به گزارش راهبردمعاصر؛ هر بار که پروندهای جدید باز میشود یا انباری تازه کشف میشود، ناشران با بُعد دیگری از قاچاق کتاب مواجه میشوند، در یکسال گذشته که پرونده قاچاق کتاب با ورود نیروهای امنیتی و نظامی شتاب بیشتری به خود گرفته است، انبارهای متعددی در گوشه و کنار تهران همین شهری که میگویند مردمش کتاب نمیخوانند کشف میشود، انبارهایی که سرمایههای ناشران را در سالهای اخیر بر باد داده است. انبارهایی مملو از کتابهای قاچاقی که یا غیرقانونی و بدون مجوز هستند و یا از اقبال ناشران جزو پرفروشها و قرار بوده بخشی از مشکلات اقتصادی نشر در سالهای گذشته را جبران کنند.
حالا همه این کتابها در انباری نگهداری میشود، انباری که روز گذشته در مقابل ناشران، خبرنگاران و عکاسان رونمایی شد و شگفت همگان را از تعدد کتابها و برخی از عناوین آنها به همراه داشت. البته باید گفت که قاچاق کتاب پدیدهای جدید نیست و از سالهای دور ادامه داشته است، اما در این سالهای اخیر شدت و حدت آن ناشران را به تکاپو واداشت و با کشف انبارهای قاچاق نمای دیگری از این منشور نمایان شد.
به گفته میرجلالی مدیر انتشارات ویراستار و دبیر کارگروه صیانت از حقوق ناشران و مولفان سنگ بنای مقابله با قاچاق کتاب اواخر سال 89 و اوایل سال 90 با جمع شدن چند ناشر در گروه انتشاراتی ققنوس و با سرمایه یک میلیون تومانی که هر ناشر به اشتراک میگذارد، گذاشته شد.
این همپیمانی برای مبارزه اتفاقا مثمر ثمر بوده و موجب شد، مهمترین شخصی که آن زمان اقدام به انتشار نسخ قاچاق کرده و در پاساژ شکری اصفهان آنها را توزیع میکرد، شناسایی شود. پس از آن چند مورد دیگر نیز شناسایی و پیگیری شد.
میرجلالی اما با اذعان به کُند پیش رفتن ماجرا به تفاهمنامهای که در سال 95 میان اتحادیه ناشران و کتابفروشان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امضا شد، اشاره کرده و آن را نقطه عطف این ماجرا میداند و میگوید: به موجب این تفاهمنامه کارگروهی متشکل از 5 نفر از اعضای صنف نشر شامل بنده، قربانی، غمگسار، کریمی و محمود آموزگار شکل گرفت اما با وجود تاسیس کارگروه باز هم امور به کندی پیش میرفت تا اینکه اسفند ماه سال گذشته جلسهای با مسئولان قضایی و انتظامی کشور برگزار شد که به موجب این جلسه برخی حکمها گرفته شد و با پلیس امنیت وارد بحث اقدام مستقیم شدیم.
وی ادامه میدهد: اکنون پروندههایی شکل گرفته و حکمهایی در شرف صادر شدن است، البته آن چیزی که ما کشف و شناسایی کردهایم یک دهم آن چیزی است که در کشور تحت عنوان نسخه قاچاق وجود دارد و موجب شده تا صنف نشر هر روز ضعیف و ضعیفتر شود.
حجم کتابهای موجود در این انبار چند ده هزار متری و شمارگان برخی از عناوین تمامی استدلالها وپیشفرضهایی که تاکنون درباره سرانه مطالعه، میزان تمایل مردم به خرید کتاب و شمارگان واقعی نشر در اذهان عموم مردم وحتی مسئولان وجود داشته است، را به چالش میکشاند. به گونهای که در مواردی حتی خود ناشر اصلی کتاب از یک عنوان کمتر از هزار جلد منتشر کرده و اغلب آننیز در انبارش خاک میخورد، اما در میان کشفیات چند هزار نسخه قاچاق از آن کتاب وجود دارد.
500 هزار جلد کتاب قاچاق به ارزش 15 تا 20 میلیارد تومان
اما این کتابها که به گفته میرجلالی بالغ بر 500 هزار جلد و به ارزش 15 تا 20 میلیارد تومان است، چه سرنوشتی پیدا میکند؟
میرجلالی از تصمیم کارگروه و صنف برای نابود کردن این کتابها و تبدیل شدن به خمیر سخن گفته و میافزاید: البته مرجع تصمیمگیر در این زمینه قوه قضاییه است.
*نامه کارگروه صیانت از حقوق ناشران به "پاول دورف" برای ممانعت از انتشار پیدی اف در تلگرام
اما قاچاق کتاب دو بُعد دارد، یک بعد آن با کتاب به مفهوم فیزیکی سر و کار دارد و بعد دیگر که بیحد و مرز است، انتشار در فضای مجازی است که با شکلگیری شبکههای اجتماعی رشدی قارچگونه نیز یافته است، امروزه کانالها و سایتها متعددی در شبکههای مجازی اقدام به انتشار نسخه پیدی اف کتابهای ناشران میکنندف اغلب هم این تصور را دارند که کار فرهنگی است و موجب ترویج کتابخوانی. اما قرار است کارگروه برای آنها نیز فکری کند. بنا به گفته میرجلالی نامهای به مدیر شبکه اجتماعی تلگرام فرستاده شده تا از فعالیت این کانالها جلوگیری شود.
