به گزارش راهبرد معاصر؛ هفته گذشته بود که رسانههای اصلاحطلبی خبری منتشر کدند از قول نماینده مردم شهرضا در مجلس شورای اسلامی مبنیبر عدم تمایل مردان مجلس برای حضور زنان در هیأترئیسه؛ خبری که البته توسط «سمیه محمودی» تکذیب شد! با این حال، رسانههای زنجیرهای با انتشار سلسله گزارشهایی سعی کردند ضمن القای وجود تبعیض سیستماتیک علیه زنان در ساختار رسمی کشور، برای خود اعتبارسازی کرده و بگویند که تنها در دوره اصلاحات بود که زنان توانستند به موقعیتهای سیاسی و اجتماعی بالا دست یابند.
روزنامه شرق در اینباره چنین نوشت: «بعضی نشانهها حاکی است که اراده و فشاری از بیرون مجلس تاکنون مانع این شده است که زنی به جایگاه هیئترئیسه مجلس برسد. گویا برخی روحانیون تراز اول، نشستن زنان بر جایگاه هیئترئیسه مجلس را همتراز با ریاست آنان بر مردان دانستهاند و با پیامهایی مستقیم و غیرمستقیم تاکنون مانع این اتفاق شدهاند. برای همین فرقی نمیکند که مجلس دست اصلاحطلبان باشد یا اصولگرایان. به نظر میرسد ساختار مردانه قدرت درون مجلس هم با هر گرایشی چندان دغدغه حضور زنان در هیئترئیسه را ندارد و با فشارهای بیرونی راحت همسو میشود».
جدای از تکذیب این خبر و تمایل اصلاحطلبان برای ورود به حوزه زنان و تبدیل مسائل آنان به سلاح سیاسی برای پیشبرد اهداف خود، نگاهی به سابقه این جریان سیاسی در برخورد با این موضوع نشاندهنده کارنامه ضعیف آنان است.
چندی پیش زهرا شجاعی، رئیس مرکز امور مشارکت زنان در دولت اصلاحات در گفتگو با روزنامه آرمان درخصوص استفاده ابزاری اصلاح طلبان از زنان گفته بود: «اصولگرایان حمایت بیشتری از زنان انجام میدهند و در عوض اصلاح طلبان موقع انتخابات از زنان استفاده میکنند و بعد کاری برایشان نمیکنند».
این اعتراف ناخواسته اما مصداقهای گوناگونی دارد؛ از پیشنهاد عقیم کردن زنان کارتنخواب توسط شهیندخت مولاوردی بگیرید تا استفاده ابزاری از «دختران خیابان انقلاب» که به رسوایی بزرگ برای زهرا رهنورد و افرادی همچون مصطفی تاجزاده بدل شد.
از دید اصلاحطلبان جریان زنان در کشور به دلیل ظرفیت سیاسی- امنیتی که دارد، میتواند به عنوان بخشی از کلانبرنامه سیاسی اصلاحات و جزیی از جامعه مدنی محسوب شود. از همینرو شاهد هستیم که تمام اقدامات آن به جنبههای سیاسی و امنیتی جریان فمینیسم منتهی میشود و در دولتهای اصلاحات و اعتدال خبری از پیگیری مشکلات واقعی زنان نیست. به عنوان مثال، شهیندخت مولاوردی در نشست خبری معاونت رئیس جمهور در امور زنان و خانواده در خصوص عقیم کردن زنان کارتنخواب چنین میگوید: «باید به طور اساسی برای آن برنامهریزی شود و به طور تخصصی و کارشناسی این طرح بررسی شود و براساس رضایت زنان کارتن خواب عقیم شدن صورت بگیرد، چون آمار تولدهای نوزادان معتاد بار مالی برای دولت دارد باید ریشههای آن قطع شود».
همچنین در ماجرای پروژه «دختران خیابان انقلاب» شاهد بودیم که «مریم شریعتمداری» یکی از دختران کشفحجابکرده خیابان انقلاب (که با هشتگ # دختران_پنجاه_هزار_تومانی جنجالی شد) در حساب توییتر خود از بسته عجیبی که بعد از برگزاری دادگاه رسیدگی به جرائم او، در کیفش قرار داده بودند نوشت. بستهای که مجری اصلی این پروژه را لو داد و اصلاحطلبان رادیکال برای منحرف کردن افکار عمومی از پشتپرده ماجرا، از حمایت مالی حمایت کردند!
