به گزارش راهبرد معاصر؛ نقل است در زمان زعامت حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی، قمهزنی منع شده بود. جمعی از هیئات مذهبی خدمت ایشان آمده و گلایه کرده بودند از صدور چنین حکمی. ایشان در پاسخ گفته بودند مگر من مرجع تقلید شما نیستم، پس حکم من همان است که گفتم. در جواب ایشان، برخی افراد چنین گفتند: شما مرجع تقلید ما هستید در کل ایام سال به جز دو روز تاسوعا و عاشورا و ما کار خود را خواهیم کرد. حال این روزها این روایت رنگ دیگری به خود گرفته و شاهد هستیم که برخی روحانیون در مقابل نظر صریح رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید درباره نحوه عزاداری با رعایت پروتکلهای بهداشتی ایستادگی میکنند و سعی دارند با توجیهات شرعی و گاه عرفانی بگویند که ما کار خود را خواهیم کرد!
دوگانه مذهب- سلامت که از اواسط تیرماه توسط رسانههای ضدانقلاب فارسیزبان همچون BBC، صدای آمریکا و ایران اینترنشنال کلید خورد، سعی دارد چنین القا کند در حالیکه که اکثریت جامعه ایران نگران سلامتی خود در برابر بیماری کرونا است، اقلیتی مذهبی و وابسته به حاکمیت برای منفعت شخصی و تامین نیازهای ایدئولوژیک حکومت، اصرار دارند عزاداری ماه محرم را به سیاق سالهای گذشته برگزار کنند و این موضوع باعث وقوع یک کشتار گسترده در میان ایرانیان خواهد شد. بعد از خلق این دوگانه برخی جناحهای سیاسی داخلی هم بدان پیوسته و سعی کردند با ابراز دلسوزی نسبت بدان، مدعی شوند که طرفداران برگزاری مراسم عزاداری، گروهی واپسگرا، عادت کرده به روضه و ضد مصالح اجتماع هستند.
با ادامه آن شاهد بودیم که برخی گروههای مذهبی نیز واکنش نشان داده و اعلام کردند که مخالفان عزاداری، مُشتی سکولار هستند که هیچ نسبتی با معارف اهلبیت(ع) نداشته و نسبت به ماهیت عزاداری در ماه محرم جاهل هستند. ادامه این کشمکشها حال بدانجا رسیده که بررسی واکنش گروهی از خطبا و مداحان نشاندهنده ورود عملکرد آنها به فاز عصبیت و دفاع بیپایه است؛ موضوعی که ضمن عدم اقناع جامعه باعث تشدید این دوگانه و عوارض بعدی خواهد بود. اما آنچه در این میان مغفول ماند، سخنان رهبر معظم انقلاب و مراجع عظام تقلید در خصوص بهترین شیوه حل مسئله بود؛ یعنی برگزاری عزاداری با رعایت پروتکلهای بهداشتی و تلاش جمعی از فعالان برای استفاده از ابزار نوین برای کاهش تجمعات انسانی همزمان با عدم تعطیلی مجالس عزاداری امام حسین(ع). سکوت رسانههای ضدانقلاب و اپوزیسیون داخلی در برابر این راهحل و عصبیت برخی مدافعان برگزاری عزاداری به روش سنتی باعث شد تا نظرات بزرگان حاکمیت و دین دیده نشود!
در دستهبندی مواضع مدافعان برگزاری عزاداری به روش سنتی میتوان به چند موضوع اشاره کرد:
اول اینکه سخنانی از این افراد منتشر شد که نه تنها موجب استهزاء توسط عموم جامعه گردید، بلکه حالت تدافعی در آنها ایجاد کرد. اینکه ویروس کرونا سکولار است، مجالس عزاداری شفابخش بوده و نباید با ماسک وارد مجالس شد و کرونا سگ کیه که عزادار را مبتلا کند بخشی از این سخنان بود. نکته مهم هم در طرز بیان گزارهها و هم عدم اقناع جامعه است؛ اینکه در میانه نگرانی روانی افراد جامعه از یک مسئله، برخی روحانیون با ادبیات تندی ادعاهایی مطرح میکنند که برای عموم افراد قابل هضم نیست و همچنین از موضع بیتوجهی به دغدغههای عمومی بیان میشود، نشان میدهد که این روحانیون هیچ اهمیتی برای افکار عمومی و لزوم همراهی با آن قائل نیستند.
مسئله دوم بیان اصول و معارفی است که سالها مغفول مانده و به یکباره جامعه با آن مواجه شده و توان هضم آن را ندارد. هیچ شکی نیست که تمام ذرات عالم تحت سیطره مطلق مقام ولایت هستند و فرمان ولی خدا بر هر ذرهای مطاع است حتی ویروس کرونا، اما وقتی سالها از خواب دیدنها و خاطرههای گاه مجعول سخن گفته میشود و معارف بنیادین اهلبیت(ع) از منابر برخی روحانیون سرشناس حذف میشود، نباید انتظار داشت که جامعه به یکباره درک کند که ویروس کرونا فرمانبردار امام حسین(ع) است! این موضوعی است که طی روزهای گذشته در فضای مجازی بسیار دستبهدست شده و مایه تمسخر و خشم عموم جامعه شده است. همچنین موضوع شفابخشی مجالس اهلبیت(ع) نیز از جنس همین مسئله است که ابعاد آن سالها مورد غفلت واقع شده و در مقابل حجم تبلیغات ضددینی دشمن قابلیت عرضاندام ندارد.
