خرید و فروش سهام به هدر میرود و بازده های غیرمعقول در بازار سرمایه باعث میشود تا عملا فعالیت مفید اقتصادی ای صورت نگیرد، همین بخش واقعی اقتصاد را از بخش غیرواقعی آن جدا میکند که این در واقع خود تورم است.
بهره کلام
به نظر میرسد آنچه باعث بروز تورم شده است بازار سرمایه نبود و بازار سرمایه آنچنان هم قدرت ایجاد تورم انتظاری را ندارد، چه آنکه سایر بازارهای دارایی نیز به موازات آن و در یک مسابقه کمابیش برابر با بازار بورس در حال رشد هستند، بلکه بازی کثیفی است که 7 سال است بانکها در بازار ایران آغاز کرده اند.
رشد بورس بد است، نه برای صرف رشد سریعش که به خاطر ریشه های بنیادین «بانکی» آن.