به گزارش راهبرد معاصر؛ سفر آقای مصطفی الکاظمی به ایران به عنوان اولین سفر رسمی ایشان بعد از رسیدن به پست نخست وزیری عراق قطعا از حساسیت ملی برای دو ملت ایران و عراق و هم به لحاظ منطقهای و بین المللی از اهمیت خاصی برخوردار است، به این معنا که با توجه به نوع موضع گیری ها و نگاه سیاسی آقای الکاظمی و ارتباطات و تمایلاتی که به کشورهای عربی و قدرت های بزرگ دارد، در مجموع سفر به ایران مهم و دارای ابعاد حائز اهمیتی از نظر نتایج و تاثیراتی که بر روی منطقه می گذارد، خواهد بود؛ لذا سفر آقای الکاظمی به ایران را از دو جنبه می توان مورد بررسی قرار داد. یکی از جنبه های قابل تحلیل نوع توقعات، انتظارات و مطالبات جمهوری اسلامی ایران از دولت عراق، همچنین اینکه سفر نخست وزیر عراق به ایران چه تاثیرات و نتایجی برای تامین منافع دو کشور به دنبال خواهد داشت.
بی شک توقعات جمهوری اسلامی ایران از کشور و دولت عراق مشخص و مبرهن است، چرا که نظام جمهوری اسلامی ایران همواره به دنبال اهتمام خود و همسایگان و همه کشورهای دنیا به رفتار معقول و محترم است که رفتار دو همسایه به دلیل نزدیکی به هم بیش از پیش باید مبتنی بر احترام متقابل، حفظ حقوق و تمامیت ارضی و رعایت حال یکدیگر در تمام شئون باشد، در عین حال با توجه به اینکه ما با عراقی ها در سالیان اخیر و در دولت های مختلف در زمینه های مختلف اعم از اقتصاد سیاسی، گردشگری، نفت و انرژی، حوزه های انتقال دانش فنی و مباحث دانش بنیان، تجارت و صادرات تا مباحث امنیتی همکاریهایی قابل توجهی داشتهایم، به نظر میرسد تداوم همکاری در همه زمینه ها با طرف عراقی به نفع هر دو کشور خواهد بود، لذا تداوم و بستر سازی بیشتر برای مساعد کردن فضای همکاری با یکدیگر، علاوه بر اینکه به نفع دو کشور است در راستای منافع منطقه نیز خواهد بود، چرا که ایران و عراق دارای اشتراکاتی هستند که می تواند تامین کننده منافع هر دو طرف به شمار رود.
آمریکایی ها در چند ماه اخیر تلاش کردند تا موضوع خروج نیروهای آمریکایی از عراق را به تأخیر بیندازند، لذا برای تحقق این خواسته با گپ و گفت و رایزنیهای مختلف به دنبال فراموشی سپردن اصل موضوع بودند، در حالی که عراقی ها تمایلی به ماندن نیروهای آمریکایی در کشورشان ندارند، بسیاری از تشکل ها، احزاب سیاسی و چهرههای شناخته شده عراق بر خروج سریع تر نیروهای آمریکایی از عراق تاکید دارند، در عین حال آمریکایی ها مترصد انجام چند اقدام هستند. آنها تلاش می کنند تا با آوردن نیروهای چندملیتی به خاک عراق موجب کاهش حساسیت ملت عراق در این موضوع شوند، اما در عین حال به دنبال کاهش پایگاه های نظامی خود در عراق هستند تا به نوعی نشان دهند به خواست دولت و ملت عراق احترام گذاشته اند، و هم اینکه همچنان در عراق مانده و از این کشور خارج نشده اند، لذا با توجه به تنش های بسیار داخلی عراق، بهترین رفتار در حال حاضر از سوی مسوولین این کشور کاهش تنش هاست. اگر آقای مصطفی الکاظمی بتواند بر روی موضوع کاهش تنش تمرکز کند، به طور حتم میتواند سفر موفقی را در کارنامه سیاسی خود ثبت کند، اما اگر تلاش کند تا در فضای همکاری های منطقهای یک طرفه از یک کشور خاص جانبداری کند و بقیه کشورها را در موضع ضعف یا عدم همکاری قرار دهد به طور حتم برای نخست وزیر و مردم عراق تبعات و پیامدهای سختی به دنبال خواهد شد.
