به گزارش راهبرد معاصر؛ میادین گازی فرزاد «الف و ب» در زمره بزرگترین میادین گازی مشترک کشور پس از پارس جنوبی هستند که در اطراف جزیره فارسی و در محل مرز دریایی ایران و عربستان سعودی قرار دارند. با توجه به پتانسیل بسیار بالای این میادین و حجم ذخایر درجای آنها، اکتشاف و بهرهبرداری از میادین مزبور در سالهای اخیر مورد توجه دو کشور ایران و عربستان واقع شده است.
میدان گازی فرزاد A با داشتن گاز درجای 14 TCF قابلیت تولید روزانه حدود 1.9 میلیارد فوت مکعب گاز را داراست. با توجه به اینکه این میدان از نوع گاز خشک است و فشار مخزن در عمق مبنا حدود 10 هزار پام میباشد؛ تاخیر در بهرهبرداری از این میدان سبب مهاجرت گاز به طرف عربستان خواهد شد. میدان گازی فرزاد B نیز با داشتن گاز درجای 12.5 TCF قابلیت تولید روزانه حدود 1.4 میلیارد فوت مکعب گاز را دارا است. ذخایر این میدان از نوع گاز خشک است و فشار مخزن در عمق مبنا حدود 8.2 هزار پام می باشد؛ همچنین میزان هیدروژن سولفور این میدان در حدود 30000 ppm بوده و میزان گاز متان در این گاز در حدود 74 درصد میباشد.
* تصمیم خلقالساعه زنگنه چه بلایی بر سر طرح توسعه میدان فرزاد «ب» آورد؟
در دولت قبل اکتشاف میدان فرزاد «ب» در قالب بلوک اکتشافی فارسی توسط شرکت هندی ONGC انجام شده و پس از حفر یک حلقه چاه اکتشافی و انجام مطالعات مهندسی، جلسات متعدد بین کارشناسان و مدیران شرکت نفت فلات قاره به نمایندگی از شرکت ملی نفت و شرکت ONGC برگزار و ایرادات فنی مطالعات و طرح توسعه انجام شده به طرف هندی منعکس شد. در آستانه عقد قرارداد توسعه میدان فرزاد «ب» در سال 1391 شرکت هندی به بهانه افزایش شدید تحریمها، حاضر به امضای قرارداد نشد و به یک باره مذاکرات را ترک کرد.
در چنین وضعیتی کارشناسان فنی شرکت نفت فلات قاره ایران رأساً اقدام به بررسی مجدد طرح پیشنهادی شرکت هندی و مقایسه با سناریوهای اجرایی توسط عربستان سعودی کردند که رصد فعالیتهای عربستان نشان داد طرح پیشنهادی هند دارای اشکالات اساسی است. همین موضوع موجب شد تا مطالعات نسبتاً مبسوطی به منظور تصحیح طرح توسعه اجرایی انجام شود که باعث اشراف کامل کارشناسان مهندسان فنی فلات روی مباحث میدان فرزاد «ب» شد. شایان ذکر است تاکنون دو چاه در این میدان حفاری شده است که اولین چاه در سال 1975 توسط شرکت ملی نفت ایران و دومی توسط شرکت ONGC حفاری شده است.
در این بین اما در آستانه تصویب برجام، وزیر نفت با یک تصمیم خلق الساعه و بدون پشتوانه کارشناسی، کارفرمایی توسعه فرزاد را از شرکت نفت فلات قاره به شرکت نفت و گاز پارس منتقل نمود. این تصمیم که هیچ پشتوانه کارشناسی هم نداشت کلا ماجرای طرح توسعه این میدان را به ابتدای کار بازگرداند.
در این راستا محمدامین راد کارشناس نفت و انرژی با اشاره تصمیمات اشتباه زنگنه در توسعه این میدان گفت: «استدلال وزیر نفت این بود که با توجه به ماهیت گازی بودن این میادین، شرکت نفت و گاز پارس باید مسئولیت آن را بر عهده بگیرد در حالی که شرکت نفت فلات قاره با تشکیل تیم فنی و کارگروههای مختلف چندین سال روی این میدان فعالیت و مطالعه کرده بود».
وی در ادامه توضیح داد: «با تغییر کامل تیم مذاکرهکننده فنی و اقتصادی عملاً تجربه سالها مطالعه و بررسی سناریوهای مختلف این میدان توسط کارشناسان شرکت نفت فلات قاره کنار گذاشته شد و تیم جدید بدون اطلاع از سوابق مذاکرات و بررسیهای فنی و صرفاً با مطالعه چند روزه از دیماه 1394 هدایت مذاکرات فنی را به عهده گرفت که تبعات چنین تغییراتی در عدم موفقیت در به سرانجام رساندن نتایج بررسیها و دسترسی به بهترین سناریوهای توسعه میدان را کاملا مختل کرد».