در عرصه سیاسی نیز شاهد بودیم که در سال ۹۶ و همزمان با انتخاب اعضای دولت دوم روحانی، اصلاح طلبان فشار شدیدی روی دولت آوردند که دستکم یک وزیر زن برای کابینه خود انتخاب کند. این تبلیغات سیاسی درحالی بود که اصلاح طلبان به خوبی میدانستند که این موضوع از سوی دولت روحانی انجام نمیشود اما بازهم نمایش انتخاب وزیر زن را به راه انداختند. این در حالی بود که پس از روی کارآمدن جریان اصلاحطلب در شورای شهر تهران، در سه باری که تهران بدون شهردار ماند و همه چیز دست خود اصلاح طلبان بود، این جریان سیاسی نه تنها گزینه مطرحی برای این پست رو نکرد بلکه به طور کاملا ویترینی کاندیداهای نمایشی به میدان آورد که نه سوابق آنها با این پست همخوانی نداشت و نه موقعیت آنها ایجاب میکرد که به شغل جدیدی بیاندیشند. همچنین در شورای شهر پنجم اصلاحطلبان برای انتخاب اولین شهردار خود دست به کار شدند و نام «الهه کولایی» را مطرح کردند که بعدها وی به نمایشی بودن کاندیداتوریاش در انتخابات شهرداری تهران اعتراف کرد!
به دنبال این رفتارهای نمایشی بود که «سیدمحمود میرلوحی» عضو اصلاح طلب شورای شهر پنجم در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «زنان و جوانان را برای شهرداری تهران انتخاب نکردیم، چون دنبال ظاهرسازی نیستیم»!
بعد از ماجرای قتل «میترا استاد» توسط محمدعلی نجفی، کنش اصلاحطلبان به یکی از جنجالهای عمومی تبدیل شد. وارد کردن اتهامات غیراخلاقی به مقتول، جاسوس خواندن وی و در نهایت تجویز دسترات شرعی نوین برای جلوگیری از محاکمه نجفی نشان داد که برای این جریان قبیلهگرایی و حفظ ساختارهای آن از هر مصلحتی بالاتر است. جریان رسانهای اصلاحات نیز که تا دیروز ارزشهای دینی و اخلاقیات رسمی را به سخره میگرفتند و به بهانه «حکومتی» بودن این اخلاقیات، آن را تخطئه میکردند همه کتب احادیث و روایات را برای اثبات مهدورالدم بودن همسر نجفی زیرورو کردند. از سوی دیگر، فضای شبکههای اجتماعی، به ناگهان از سوی اکانتها و فعالان وابسته به جریان اصلاحات، پر شد از داستانسرایی درباره بحث «پرستو» و «دام افکنی جنسی» و حتی به میان کشیدن پای برخی نهادهای نظام، تا برای نجات تصویر و آبروی یکی از نامزدهای بالقوه همیشگی اصلاحطلبان برای انتخابات مختلف کوشش کنند.
از دهه 60 تا میانه دهه 70 چپهای مسلمان رادیکال وظیفه خود را «مبارزه با بدحجابی به عنوان بخشی از برنامه استکبار برای نابودی انقلاب اسلامی» میدانستند و مروری بر اسناد آن دوره، نشاندهنده حجم خشونت آنها در مبارزه با بدحجابی با روشهایی همچون استفاده از «پونز» است. از میانه دهه 70 بدین سو نیز زنان برای اصلاحطلبان تنها بخشی از سربازان پیاده در جامعه مدنی برای مقابله با حاکمیت محسوب میشدند. به همین دلیل است که در کارنامه اصلاحطلبان ردپایی از حضور زنان در مناصب قدرت نیست و تنها شعار بود که توانست این بیکارنامه بودن را مخفی کند. برای مثال به این سخنان زهرا شجاعی دقت کنید که میگوید: «ما با همان مردان اصلاحطلب مجلس ششم هم بر سر تغییر برخی قوانین به نفع زنان مشکل داشتیم؛ چراکه درک بسیاری از آنان از نقش و وظایف زن محدود به همان دریافت شخصی و انتظارات فردی و خانوادگی خودشان بود. یک نماینده اصلاحطلب مجلس ششم میگفت اگر قرار شود همسر من هم مثل من بیرون از منزل حضور فعال داشته باشد، پس شب که من به خانه میروم چه کسی قرار است شام من را تهیه کند»!
اصلاحطلبان به دلیل رویکردهای امنیتی در مناسبات خود و البته برتری اصل قبیلهگرایی هیچگاه حاضر به پذیرش برخی کنشها همچون راهیابی زنان به مناصب قدرت نخواهند بود، چون جایگاه زنان برای آنان تنها ابزاری برای پیشبرد اهداف کلان است و نه بیشتر. مجلس ششم، دورههای مختلف شورای شهر و تشکیل دولتهای اعتدال و اصلاحات کافی بود تا ایدههای زنانه آنان محقق شود اما شاهد بودیم و هستیم که هنوز هم نگاه ابزاری به زن میان اصلاحطلبان موج میزند.
اگرچه رسانههای زنجیرهای سعی دارند با کارنامهسازی این ضعف را بپوشانند و از رهگذر آن برای تخریب مجلس یازدهم سوژه خلق کنند، اما خود به خوبی آگاه هستند که زن برای اصلاحات یعنی جنس دوم!