مطالبات یا مسائل ایران و عراق به قدری زیاد است که احتمال اینکه آقای الکاظمی به دنبال میانجی گری بین تهران و واشنگتن باشد، بسیار کم و دور از ذهن است. به هر حال مسائل فی مابین زیادی برای حل کردن، ایجاد ثبات و ارتقای روابط بین ایران و عراق وجود دارد که شايد نوبت به بیان موضوع میانجی گری بین ایران و آمریکا نرسد، نکته دوم این است که آیا دولت دولت عراق و آقای الکاظمی به طور مشخص دارای این قابلیت هستند که بتوانند بین ایران و واشنگتن ارتباطی برقرار کنند؟ به نظر می رسد هنوز مشخص نیست که آقای کاظمی که شخصیت امنیتی و پوشیده ای هستند و قابلیت های سیاسی وی برای کسی مشخص نیست، در عین حال آمریکاییها نسبت به آقای مصطفی الکاظمی موضع همراهی یا دوستانه مشخصی ندارند، بنابراین نمی توان گفت که آیا نخست وزیر عراق در سفر آتی به واشنگتن می تواند نقش یک دیپلمات ورزیده را برای میانجیگری موفقیت آمیز بین ایران و آمریکا به نمایش بگذارد.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران بنا بر بیانیه رهبر معظم انقلاب و مواضع خود در حوزه سیاست خارجی موضوع تعامل با آمریکا را مشخص کرده، لذا ایران خواهان مذاکره با دولت آقای ترامپ نیست، از این رو به نظر میرسد آوردن سطح سفر آقای الکاظمی از روابط، همکاری ها و افزایش متقابل بین ایران و عراق به موضوع دیگری مثل بحث حل مشکل ایران و آمریکا، دادن آدرس غلطی است که این روزها تحلیل هایی پیرامون آن ارائه می شود.
بی تردید عراق هنوز دارای اسباب، لوازم و الزامات مساعد برای میانجیگری و حل مسائل ایران و آمریکا نیست، چرا که کشوری که میخواهد بین دو طرف دارای مسئله، مشکل تنش و چالش، میانجی گری کند باید از قابلیت های لازم این موضوع برخوردار باشد، در حالی که عراق در شرایط فعلی دارای چنین قابلیتی نیست، لذا به دلیل نداشتن پشتوانه و پرستیژ بینالمللی، جایگاه اقتصادی و قدرت سیاسی خاصی رقم زدن یک میانجی گری خوب از عراق بعید به نظر میرسد ، ضمن اینکه ممکن است دو کشور ایران و آمریکا خواهان انجام چنین کاری از سوی دولت عراق نباشند، بنابراین موضوع میانجی گری در حال حاضر موضوع قابل اتکایی نیست.
آمریکاییها در ماههای گذشته تلاش بسیاری برای کاهش تاثیر گذاری ایران در مسائل عراق داشتند از این رو آنها تلاش کردند تا با حمله به نیروهای الحشدالشعبی، ترور و دستگیری تعدادی از اعضای حشد الشعبی مانع نفوذ و تاثیر گذاری ایران شوند، لذا آمریکایی ها در ماههای اخیر فشارهای زیادی محتمل شدند تا دولت عراق، چهرههای سیاسی و پارلمان زمینه ساز کاهش حضور و نفوذ ایران در عراق را رقم بزنند، اما شرایط داخلی عراق، تناسب و چینش نیروهای سیاسی به گونه ای است که خواست آمریکایی ها به این زودی ها به اجابت نمی رسد، چرا که حشد الشعبی در مبارزه با تروریزم و ایثارگری ها و خدماتی که نیروهای مردمی در عراق داشتند آن قدر بزرگ و قابل احترام است که مردم عراق، تشکلها، احزاب سیاسی، نخبگان و چهره های شناخته شده این کشور خواستار برچیده شدن، کنترل یا از صحنه خارج شدن نیروهای مردمی نیستند ، لذا آمریکا تلاش می کند تا حشد الشعبی یا نیروی مردمی را از صحنه عراق برچیند و این موضوع را به نوعی به ایران ارتباط دهند در حالی که نیروهای مردمی دارای شاکله ای حتی قبل از صدام بودند، این نیروها قبلا نیز در مسیر مبارزه بودند اما بعد از سقوط صدام در چارچوب ساختارهای سیاسی و در فعالیت های سیاسی عراق حاضر شدند و در حال حاضر هم به عنوان یک بازیگر سیاسی در مجلس این کشور دارای نماینده هستند. حشد الشعبی به عنوان بازوی نظامی و امنیتی در راستای حفظ امنیت عراق تلاش میکند، لذا مرتبط کردن نیروهای مربوط به مقاومت در منطقه به ایران و کاهش فعالیت های ایران در عراق یکی از نکاتی است که بعید به نظر می رسد آمریکایی ها در این حوزه بتوانند خیلی موثر واقع شوند.