راد همچنین گفت: «زنگنه بدون اطلاع از تبعات منفی دستور خویش کماکان بر تصمیم یک جانبه خود مبنی بر کارفرمایی شرکت نفت و گاز پارس پافشاری کرد و در پی تصمیم غلط وزیر نفت، فعالیتهای این میدان دچار مشکلات بسیار متعددی شد که نتیجه آن عدم تکمیل طرح توسعه و نامشخص بودن مفاهیم اولیه میدان جهت آغاز مذاکرات توسعهای با وجود صرف بیش از 250 میلیون دلار بود».
*اشتباهات سریالی وزارت نفت، این بار در طرح توسعه میدان فرزاد «الف»
میدان فرزاد «الف» دارای چالشهای بسیار ویژهای است که از این حیث مشابه هیچ یک از میادین گازی و نفتی کشور نبوده و نحوه تعامل با این میدان با سایر میادین تفاوت ساختاری عمیقی دارد. از آن جایی که تولید از این میدان همراه با تولید گوگرد عنصری بوده و این چالش تنها در چهار یا پنج میدان گازی در سراسر دنیا مشاهده شده لذا دانش بینالمللی نیز در این زمینه بسیار اندک و منحصر به چند غول نفتی آمریکاییست که پیمانکار عربستان سعودی در این میادین هستند.
از این رو در دولت دهم، شرکت ملی نفت با تشکیل کارگروههای ویژه ضمن بررسی تمامی مقالات علمی منتشر شده و رصد فعالیتهای عربستان و همچنین تماس با معدود کشورهای دارای تجربه در این زمینه اقدام به تقویت دانش علمی و نهایتاً تبیین راهحلهای تعامل با چالشهای مزبور کرد و سپس نقشه راه آتی شامل طراحیهای مهندسی و نحوه نظارت آتی این میدان معین شد. همچنین شرح کار تکمیل فعالیتهای باقیمانده برای تبیین چالشهای ویژه این میدان مطابق با مصوبه هیئت مدیره و تکمیل هرچه سریعتر طرح توسعه میدان تهیه شد.
در طرف عربستانی این میدان، به دلیل پیچیدگیهای فنی بسیار بالا پیمانکار آمریکایی با شیوه خاصی میدان را توسعه دادهاند بگونهای که تعداد معدودی چاه برای توسعه میدان حفر شده است. در عین حال بر خلاف روال معمول توسعه میادین دریایی، برای هر چاه یک سکوی بهرهبرداری در نظر گرفته شده است. بر این اساس قرار بود پیمانکار ایرانی توسعه فرزاد الف نیز از همین شیوه برای توسعه میدان استفاده کند.
فعالیتهای اکتشافی میدان فرزاد «الف» با امضای تفاهمنامهای در اواسط دولت دهم به شرکت پتروپارس واگذار شد و قرار بود این شرکت با صرف هزینهای مشخص ضمن تهیه طرح توسعه میدان و انجام طراحیهای مفهومی و پایه، اقدام به ساخت جکت دریایی، انجام مطالعات زیرساختی و همچنین تحصیل اراضی پالایشگاهی کند. فعالیتها با سرعت نسبتاً بالایی آغاز گردید و با حمایت مطلوب شرکت ملی نفت ایران در سالهای 1391 و 1392 ادامه پیدا کرد.
با تغییر دولت و چرخش سیاستهای وزارت نفت ، اندک اندک حمایتها و پیگیریهای شرکت ملی نفت ایران درخصوص فعالیتهای جاری در میدان فرزاد «الف» کاهش پیدا کرد. با این حال شرکت نفت فلات قاره ایران ضمن راهبری و نظارت بر فعالیتهای شرکت پتروپارس، مسئولیت خویش را کماکان ادامه داد تا اینکه به دلیل حمایت نکردن مالی فعالیتها در دی ماه 1393 متوقف شد.
با توجه به تکمیل نشدن طرح توسعه هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران برای استحصال نتیجه از میلیونها دلار هزینه انجام شده، اقدام به جداسازی فعالیتهای ضروری و غیرضروری کرد و با ابلاغ فعالیتهای لازم الاجرا در مقطع فعلی جهت تکمیل طرح توسعه و جلوگیری از هدر رفتن بودجه کلان هزینه شده، چارچوب اتمام کار و تکمیل فعالیتها را در خرداد ماه 1394 مشخص کرد.
