به گزارش راهبرد معاصر، عباس عباسپور در برنامه تلویزیونی پرسشگر با موضوع چالشهای اقتصادی آموزشوپرورش اظهارکرد: اگر بخواهم در یک کلام بگویم چرا آموزش و پرورش فقیرانه مدیریت شده است شاید پاسخ آن را باید در جهتگیری راهبردی به آموزش و پرورش جستوجو کرد، آموزش و پرورش میتواند نقطه اصلی اقتدار نظام اسلامی در نظر گرفته شود و باید از آموزش و پرورش به معنای عام و مدارس به معنای خاص درک درستی داشته باشیم.
آموزش عمومی رایگان حق اجتماعی است
وی با اشاره به آموزش و پرورش رایگان افزود: آموزش عمومی رایگان است و حقوق اجتماعی تلقی شده و نمیتوان آن را کالا محور در نظر گرفت یا زمینهای فراهم شود که شرایط بهرهمندی طبقاتی از آن در نظر گرفته شود حتی در کشورهای توسعهیافته 90 درصد تامین مالی مدارس بر دوش دولت است، اگر آموزش و پرورش رایگان را به عنوان یک موهبت اجتماعی در نظر بگیریم باید شرایطی در مسیر سیاستگذاری در نظر گرفته شود که این مقوله تضعیف نشود.
مدیر گروه مدیریت وبرنامهریزی آموزشی دانشگاه علامهطباطبایی گفت: مشکل آموزش و پرورش در مدل مدیریت منابع است و اگر مشکلات را در دو حوزه مالی و انسانی جستوجو کنیم به یک نگاه تطبیقی نیاز داریم تا کشورهایی که نظام آموزشی آنها از ما جلوتر و عقبتر است را بررسی و وضعیت خود را محک بزنیم تا بررسی شود عملکرد آموزش و پرورش در سایر کشورها به لحاظ متغیرهای اقتصادی به چه صورت است.
حقوق معلمان زیر خط فقر
عباسپور ادامه داد: در محاسبه جبران خدمات معلمان به عنوان دارایی اصلی آموزش و پرورش باید مدل منطقی وجود داشته باشد و حداقل حقوق و دستمزد اجرا شود یعنی در حدی که خط فقر در نظر گرفته میشود، شیوهای طراحی شود که حقوق معلمان مکفی باشد.
وی با تأکید براینکه حقوق معلمان زیر خط فقر است، افزود: حقوق آنها باید مکفی و منصفانه باشد, چگونه است که یک معلم با عملکرد سطح پایین همان میزان دریافتی را میتواند داشته باشد که یک معلم با عملکرد سطح بالا دارد؛ سه مولفه جدی برای حقوق باید در نظر گرفته شود از جمله حد پایین و حداقلی باید مکفی باشد و شواهد تأیید کند آنچه به معلمان پرداخت میشود آنها را بینیاز به سایر مشاغل میکند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه رویکرد کلی باید نسبت به تامین منابع آموزش و پرورش تغییر یابد و نوع نگاه مطلوبیتمدار و برنامهای کنار گذاشته شود و نگاه راهبردی مدنظر باشد، گفت: این نگاه توزیع منابع را متوازن در نظر نمیگیرد، آموزش و پرورش نیازمند رویکرد توزیع نامتوازن است.
عباسپور عنوان کرد: باید به این نگاه برسیم که اگر 10 واحد بر روی آموزش و پرورش سرمایهگذاری جدی کردیم در عمل میتوانیم 30 واحد پیامد مثبت برداشت کنیم از سوی دیگر آموزش و پرورش چابکی لازم را در حوزه طرحریزی، اجرا و پیادهسازی به طور هماهنگ به دست نیاورده است.
وی ادامه داد: به عنوان مثال سالها بر روی سند تحول بنیادین کار شد و امروز اتفاق نظری ایجاد شده که همه به درستی آن صحه میگذارند اما بر روی شیوهها و رویههایی که بتواند زیرنظامهای سند تحول بنیادین را عملیاتی کند اتفاق نظر وجود ندارد به عبارتی سندی را تولید کردهایم که اگر بخواهیم عملیاتی کنیم به لحاظ ساز و کارهای فرآیندی، ساختاری و محتوایی با مشکل مواجه هستیم.
این استاد دانشگاه افزود: 6 زیرنظام که برای سند تحول بنیادین در نظر گرفته شده است در شرایط واقعی چگونه میتوانند همدیگر را تقویت کنند و شرایط عملیاتی داشته باشند؟ از سوی دیگر در آموزش و پرورش نسبتها کارایی خود را از دست داده است.
افزایش دو برابری حقوق با نصف کردن نیروی انسانی آموزش و پرورش
عباسپور اظهارکرد: چگونه در کشوری که جمعیت آن دو برابر ایران است و نصف نیروی انسانی ما را در آموزش و پرورش دارد، بهرهوری بیشتر است ما باید باید چه کار کنیم که در مسیر مسیر کیفیتبخشی، نیروی موجود آموزش و پرورش را به نیم تقلیل داده و از آن طرف بهرهوری را هدفگیری و حقوق آنها را به دو برابر افزایش دهیم؟ در آن موقع است که میتوانیم بهره وری را تا سه برابر افزایش دهیم.
وی ادامه داد: ما امروز از ظرفیتاهی فناوری و محیط سایبری باید بیشترین بهره وری را داشته باشیم و دیگر نمیتوان کلاس درس سنتی داشت، چگونه میتوان عالیترین نرخ تولید و خدمات را در فضای مجازی مدیریت کرد و ما چقدر از آموزش الکترونیک در فعالیتهای آموزش و پرورش به درستی استفاده میکنیم؟
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه آموزشوپرورش هنوز در چانهزنی نسبتهای دودهه گذشته باقی مانده است، بیان کرد: دهه 40 حدود 3 میلیون و 800 هزار نفر دانشآموز داشتیم که 66 درصد آن پسر و 34 درصد دختر بودند و امروز جمعیت دانشآموزان به حدود 14 میلیون نفر رسیده است و نسبتها به گونهای در حال تنظیم شدن است که حتی دختران در حال پیشی گرفتن هستند و در افق 1400 تنگنای جدی منابع انسانی برای آموزش و پرورش به وجود میآید به گونهای که با حدود 116 هزار کمبوذ معلم مواجه میشود، چرا در برنامهریزی منابع انسانی درست عمل نمیکنیم؟
وی در پایان گفت: برنامهریزی درست در آموزش و پرورش میگوید که در آینده مفروض یعنی 10 سال بعد به چه میزان معلم با چه قابلیتها و توانی برای چه زمانی و چه منطقهای نیازمند هستیم.