وی همچنین ادامه میدهد: متاسفانه ما در روند شکایات به این نتیجه رسیدهایم که مسئولان رسانههای دیجیتال اظهار میدارند که تنها میتوانند روی آن بخشی از فضای مجازی که از آنها مجوز گرفته نظارت داشته باشند، نظارت آنها هم عمدتاً شامل فیلتر است به همین منظور ما اقدام به انتشار نامه برای مدیران تلگرام کردیم.
دبیرکارگروه صیانت از حقوق ناشران به شگرد جدید قاچاقچیان کتاب اشاره کرد و افزود: آنها دیگر کتاب را چاپ نمیکنند تا مجبور به نگهداری در انبار شوند، بلکه پیش از انتشار بازاریابی کرده و بعد اقدام به انتشار نسخههای سفارش داده شده میکنند.
وی همچنین برخی از مراکز مهم فروش کتاب قاچاق در کشور را چنین برشمرد: پاساژ شکری اصفهان، بیش از 90 درصد کتابفروشان؛ کوچه دهنادی در شیراز از هر 10 کتاب فروش 8 کتابفروش در قاچاق شریک هستند، در سطح شهر تهران نیز کتابفروشان و یا فروشگاههای که اجارهای هستند بیشتر به این امر مبادرت میورزند.
اخیرا در خبرها نام فردی بنام «خ» که به صورت خانوادگی همراه با دو پسرش اقدام به فروش قاچاق کتاب به صورت گسترده در تهران کرده بود، شنیده شد، فردی که با قرار وثیقه 500 میلیون تومانی قاضی دادگاه رسانه به زندان اوین منتقل میشود و آنجا قاضی زندان وثیقه 80 میلیونی برای او تعیین میکند. بنا به گفته میرجلالی این فرد وثیقه را پرداخت کرده و متواری میشود.اما حالا تلاش دارد تا با اتحادیه به صلح برسد، او حاضر است هزینه ناشران خسارت دیده را پرداخت کند تا اتحادیه از شکایتش صرفنظر کند، امری که محال است.
*حجم بالای کتابهای ممنوعه و امنیتی در سایه غفلت مسئولان فرهنگی و قضایی
چرخی در انبار کتابهای قاچاق نشان میدهد علاوه بر کتابهای پرفروش ناشران در سالهای اخیر کتابهای زیرزمینی حجم قابل توجهی دارند، کتابهایی که در سالهای پس از انقلاب انتشار آنها ممنوع بوده و جرم تلقی میشود، کتابهایی که در سالهای اخیر توسط اپوزسیون و بر ضد اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران نوشته و در خارج از کشور منتشر شدهاند، حالا در غفلت مسئولان فرهنگی، امنیتی و نظامی به راحتی در میان دستفروشان کتاب انقلاب، راسته کرمیخان و یا هر جای دیگری از کشور در دسترس هستند.
کتابهای علوم غریبه، عرفانهای نوظهور، کتابهایی در ستایش نظام شاهنشاهی و... نیز در شمارگان بالا در میان کتابهای انبار خودنمایی میکند، اما چرا تا به حال دستگاه قضایی و فرهنگی ما به این خطری که در دل پایتخت فرهنگ ما را تهدید جدی میکند، بیتوجه بودهاند. اساساً مجازات انتشار چنین کتابهایی چیست؟ پرونده قضایی تشکیل شده در این زمینه چه وضعیتی دارد؟
علی فواکه وکیل پرونده قاچاق کتاب درباره روند پرونده میگوید: پرونده قاچاق کتاب در مرحله پایانی تحقیقات مقدماتی را سپری میکند و در مرحله موعد صدور قرار است. تا پایان سال بازپرس رسیدگیکننده درباره پرونده تصمیمگیری و آن را برای دادگاه ارسال میکند.
وی با اشاره به خلاءهای قانونی موجود در این زمینه میگوید: از لحاظ قانونی عنوان «قاچاق» مانعی است برای اینکه بخواهیم این کتابها را پیگیری کنیم. در این زمینه دو قانون وجود دارد، یکی قانون سال 1348، حمایت از مولفان، مصنفان و هنرمندان و دیگری قانون سال 59 درباره ترجمه تکثیر و نشر آثار. بحثی که ما با بازپرس پرونده داشتیم این بود که اکثر این کتابها شامل قانون حمایت از مولفان نمیشوند و به این نتیجه رسیدیم که در این زمینه خلأ قانونی وجود دارد. البته قانون مولفان سال هرگونه تصویربرداری از کتابهایی که قبلا توسط ناشران چاپ شده، بدون اجازه صاحبان اثر و ناشران را جرم تلقی کرده است. بنابراین اینکه گفته میشود قانون حمایت نمیکند واژه درستی نیست.
