به گزارش راهبرد معاصر؛ انوش معظمی بازیگر نقش حرمله در سریال مختارنامه از مظلومیت سیدالشهدا و فرزند شیرخوارش در حادثه کربلا می گوید و با بغض و گریه لحظات بازی در نقش حرمله را توصیف می کند. وی ادامه می دهد که مادرم هنگام تماشای فیلم به من گفت: الهی دستت بشکند.
انوش معظمی فقط بازیگرِ حرمله نبوده و شمرِ «رستاخیز» احمدرضا درویش بوده است. پیش از این هم با داود میرباقری در فیلم مسافرری به ایفای نقش پرداخته و در سال 94 سریال «دندون طلا» را بازی کرد. در این سالها انوش معظمی با هنرمندان بسیاری تجربه کار داشته است.
در کنار حضور در سینما، نویسندگی و کارگردانی و بازیگری در تئاتر، انوش معظمی را باید بیشتر بازیگر تلویزیون بدانیم چرا که 67 درصد آثار وی تلویزیونی و 33 درصد آثارش سینمایی است. در واقع این بازیگر از مجموع 9 اثری که در کارنامه دارد، در 6 اثر در تلویزیون با نامهای سریال «دختر گمشده»، «از یادها رفته»، «آسمان من»، «جلالالدین» و «مختارنامه» و در سه اثر سینمایی با نامهای «رستاخیز»، «کلاشینکف» و «سافر ری» بازی کرده است.
در ادامه بخشی از صحبت های بازیگر نقش حرمله را در گفتگوی زیر بخوانید:
از زمانیکه «مختارنامه» روی آنتن رفته تا به امروز، چقدر ناسزا تحمل کردید؟
این بازتابها جزو زیباییهای کار بازیگری است. هرچهقدر ما ناسزا بشنویم نشان میدهد بنده به عنوان بازیگر کارم را درست انجام دادهام. البته خیلیها بودند در این میان کمک کردند تا من بتوانم نقش خودم را درست ایفا کنم؛ در رأس این هرم، داود میرباقری هست و راهنمایی کردند که من به حرمله نزدیک شوم. از طرف دیگر ما دارای اعتقاداتی هستیم؛ هرچهقدر این ناسزاها بیشتر میشوند احساس میکنیم ثواب بیشتری را بردیم؛ خدا را شکر میکنم و این ناسزا شنیدن برایم شیرین است.
*اهل رفتن به هیئت هستید؟
به شدت.
*هیئت شما کجاست؟
در افسریه یک هیئتی داریم که از دوران کودکی جزو بنیانگذاران آن هستم. سالهاست که کمتر به هیئت جوانان حسینی میروم که در شهرک شهید بهشتی قصر فیروزه سابق با یک چادر کار را شروع کردیم و امروز به یک حسینیه تبدیل شده است. من پدرم سرآشپز نیروی هوایی ارتش بودند؛ الان سالی یک بار یک شب اختصاص میدهم و به آنجا میروم. چون هیئتهای دیگری بنده را دعوت میکنند.
*صدای خوبی هم دارید مداحی هم میکنید؟
مداح که تخصص میخواهد و برای آن کلاس هم برگزار میکنند. اسم خودم را مداح نمیگذارم ولی برای خودم یک موقعی در هیئت خودمان(جوانان حسینی) نوحه میخواندم.
*نوحهای که خیلی به آن علاقه دارید و وقتی آن را میخوانید هوای دلتان عوض میشود؟
اکثر نوحهها را با عشق میخواندم. من یک مداحی را خیلی دوست داشتم حاج محسن یاسمی که کاشانی بودند. صدای احورایی و عجیب و غریبش مرا به خودش جذب کرد. چند سال پیش در اثر سانحه تصادف فوت کردند. من این مداح را خیلی دوست داشتم نوارهای او را پیدا میکردم و نوحههایش را مینوشتم و میخواندم. یک بیتی از یکی از نوحههایش راجع به حضرت ابوالفضل(ع) میخواند و خیلی هم طرفدار داشت.
