چرا برخی مردم برای خرید کالاها به بازار هجوم می آورند؟-راهبرد معاصر

چرا برخی مردم برای خرید کالاها به بازار هجوم می آورند؟

مسئولین مملکتی تاثیر زیادی در رفتار مردم داشته اند. در بحبوحه ای که مردم مشکلات فراوانی دارند مجلس طرح ها و لایحه های بی ربطی را به صحن می برد. از سوی دیگر، با وجود انتقادات فراوان به عملکرد سیف، او مشاور ارشد رئیس جمهور می شود. آیا این دهن کجی به مردم نیست؟
امیرمحمودحریرچی جامعه شناس
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۹ - ۰۹ مهر ۱۳۹۷ - 2018 October 01
کد خبر: ۵۹۳

به گزارش "راهبرد معاصر"؛ متاسفانه بحث هجوم برخی از مردم به بازارها و خرید بیش از نیاز این روزها سوژه رسانه ها شده است. ابتدا باید یک تقسیم بندی درستی از مردم داشته باشیم. اگر نیمی از جمعیت جزو دهک های پایین هستند در این وضعیت چقدر می توان آنها را متمایز دانست و گفت که آنها اهل احتکار خانگی هستند و هجوم می آورند؟ باید گفت این قشر در حالت عادی هم در تامین حداقل های زندگی خود دچار مشکلات جدی است. 


پس این کار شامل طبقات متوسط به بالاست که نیمی دیگر از جامعه را تشکیل می دهد. آنها هستند که این امکان را دارند و می توانند به سراغ احتکارهای خانگی بروند. من می توانم دو دلیل اصلی رابرای این مساله مطرح کنم. یکی به ریشه های مصرف گرایی جامعه ما بازمی گردد. طبقه متوسط به بالا بسیار بسیار مصرف کننده است. شاید بتوان گفت که ما یکی از مصرف کننده ترین جوامع دنیا هستیم. همیشه مصرف ما بالاست و در کنار آن مصارف لاکچری و لوکس داریم. پرخوری در کشور ما زیاد است. ارقام نشان می دهد که نیمی از جمعیت ما اضافه وزن دارد.


دلیل دوم، بی اعتمادی به شرایط جامعه است. از دیدگاه همان مردم شرایط جامعه به گونه ای پیش نمی رود که بتوان گفت کاهش قیمتها رخ می دهد و یا در صورت لزوم نیاز مردم برطرف می شود. موضوعی که در جامعه ما به صورت بسیار عامیانه ای مطرح می شود این است که در این کشور چیزی که گران شده دیگر ارزان نمی شود.


اگر با بازار ارتباط داشته باشیم واقعیت همین است. وقتی رب گوجه فرنگی در بازار تا سه برابر افزایش قیمت پیدا می کند این بی اعتمادی در مردم ایجاد می شود و افراد این بی اعتمادی را دارند و گمان می کنند که این روند ادامه پیدا خواهد کرد، بنابراین اجناس را تهیه و احتکار می کنند. بحثی اساسی پیش می آید که من همیشه بر این بحث تاکید داشته و دارم که این مورد از تکالیف حقوق شهروندی است. در جامعه ای که حقوق شهروندی به اشکال گوناگون رعایت نمی شود.


ما با کنترل ها در بازار حقوق مردم را حفظ می کنیم تا زندگی و معیشت آنها به هم نریزد. اگر این حقوق را به رسمیت شناختیم و قوانین و مقررات را روی این مساله پیاده کردیم و به اجرا گذاشتیم، فرهنگی برای مردم ایجاد می شود و این فرهنگ چیزی است که ما امروز نداریم.


احتکار خانگی به زیان بسیاری از جمله اقشار محروم جامعه است. آن ها به این صورت از حداقل هایی که می توانستند تامین کنند محروم می شوند. کسی که این کار را می کند در خود نسبت به باقی مردم احساس تکلیف نمی کند. چون حقوق محفوظ نیست، اگر حقوق محفوظ باشد ما اقشاری را خواهیم داشت که خودخواه نخواهند بود. من در کشورهایی سالها زندگی کرده ام و در حدود 40 کشور هم سفر داشته اند. آنها وقتی چنین مواردی پیش بیاید، اساسا برعغکس ما عمل می نمایند و خرید را قطع می کنند. وقتی گرانی ایجاد می شود و از نظر آنها سود جویی به وجود می آید با این رفتار این مکانیزم را به هم می زنند. قانون از این کار حمایت می کند و اگر کسی گران فروشی داشته باشد می داند که برخورد مردم چنین برخوردی خواهد بود.