در این راستا محمدامین راد کارشناس نفت و انرژی با اشاره به دلایل توقف طرح توسعه میدان فرزاد «الف» گفت: «پس از دستور زنگنه مبنی بر تغییر کارفرمایی توسعه میادین فرزاد «الف» و «ب» سردرگم بودن شرکت پتروپارس درباره اینکه در فعالیتهای جاری و باقیمانده از تفاهمنامه چه کسی کارفرماست و پاسخگو نبودن هیچ مرجعی در این زمینه، منجر به توقف چند ماهه همه فعالیتها شد».
وی در تشریح این موضوع ادامه داد: «بیش از 90 درصد همه فعالیتهای جاری در شرکت پتروپارس و با کارفرمایی فلات قاره به پایان رسید و صرفاً چند مطالعه خاص باقیمانده بود که شرکت پتروپارس انجام آن را وظیفه شرکت نفت و گاز پارس میدانست و از آن طرف شرکت نفت و گاز پارس با استناد به دستور مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران مبنی بر اتمام فعالیتهای جاری توسط فلات قاره و همچنین به دلیل اشراف کامل کارشناسان این شرکت بر موضوعات خاص این میدان، این وظیفه را برعهده شرکت نفت فلات قاره ایران میدانست. در نتیجه این موضوع منجر به تطویل و سردرگمی و همچنین تأخیر در دستیابی به طرح توسعه شد».
در این بین در حالی وزیر نفت از انعقاد قراردادهای جدید طرح توسعه میادین فرزاد در هفتههای آینده خبر میدهد که کارشناسان معتقدند که اگر اشتباهات زنگنه در تغییر کارفرمایی طرح توسعه میادین فرزاد الف و ب انجام نمیشد در سال 97 بهرهبرداری ایران از این میادین گازی میتوانست آغاز شود. نکته جالب توجه اینکه در آن سوی مرز، کشور عربستان که از ژانویه 2016 بهرهبرداری از میدان فرزاد الف و ب را آغاز کرده و با حفر چاههایی از مجموع میادین فرزاد الف و ب روزانه معادل 38 میلیون متر مکعب گاز تولید میکند.
در صورتی روند توسعه این میادین در ایران با تصمیمات ناگهانی زنگنه متوقف نمیشد، ایران نیز میتوانست از سال 97 حداقل معادل حجم گاز تولیدی توسط عربستان را از این دو میدان برداشت کند (البته ظرفیت تولید از این میادین حدود 90 میلیون متر مکعب در روز برآورد میشود). بدین ترتیب در صورتی که قیمت هر متر مکعب گاز 12 سنت در نظر گرفته شود، میتوان ادعا کرد که تاکنون و بعد از گذشت 2.5 سال تعویق در بهرهبرداری این میادین گازی، میزان خسارتی که از عدم توسعه این دو میدان به کشور وارد شده رقمی معادل 4 میلیارد دلار بوده است و هر روز تاخیر در بهرهبرداری از این تاریخ نیز حدود 4.5 میلیون دلار به مجموع خسارت اضافه میکند.
این در حالی است که فعالیتهای اکتشافی ایران در میدان فرزاد «الف» زودتر از کشور عربستان آغاز شد ولیکن بعد از گذشت 10 سال و به دلیل کمبود منابع مالی و تصمیمات غلط مدیریتی مبنی بر تغییر کارفرمایی، تنها فاکتور مثبت کشورمان در تأخیر بهرهبرداری از میدان که همانا کسب تجربه نحوه تعامل با چالشهای خاص این میدان و اجتناب از صرف هزینه یک میلیارد دلاری ترمیم تأسیسات سطح الارضی بود از بین رفت.
این اولین بار نیست که در دوره طولانی مدیریت زنگنه بر صنعت نفت شاهد تصمیمگیریهای شتابزده و رادیکال و بدون پشتوانه کارشناسی هستیم. چنانکه در دوره 8 ساله اول وزارت نفت زنگنه تغییر ساختار وزارت نفت ضربات سنگینی بر نظام مدیریت صنعت نفت در ایران وارد کرد. کما اینکه مطالعات «بعد» از این تصمیم نشان داد که این تغییر ساختار کاملا اشتباه بوده و مدیریت در صنعت نفت باید کماکان در قالب زنجیره واحد انجام میشد. در دوره دوم مدیریت زنگنه بر نفتنیز تصمیمات عجیبی که درباره اخراج چینیها از بعضی میادین غرب کارون گرفته شد یا تصمیماتی مانند تغییرات یک شبه کارفرمای میادین عدمالنفع و خسارات سنگین سیاسی- اقتصادی برای کشور در پی داشته است. نکته قابل تامل درباره این شیوه حکمرانی در صنعت نفت آن است که با این رویه و تعلل مدیران و تصمیمهای غلط مدیریتی، عربستان وارد بازار جهانی گاز شد.