عباس عباس ای یا باور یتمیان ای علمدارم/ برخیز برخیز بین که من در این بیابان بی کس و یارم
جان برادر دست تو، کی جدا کرده/ فرق معینت از جفا کی جدا کرده
عباس عباس ای یا باور یتیمان ای علمدارم/ برخیز برخیز بین که من در این بیابان بی کس و یارم
*بعد از ایفای نقش حرمله، نگاه هیئتیها به شما تغییر کرد؟
شک نکنید که قطعا تأثیر میگذارد. البته قبلا هم امام حسین(ع) به ما آبرویی داده بود و در هیئت فعالیت میکردیم و مورد توجه بودیم. اما با ایفای این نقش، کانون توجهات هزار چندان شد. همین قدر که خیلی از هیئتها با دیدن این نقش به یاد من میافتند و به هیئتهای مختلفی دعوت میشوم. در آن چند دقیقه حضور به من کرامت میکنند و احترام میگذارند. من همهچیز را از نوکری امام حسین(ع) دارم.
*سکانس معروفی دارید که نه تنها در تلویزیون بلکه در تلویزیونهای اسلامی بارها نمایش داده شده و میشود. آن صحنه تقابل حرمله با مختار و یادآوری اتفاقات جانسور کربلا؛ لحظاتی این سکانس را با هم ببینیم.
موقعی که این پلانها را میگرفتند نمیدانستم این داستان پیش میآید. واقعاً نمیدانستم آنقدر این پلانها در آینده مورد توجه قرار خواهد گرفت. در آن زمان خودم به عنوان یک بازیگر روی خودم خیلی کار کرده بودم تا به آن حس موردنظر برسم، طوری که مورد قبول باشد. بخش زیادی از آن نگاه حرفهای و یک بخش هم اعتقادی بود. میدانستم البته چه نقشی را قرار است بازی کنم، اما این که بستر و زمینهساز طوری مدیریت شود که بارها به آن ارجاع شود برایم حیرتانگیز بود.
در «مختارنامه» خیلی بازیگرانی هستند که تلاش کردند و من دو قسمت «مختارنامه» هستم یعنی در چند پلان آخر قسمت 29 و قسمت سیام و بعد میروم. ولی واقعاً حیرتانگیز است. حتی چند کشور شیعهنشین من را بیشتر از مردم خودمان میشناسند. اصلاً باورم نمیشود یک مجری شبکه الکوثر بیوگرافی من را تا کجا میدانست و در مصاحبه نکاتی مطرح میکرد حیرت تمام وجودم را گرفته بود. اینها همه از لطف امام حسین(ع) است.
*چرا امروز آنقدر به بازیگری سطحی نگاه میشود در صورتیکه شما هم روی فیزیک، فن بیان و مابقی بخشهای هنرمندی یک بازیگر تلاش کردهاید و دوستانتان هم این راه و مسیر را رفتهاند؟
متأسفانه امروز فرمول بازیگری و حضور در پروژهها تغییر کرده و با اتفاقاتی که در حوزه بازیگری میافتد شما به عنوان یک تهیهکننده و کارگردان من را دعوت میکنید یک نقشی را ایفا کنم بایستی سناریو را بخوانم و بعد از توافق بازی در آن نقش، به سراغ امضای قرارداد برویم. اما الان برخی 100 میلیون پول میدهند تا در چند سکانس یک فیلم باشند. این طور میشود که شما وقتی محصولات تلویزیون را میبینید 4 بازیگر حرفهای گذاشتهاند و بقیه هم آماتور و نابازیگر قرار دارند و چنان کیفیت بازیگری در محصولات تلویزیونی پایین و این خروجی تنزل پیدا کرده که مخاطب کمتر تمایل پیدا میکند پای آن آثار بنشیند. امروز به راحتی شبکهها و کانالهای تلویزیونی را تغییر میدهند و کمتر کاری حیرتزدهشان میکند.
*کدام سکانس بیش از همه برای شما سخت بود؟
قطعاً همین سکانس تیر زدن سکانس خیلی مشکلی است. شما میدانید قرار است چه اتفاقی بیفتد یک چالش درونی در بازیگر اتفاق میافتد. بازیگر بعد از این چالش به پوسته بازیگری میرسد تا تنفر در ذهن بیننده ایجاد شود. تنفری که دقیقا با تضاد درون توست، اینکه میگویم بازیگر، موجود بیپناهی است. برای من این سکانس خیلی سخت بود.
*برخی از بازیگران در جریان تولید گریه میکردند و یا بغض گلویشان را میگرفت. برای شما گریه اتفاق نیفتاد؟
نمیتوانستم گریه کنم. اگر گریه میکردم همهچیز لو میرفت و خروجی کار این سکانسها نمیشد. تماشاگر ما هم بسیار باهوش و با دقت است. دوربین را نمیتوان فریب داد و مخاطب متوجه میشود دروغین بازی میکنید و دوربین شما را لو میدهد.
