افشای راز جنایت هولناک در مشهد /برادری که خواهرش را کشت!-راهبرد معاصر
داروی جدید در آزمایش‌ها، ممکن است روند پیشرفت بیماری پارکینسون را کند کند قاضی پرونده چای دبش: پاسخ بانک‌های شاکی به استعلام‌ها متناظر با سوالات دادگاه تنظیم نشده است خبر جدید وزیر ارشاد درباره هنرمندان ممنوع الفعالیت سازمان هدفمندی یارانه‌ها: مردم حتما حساب بانکی خود را برای دریافت یارانه چک کنند عارف: راهبرد دولت این است که اصلاح قیمت‌ها به سه دهک پایین جامعه آسیبی نرساند کلاس‌های جبرانی دانشگاه‌ها چگونه تشکیل خواهد شد؟ قصاص برای عامل جنایت در بازی خرس وسطی فیلم / گل اول مس رفسنجان به پرسپولیس در دقیقۀ ۴ پیاده‌روی روزانه می‌تواند افسردگی را کاهش دهد لحظهٔ هجوم خودرو به میان جمعیت در آلمان با دست‌کم ۱۱ کشته + فیلم وقوع زلزله ۴ ریشتری در هفتکل ایران ۱۵ - ۱۱ پرتغال/ صعود واترپلو ایران به نیمه نهایی سطح ۲ کاپ جهانی  برتری استقلال مقابل آلومینیوم در ۴۵ دقیقه اول  تساوی یک نیمه‌ای هوادار و نساجی ترکیب آلومینیوم و استقلال اعلام شد

افشای راز جنایت هولناک در مشهد /برادری که خواهرش را کشت!

برادر مقتول که به‌خاطر حفظ آبرو خواهرش را به قتل رسانده بود پس از ۱۳ دستگیر شد.
تاریخ انتشار: ۲۲:۴۷ - ۰۱ اسفند ۱۳۹۷ - 2019 February 20
کد خبر: ۵۲۰۹

به گزارش راهبرد معاصر ، صبح ۱۹ تیر ۸۴ شهروندان در تماس با نیروهای انتظامی از کشف جسد دختر جوانی که روسری دور گردنش پیچیده شده و آثار وارد آمدن ضرباتی با جسم سخت بر سر وی نمایان بود، در زمین‌های کشاورزی حاشیه جاده سرخس -مشهد خبر دادند که پس از بررسی هیچ‌گونه مدارک هویتی و شناسایی از مقتول به دست نیامد.

 

پس از بررسی دقیق هویت وی توسط پلیس مشخص شد دختر ۱۹ ساله دارای دو فقره سابقه روابط نامشروع است بنابراین کارآگاهان به آدرس موجود در پرونده رفتند اما در اطراف روستای کنه‌بیست مشهد نیز کسی خانواده ای به نام «ر» را نمی‌شناخت.

پس از گذشت ۱۳ سال مجدد پرونده مورد رسیدگی قرار گرفت. سوال این بود که چرا در طول ۱۳ سال گذشته هیچ‌وقت ماجرای گم‌شدن وی را به پلیس گزارش نکرده‌اند؟ پس احتمالا اعضای خانواده وی در مرگ او دخیل هستند.

 

با گمانه زنی کاراگاهان پلیس یکی از برادران مقتول که «مجید – ر» نام دارد دستگیر شد.

مجید پس از اینکه از اینکه متوجه شد کارآگاهان از همه چیز باخبر هستند لب به سخن گشود و گفت: خواهرم با افراد متعددی ارتباط داشت و آبروی ما را برده بود. او حتی با یکی از همکارانم نیز ارتباط داشت تا اینکه به پیشنهاد همکار سنگ‌کارم او را سوار موتورسیکلت کردیم و به سمت مهدی‌آباد به راه افتادیم.

 

وی در ادامه اعتراف خود افزود: آنجا من روسری را دور گردنش پیچیدم و محکم می‌کشیدم که در همین حال دوستم سنگ بزرگی را بر سرش کوبید و خواهرم جان سپرد و بعد هم جسد او را در همان منطقه انداختیم. وقتی مدتی از خواهرم بی‌خبر ماندیم پدر و مادرم گفتند خوب بود او گم شد.

ارسال نظر