ولید هلالات، تحلیلگر بازار سرمایه: بازار مسیر صعودی پیموده و با سال های قبل بسیار متفاوت شده است. از هر لحاظ این بازار را نگاه کنیم، دیگر شبیه گذشته نیست لذا با آن فرمول های قبلی، قابل مدیریت نیست.
اگر جو کانال های تلگرامی، توقعات ایجاد شده و مسائلی ازین دست را کنار بگذاریم، مدل معاملاتی بازار را می شود درک کرداما همکنون دو مشکل اصلی داریم که به نظر من عامل این تنش ها است:
اول اینکه یک ذهنیتی جا افتاده که همه از هم سوال بپرسند نقطه خروج کجاست؟ یعنی اکثر فعالان بازار یک پایشان به فرار است! این مساله باعث می شود که دید سرمایه گذاری فقط کوتاه مدت باشد. در واقع وقتی از عموم دعوت شد که به بازار سرمایه ورود کنند، چنین فضای ذهنی هم ایجاد شد که بازار سرمایه یک مساله دائمی نیست. به نظر من در ایجاد این ذهنیت دولت بیشترین اثر را داشته است.
دوم اینکه دولت، کل بازار را به ETF ها پیوند زد. این صندوق ها قرار است که منجر به تامین مالی برای دولت شوند. دولت سهام شرکت هایی را به عموم با تخفیف عرضه کند و به این طریق مردم وارد بازار شوند. هم مردم از ابتدا در سود هستند و هم دولت توانسته عرضه سهام داشته باشد اما در همین مساله هم به طوری به مردم القا شده که دولت می خواهد در کوتاه مدت تامین مالی کند، پس باید بورس را مثبت و سرپا نگه دارد تا به مقصود برسد اما پس ازان دیگر با بورس کاری نخواهد داشت. مقصر این ذهنیت هم خیلی ها هستند ازجمله خود دولت.
نهایتا این مدل خبررسانی ها و مصاحبه ها نیز، بنزین روی آتش است. یعنی همه می دانند عرضه سهام عدالت چه اثری دارد اما یک روز به شدت و با افتخار سهام عدالت را خرد می فروشند، بعد که آثارش مشخص شد، تصمیم جدید می گیرند. یک مشکلی داریم و آن هم تعدد تصمیم ها است. بودن یا نبودن صندوق ETF پالایشی، تخفیف به پالایشگاه ها، عرضه سهام عدالت، صندوق نفت، گشایش اقتصادی، مذاکره پشت پرده با آمریکا و مسائلی ازین دست، منجر به تزلزل در تصمیم گیری می شود و طبعا افق سرمایه گذاری را از میان مدت به کوتاه مدت کاهش می دهد.
به نظر می رسد چند صدایی بودن در خصوص بازار و القای این ذهنیت که باید در یک نقطه ای حتما از بازار خارج شد و بعد ازان دولت کوره پول سوزی راه می اندازد، علت اصلی این همه نگرانی است. فکر می کنم یک کارگروهی، یک کمیته ای باید تشکیل می شد و پس از بررسی آثار هر تصمیم و تایید آن کمیته، نسبت به رسانه ای شدن آن اقدام می شد.
حالا به نقطه ای رسیدیم که مثلا ایران اینترنشنال، خبر از سقوط بازار سهام ایران می دهد و می گوید که مردم برای فروش سهام خود صف کشیده اند! جالبتر اینکه یک صف نشان می دهد که مردم در خیابان پشت سر هم ایستاده اند! البته نمی خواهم بگویم چون ایران اینترنشنال گفته بازار می ریزد پس باید حمایت کرد، می خواهم عرض کنم که بی تدبیری، باعث بروز فرصت طلبان می شود.
نکته آخر را عرض کنم ... در اردیبهشت، پس ازانکه بازار طی فروردین بازدهی خوبی خلق کرده بود، شاهد آن بودیم که قیمت سهام شرکتی همچون فارس از 1900 تا 1300 کاهش یافت!
وصندوق از بالای 1300 به نزدیکی 1000 تومان رسید!! فولاد 1160 تومانی به 830 افت کرد! بانک صادرات از 215 به 160 رسید! وغدیر از 1130 به 800 کاهش قیمت داشت...
ولی آن زمان، چون بورس این قدر مردمی نشده بود، فعالان بازار اصلاح قیمتی را خیلی راحت تاب آوردند. برخی اندکی سبک کردند و در کف قیمتی با میانگین گرفتن، به بازار بازگشتند. این همه قانون یک شبه نیامد، وزیر نفت و وزیر اقتصاد هم با هم دیگر گلاویز نشدند.
حالا که پای مردم و عموم ایرانیان به بازار باز شده، این حجم از بی تدبیری، این حجم از شلختگی در انتشار خبر و این همه تصمیم جدید، اندکی غیر منطقی است.
کاهش قیمت سهام طی این روزها، به لحاظ درصد کاهش نزدیک به اردیبهشت 99 است اما وقتی یک ذهنیتی به فعال بازار تزریق می شود که نقطه خروج را پیدا کن تا فرار کنی، طبیعی است که ما این واکنش ها را در بازار داریم که یک روز معاملاتی، اندازه یک هفته یا یک ماه، فشار روانی بر معامله گر وارد می کند.
تصمیم گیری به شدت سخت شده چون باید مراقب غضنفرها باشیم!