وی تعداد پروندههای قاچاق کتاب را 6 تا 8 پرونده دانست و گفت: اولین پرونده قاچاق کتاب برای دو سال پیش است، اما متاسفانه به دلایلی مانند تغییر و تحولات شعب منجر به صدور قرار نشده است. اما مهمترین پرونده ما از اردیبهشت 97 شروع شده است که مربوط به یکی از قاچاقچیان کتاب است که تا پایان سال پرونده آمادگی ارسال به دادگاه دارد. تعداد شاکیان پرونده اخیر 22 شاکی از ناشران است. در مجموع نیز این 6 تا 8 پرونده حدود 25 تا 30 شاکی خصوصی دارد. متاسفانه تعداد زیادی از ناشران شکایت نکردهاند؛ مثلا یکی از مهمترین ناشران «امیرکبیر» است که شکایتی نکرده، این مسئله برای من عجیب است که چرا وارد نمیشود.
وی درباره اینکه قاچاق کتاب جزو جرایم عمومی محسوب میشود یا خیر گفت: درباره کتابهای غیرمجاز جنبه عمومی وجود دارد و دادستانی وارد این مسئله میشود. اما درباره کتابهای قانونی که ناشر آن را پیگیری میکند، جنبه عمومی جرم وجود ندارد و با گذشت شاکی خصوصی پرونده بسته میشود.
فواکه با اشاره به باند بزرگ قاچاقچیان گفت: این قاچاقچی به یک یا دو انبار منوط نیست. این فرد به شکل گستردهای فعالیت میکرده است، یک نفر نیز نیست، بلکه چهار نفر هستند و با بیرون بودن هر یک از آنها این مسائل ادامه پیدا میکند و چیزی نیست که بگوییم با یک بار دستگیر شدن، فعالیتشان محدود میشود.
8 سال است که ناشران تلاش میکنند تا توانستهاند، انباری از کتابهای قاچاق را گردآوری کنند، حالا امیدوارند که این کتابها خمیر شوند و با فروش این خمیر بخشی از سرمایهای که در سالهای اخیر برای این مبارزه خرج کردهاند، باز گردد.
عرفانپور از اعضای فعلی کارگروه صیانت سابقه قاچاق کتاب در کشور را بیش از 30 سال عنوان میکند و میگوید: افرادی که به این امر اقدام کردهاند، نگاه فرهنگی ندارند، بلکه به عنوان یک شغل پرسود به این سمت آمدهاند. متاسفانه بعد فرهنگی ماجرا نیز ضعیف است، مخاطبانی که کتابهای قاچاق خریداری میکنند، اطلاعی از اینکه این کتابها مالک حقیقی و حقوقی دلارند، ندارند، از اینکه امرار معاش بسیاری از نویسندگان ومترجمان به واسطه خرید نسخه قاچاق توسط آنها تهدید میشوند، خبر ندارند.
وی ادامه میدهد: عواقبی که قاچاق کتاب به نشر و مولف وارد میکند جبرانناپذیر است. بهترین مولفان و مترجمان کسانی هستند که شغلشان نوشتن و ترجمه است، زمانی که آنها نتوانند از طریق انتشاراتیها کتابهایشان را منتشر کنند و یا انتشاراتیها ورشکسته شده باشند و نتوانند کتابهای جدید مولفان و مترجمان را بگیرند دیگر کتابی برای قاچاق نمیماند. این مهمترین ضربهای است که به فرهنگ یک کشور وارد میشود؛ اما با توجه به اینکه به چرخه مالی توجه میشود، موضوع اصلی که همان فرهنگ است، از دید همگان پنهان مانده است.
در انتهای بازدید از انبار کتاب یک نیسان آبی رنگ وارد انبار شد و محموله تازه کشفشدهای را خالی کرد، پس اسن تازه اول ماجراست و انبار کتاب هر روز وسیعتر میشود.
قاچاق کتاب تبدیل به افعی هفت سری شده است که با قطع یکسر سر دیگر همچنان به فعالیت خود ادامه میدهدف قاچاق کتاب ریشهکن نخواهد شد، اما میتوان آن را تضعیف کرد، به نظر میرسد به موازات اقدامات کشف و ضبط هر یک از ما که در زنجیره کتاب و کتابخوانی به نوعی دخیل هستیم، وظیفهای داریم، وظایف اعضای کارگروه، ناشران، اتحادیه و نهادهای فرهنگی و قضایی مشخص است، اما ما به عنوان مخاطبان کتاب چه وظیفهای داریم؟ اولا از کتابهای ارزان و با تخفیفهای غیر معمول اجتاب کنیم، در خرید کتاب از کتابفروشیهای معتبر استفاده کنیم. به هنگام خرید به نوع چاپ، جلد و صفحهآرایی کتاب دقت کنیم.
انتهای پیام/تسنیم