مهمترین مسئله اما بیاعتنایی به امر ولیفقیه و مراجع تقلید توسط برخی روحانیون است. بارها این بیاعتنایی رخ داده و شاه هستیم که اثرات آن در چنین روزهایی مشاهده میشود. برای مثال میتوان به توصیه اکید رهبر معظم انقلاب به حوزههای علمیه در سفر به قم در سال 1388 اشاره کرد که فلسفه باید به صورت جدی توسط روحانیون دنبال شود. این توصیه نیز با مخالفت برخی افراد سرشناس و گروههای اخباری در حوزههای علمیه مواجه شد، در حالیکه اگر امر ولایت فقیه اجرا میشد دیگر شاهد واکنش تدافعی جامعه به گزارههای جنحالی فوقالذکر نبودیم و با گسترش فلسفه اسلامی و تسلط آن بر ادبیات دینی شاهد رشد جامعه در حوزه درک معارف اهلبیت(ع) بودیم!
در حالیکه رهبر معظم انقلاب با دید گسترده نسبت به شقوق مختلف جامعه در حوزه ادبیات دینی و فعالیت رسانهای دشمن سعی دارند بهترین راه برای حل این مسئله ارائه کنند،جنجالآفرینی برخی روحانیون که گاه وابسته به برخی جریانات دینی تندرو نیز هستند، باعث ناکامی میشود و آنچه رخ میدهد، پیروزی دشمن خواهد بود. بیاعتنایی از احکام صریح مراجع تقلید نیز در این مسئله بسیار خودنمایی کرد؛ موضوعی که باید آن را یک هشدار درباره کاهش جایگاه مراجع در حوزههای علمیه دانست. برای برخی دینداران بسیار عجیب است که چرا ما از روزهایی که فرمان یک مرجع تقلید باعث بروز زلزلههای سیاسی- اجتماعی میشد، رسیدهایم به اینجا که روحانیون هیچ اعتنایی به احکام فقهی مراجع تقلید ندارند؟!
میتوان همه آنچه این روزها از سوی برخی روحانیون و عاظ سرشناس صورت میگیرد را در قالب پدیده «خودمرجعپنداری» خلاصه کرد. طی سالهای اخیر شاهد هستیم جریانی در میان وعاظ سرشناس رشد کرده که شاخصه اصلی آن تولید ادبیات دینی شاذ بدون تایید مراجع تقلید است؛ ادبیاتی در حوزههای مختلف سیاسی، فقهی، معارف دینی و ... . این جریان شامل دو جناح به ظاهر مخالف همدیگر است: جناحی چنین استدلال میکند که حوزههای علمیه به دلیل انزواطلبی از درک واقعیات جامعه عاجز است، پس باید با افزودن چاشنی روشنفکری و همراهی با افکار عمومی سع کنیم ادبیات دینی مطابق واقعیات روز تولید کنیم. این استدلال باعث گردیده برخی موضعگیریها همچون مخالفت با احکام مراجع تقلید در حوزه زنان، گرایش به سمت تولید احکام نوین برای پذیرش سبکهای موسیقی و همراهی با گروههای رپ زیرزمینی، تلاش برای روشنفکر نشان دادن روحانیون جوان و حضور افراطی طلاب جوان در فضای مجازی به شدت برجسته شود که البته انتهای این مسیر نیز جدایی این دسته از روحانیون از جریان اصلی حوزه و غلتیدن در دامان همراهی افراطی با افکار عمومی است!
جناحی دیگر نیز معتقد است اگر بر سنتها و چارچوبهای منقبض در حوزه دینداری تاکید و تبلیغ شود، جامعه در طول زمان مجبور به همراهی خواهد شد؛ تاکید بر ثروتمند شدن دینداران برای تغییر نگرش جامعه نسبت به رابطه ثروت و دین، برگزاری مجالس اهلبیت(ع) و تبلیغ معجزات و نتایج آن برای تحریک عواطف مردم و تاکید بر دینداری مسلمانان در کشورهای غربی به عنوان نماد حقانیت دیدگاه این جناح از جمله تاکیدات این دسته است.
علیرغم اختلاف ظاهری این دو جناح اما بیاعتنایی به جایگاه ولایت فقیه و مراجع تقلید را باید نقطه مشترک آنها دانست. عقبماندگی نظرات مراجع تقلید در عصر حاضر، لزوم نوگرایی دینی برای همراهی با جامعه در حال سکولار شدن و در نهایت رادیکالیسم رفتاری در حوزه تبلیغ ادبیات دینی وجه مشترک این دو جماح در مخالفت با مرجعیت است.
بطور خلاصه باید گفت جریانی در حوزههای علمیه شکل گرفته که معتقد است باید ساختارهای تولید ادبیات دینی را درهم کوبید تا فضای جدیدی از دینداری را شاهد بود که بستر اصلی آن اعتبارزدایی گسترده از مقام ولایت در ادبیات شیعه (منظور ولایت فقها و مراجع است) است؛ موضوعی که در جنجالآفرینی پیرامون دوگانه جعلی مذهب- سلامت از سوی برخی روحانیون خودمرجعپندار شاهد آن هستیم. با توجه به شبهنمونههای تاریخی این پدیده باید گفت که جریان در حوزههای علمیه در حال رشد است که رفتار، ادبیات و کنش آنها منجر به یک بلبشوی فقهی در حوزه احکام دینی خواهد شد. موضوعی که در نهایت میتواند به انزوای مراجع تقلید، تضعیف جایگاه حکومتی ولایت فقیه و عقیم شدن معارف حقیقی دین شود!