افشای راز جنایت هولناک در مشهد /برادری که خواهرش را کشت!-راهبرد معاصر
اطلاعیه ورزشگاه آزادی درباره آماده شدن این ورزشگاه دستِ پر تارتار و گل‌گهر در تبریز/ تراکتور باخت و حذف شد جنایت هولناک در پارک قیطریه/پیاده‌روی بامدادی رنگ خون گرفت قرعه کشی یک چهارم نهایی لیگ ملت‌ها/ پیش به سوی مصاف‌های جذاب کاروان پرسپولیس راهی قطر شد میزبانی تیم ملی فوتبال ایران از امارات در کشور عمان واژگونی اتوبوس در جاده زاهدان به زابل / ۲۸ نفر مصدوم شدند پزشکیان: اینکه توانستیم یک بلوچ سنی را استاندار کنیم با نظر مقام معظم رهبری بود وزیر علوم: ۱۵۰ دانشجوی تعلیقی را بی سر و صدا برگرداندیم قطعنامه ضدایرانی امشب به رأی گذاشته می‌شود؛ ۶درخواست ۳کشور اروپایی از ایران هواشناسی: وزش باد شدید، کیفیت هوای تهران را بهبود می‌بخشد تعرفه گاز برای پرمصرف‌ها افزایش یافت واکنش‌ها به حکم دادگاه لاهه برای بازداشت نتانیاهو سخنگوی سازمان هدفمندی: منایع یارانه هنوز تامین نشد انجام ۱۵۰۰ عمل جراحی برای مجروحان حادثه انفجار پیجرهای لبنان در ایران

افشای راز جنایت هولناک در مشهد /برادری که خواهرش را کشت!

برادر مقتول که به‌خاطر حفظ آبرو خواهرش را به قتل رسانده بود پس از ۱۳ دستگیر شد.
تاریخ انتشار: ۲۲:۴۷ - ۰۱ اسفند ۱۳۹۷ - 2019 February 20
کد خبر: ۵۲۰۹

به گزارش راهبرد معاصر ، صبح ۱۹ تیر ۸۴ شهروندان در تماس با نیروهای انتظامی از کشف جسد دختر جوانی که روسری دور گردنش پیچیده شده و آثار وارد آمدن ضرباتی با جسم سخت بر سر وی نمایان بود، در زمین‌های کشاورزی حاشیه جاده سرخس -مشهد خبر دادند که پس از بررسی هیچ‌گونه مدارک هویتی و شناسایی از مقتول به دست نیامد.

 

پس از بررسی دقیق هویت وی توسط پلیس مشخص شد دختر ۱۹ ساله دارای دو فقره سابقه روابط نامشروع است بنابراین کارآگاهان به آدرس موجود در پرونده رفتند اما در اطراف روستای کنه‌بیست مشهد نیز کسی خانواده ای به نام «ر» را نمی‌شناخت.

پس از گذشت ۱۳ سال مجدد پرونده مورد رسیدگی قرار گرفت. سوال این بود که چرا در طول ۱۳ سال گذشته هیچ‌وقت ماجرای گم‌شدن وی را به پلیس گزارش نکرده‌اند؟ پس احتمالا اعضای خانواده وی در مرگ او دخیل هستند.

 

با گمانه زنی کاراگاهان پلیس یکی از برادران مقتول که «مجید – ر» نام دارد دستگیر شد.

مجید پس از اینکه از اینکه متوجه شد کارآگاهان از همه چیز باخبر هستند لب به سخن گشود و گفت: خواهرم با افراد متعددی ارتباط داشت و آبروی ما را برده بود. او حتی با یکی از همکارانم نیز ارتباط داشت تا اینکه به پیشنهاد همکار سنگ‌کارم او را سوار موتورسیکلت کردیم و به سمت مهدی‌آباد به راه افتادیم.

 

وی در ادامه اعتراف خود افزود: آنجا من روسری را دور گردنش پیچیدم و محکم می‌کشیدم که در همین حال دوستم سنگ بزرگی را بر سرش کوبید و خواهرم جان سپرد و بعد هم جسد او را در همان منطقه انداختیم. وقتی مدتی از خواهرم بی‌خبر ماندیم پدر و مادرم گفتند خوب بود او گم شد.

ارسال نظر