*دنبال نقش دیگری غیر از حرمله نبودید؟
داود میرباقری یک سال و نیم قبل از «مختارنامه» با من صحبت کرده بود و حرمله را پیشنهاد داد. زمانی که به دفتر تهیهکننده دعوت شدم آقای میرباقری دوباره از من پرسیدند نقش مثبت یا منفی! من خودم دست گذاشتم روی حرمله! گفتم یادتان رفته خودتان قولِ حرمله را به من داده بودید.
*چرا تأکید داشتید «حرمله» را بازی کنید؟
واقعا من نقش را نخوانده بودم؛ یک بخشی از آن برمیگردد به نگاه حرفهای و رسانهای که در آن دوران داشتم و خود آقای میرباقری هم به من این اطمینان را دادند که بعد از ایفای نقش «حرمله» اتفاقات خوبی برای آینده بازیگریام میافتد؛ البته من به شهرت از آن زاویه امضا دادن و عکس گرفتن و اینها فکر نمیکنم؛ برای من بازیگری و هنرمندی ایدهآل اهمیت دارد؛ دنبال اسم و رسم و بهرهگیریهای خاص از بازیگری نیستم؛ حتی دوستان میدانند وقتی که در خیلی از جمعها قرار میگیرم دوست ندارم مرا با دست نشان دهند و اهل امضاء دادن و عکس گرفتن نیستم.
آن زمان دوست داشتم اتفاق حرفهای برای من بیفتد؛ خیلی سال در زمینه تئاتر تلاش کردم و آن اتفاق نیفتاده بود و یک کارگردان بزرگی به نام داود میرباقری این اطمینان خاطر را میدهد. حتماً اگر نقش مثبت انتخاب کرده بودم این اتفاق امروز برای من نیفتاده بود و در کانون توجهات قرار نمیگرفتم. در مختارنامه بسیاری تلاش کردند اما امروز نقش حرمله جزو پنج کاراکتر ماندگار از نگاه مردم است.
*یک بازیگر ذاتا برای رسیدن به نقش باید چه کارهایی انجام دهد و شما چگونه تلاش کردید «حرمله» باورپذیر شود؟
راجع به نقش باید مطالعه کنید، تخیل کنید و تمام زندگینامه آن نقش را باید در ذهن خودتان بسازید و به آن کاراکتر نزدیک شوید. از کارگردان راهنمایی بگیرید و به طور کل یک بازیگر باید با نقش خودش زندگی کند؛ برای باورپذیری حتی باید به آن نقش حق بدهید. بحث ما درست و غلطی نیست قطعاً حرمله که شخصیت منفور و لعینی در تاریخ بوده چه به زعم شیعه و غیرشیعه شکی نیست اما برای نقشآفرینی بهتر، بازیگر حتی میتواند برای قرابت بیشتر با نقش، به «حرمله» داستانِ مختار حق هم بدهد. همچنین کینهای از کجا میآید که حرمله در مواجهه با بنیهاشم و فرزندان پیامبر اسلام دست به چنین جنایتهایی میزند.
*وقتی نقش حرمله را بازی میکردید دلتان برای کدام لحظه امام حسین(ع) سوخت...
میدانید که راجع به حرمله در طول تاریخ بیشتر از نیمصفحه هم مطلب پیدا نمیشود؛ چند حرکت ملعون مزدورانه او گلدرشت و در حادثه کربلا جانسوز است. اینقدر مطلب کم را با داود میرباقری مطرح کردم و او برای نزدیکی بیشتر من با این نقش نکاتی را گفتند. واقعاً همه لحظات جنایتهای حرمله برایم جانسوز است؛ این مزدور سه تیر خلاص زده، یکی به چشم حضرت عباس و حنجره حضرت علی اصغر و دیگری روایتهایی داریم تیرخلاص حرمله به قلب مبارک و نازنین امام حسین(ع) باعث شد تا حضرت از اسب پایین بیفتند.
*نقش «حرمله» پیشنهاد شد خانواده با شما چه برخوردی داشتند؟
مادرم در درجه اول دوست نداشت، این مخالفت در چهره و کلامش بود و به من گفت دیگر نقشی نبود که حرمله را بازی کردی! بعد که «مختارنامه» از تلویزیون پخش شد باز هم در چشمانش دیدم که ناراضی بود؛ اما در ادامه و پخشهای مجدد و صحبتهای دوستان مسجدی و روضهای مادرم بابت تبریک و تمجید حتی گفته بودند چقدر ثواب کرده، آنوقت نرمتر شدند.
*نقش حرمله دوباره پیشنهاد شود دوباره حرمله فیلم سینمایی یا سریال دیگری هم میشوید؟
یادم میآید دو سه سال پیش مجتبی فرآورده از من دعوت کرد تا درباره فیلمی که میخواهند درباره امام حسین(ع) بسازند به دفترشان بروم. واقعاً فکر میکردم یک نقشهای منفی دیگری مثل شمر، عمر بن سعد یا ابن زیاد پیشنهاد کنند اما به من گفتند الان که مختارنامه بازپخش میشود و تو بسیار در نقش حرمله درخشیدی، ریسک است این نقش را به بازیگر دیگری بسپارم. آنقدر در ذهن تماشاگر نقش گرفتید اسم حرمله میآید با چهره تو در ذهنشان این نقش مجسم میشود و این برای یک بازیگر خطرناک است بخواهد این نقش را بپذیرد. تا زمانیکه خودتان انرژی و چهره دارید نقش حرمله را شما بازی کنید.
بنابراین ایشان دوباره نقش حرمله را به من پیشنهاد دادند؛ من گفتم اشکالی ندارد ولی دوست دارم پلانهایی باشد که در «مختارنامه» نبوده است؛ اگر دوباره این پلانها را تکرار کنم، چون روی لبه تیغ است و داود میرباقری آن را کار کرده نمیدانم در بازسازی همان حرمله بشود یا نشود، به همینخاطر حرمله «مختار» را دیگر تکرار نمیکنم.
*در کار جدید داود میرباقری «سلمان فارسی» هم حضور دارید؟
صحبتهای ضمنی با من انجام شده ولی نقش خاصی را پیشنهاد ندادند. داود میرباقری همیشه به من لطف داشته و بابت «سلمان فارسی» هم به من اعلام آمادهباش دادند.
*چرا مختارنامهها دیگر ساخته نمیشود؟
یک زمانی میگفتند ترکیب بازیگران در مهمانی بسته میشود و من باور نمیکردم تا اینکه خودم به چشمم دیدم. حالا شما میگویید چرا مختارنامهها ساخته نمیشود؟ خیلی از فیلمسازان، کارگردانان، تهیهکنندگان و نویسندگان بدشان نمیآید یک ذوقآزمایی در زمینههای مذهبی کنند و به سمت کربلا و تاریخ صدراسلام بروند، اما میترسند؛ زیرا دیدهاند کسانی که پا به این عرصه گذاشتهاند چه قدر مورد هجمه قرار گرفتهاند و برایشان علامت سوال وجود دارد؛ املای نانوشته غلط ندارد، ما باید آنقدر از کربلا بنویسیم و بسازیم تا به یک املای کمتر غلطدار برسیم.
حرمله
در حوزه فرهنگی پول خرج کردن را یاد نگرفتیم. مگرنه در یک حوزههایی پول بیخود خرج کردن را بلد هستیم. یک جایی 100 میلیارد خرج یک چیزی میکنیم خروجی آن یک میلیون تومان هم نیست. در حوزه سینما ممالک پیشرفته دنیا معجزه سینما را فهمیدند فیلمهای آمریکایی چه طور رعب و وحشت در سینما ایجاد کردند و با ناو و موشک نه! من قسم میخورم و بر روی این نظریه میایستم با استفاده از سینما و هنر این ترس، رعب و وحشت را به خاورمیانه القاء کردند؛ اما چنان با استفاده از سینما و ابزار درام رعب و وحشتی در دل آدمهای دنیا ایجاد کردند که حد و حسابی ندارد؛ اما ما متأسفانه یاد نگرفتیم و بلد نیستم برای اینکه اندیشه امام حسین(ع) و فرهنگ عاشورا را صادر کنیم چگونه پول خرج کنیم؛ بعد در فلان کشور آن سوی دنیا چقدر پول خرج میکنیم یک نفر را بگوییم مسلمان شده است؛ در صورتیکه با 10 فیلمسینمایی دهها هزار نفر را مسلمان کنید.