در کشورهای اغلب توسعه یافته مردم صرفا مصرف کننده نیستند و از جمله کشورهای تولید کننده اند. اتکا به نفت به عنوان یک درآمد و یک سرمایه جامعه ما را به این شکل درآورده است. شاید باید واژه تندتری را به کار ببرم، یک بی اخلاقی در جامعه نمود عینی پیدا کرده و هیچ احساس مسئولیتی نسبت به هم نداریم.


بله مردم نسبت به هم احساس مسئولیت نمی کنند چون در عمل این را دیده اند. تورم ما بیش از حد می باشد و قیمت ها به ساعت است نه به روز و شرایط بی اعتمادی ایجاد شده است. این مشکل حباب نیست که مسئولین مدام از ان سخن می گویند، گرانی امروز واقعیتی است که مردم آن را لمس می کنند. به این ترتیب نوعی عدم احساس مسئولیت به یکدیگر نیز ایجاد شده است. در کنار این مساله، منفعت طلبی در جامعه نیز روز به روز در حال رشد است. 


هرکسی منافع خود را می بیند و هیچ کسی چیزی به نام منافع ملی را نمی شناسند. مسئولین مملکتی توجهی به منافع ملی ندارند و عملا مشخص است که در سیاستهای خود چه کرده اند. به جای اینکه در این حرکت بسیج ملی و حرکتی ملی داشته باشیم و به سراغ کالاهایی نرویم که گران می شود اینگونه عمل می کنیم. هیچ کسی نمی خواهد وارد این قضیه شود. اگر مسئولین مملکتی دچار روزمرگی شده اند این روزمرگی آنها به نوعی از بی اعتمادی تبدیل شده است. و به این ترتیب مردم هم دچار نوعی روزمرگی شده اند و فقط به دنبال این هستند که به نوعی امروز را بگذرانند و بتوانند نیازهای کاذب را تامین کنند. در کجای دنیا چنین مصرفی دارند؟!


اگر مردم مکانیزم درستی را از طرف مسئولین ببینند قاعدتا شرایط لازم در فرهنگ مردم نیز نقش خود را پیدا می کند. اگر از مردم خواسته شود در بازه زمانی مشخصی از خرید یک کالا صرف نظر کنند احتمال عمل به دستور دولت و سیستم اجرایی و یا حتی در قالب اخلاق اسلامی از جانب مردم کم است. این مهم زمانی محقق می شود که مسئولین نیز سطح زندگی خود را به سطح عامه مردم تنزل دهند. اگر مردم سبک زندگی مسئولین را به زندگی خود نزدیک ببینند هر نگاه و تصمیمی از طرف مسئولین به وجود بیاید مورد قبول آنها خواهد بود.


رطب خورده کی کند منع رطب! مسئولین ما دائما در حال رطب خوردن هستند و به مردم می گویند رطب نخورید. این طور نمی شود. ما چقدر از زندگی داخلی مسئولین اطلاع داریم؟! گاهی در شبکه های اجتماعی نکاتی منتشر می شود. این افراد چطور می توانند به مردم توصیه داشته باشند؟ اگر آنها در زندگی خود سادگی داشته باشند و این به شکل شفاف به نمایش گذاشته شود مطمئنا اعتماد ایجاد می شود.


ماهها از دستور رییس جمهور مبنی بر شفاف سازی درآمد مسئولین می گذرد ولی ما همچنان منتظر این هستیم که درآمد مسئولین به صورت شفاف به اطلاع مردم برسد ولی این اتفاق نمی افتد.


وقتی هم بحث پولشویی ها و فساد مطرح می شود و به قوه قضاییه ارجاع داده می شود کارآمدی لازم را ندارند. من شک دارم مسئولین توان دیدن افق ها را داشته باشند. خلا پختگی جامعی در جنبه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی وجود دارد. ما نمی توانیم توسعه یافتگی جامعه را مشاهده کنیم. در چشم انداز 1404 باید در قله منطقه باشیم.این سند شگفت انگیز است، ما حتی در نیمه راه آن هم نیستیم. 


از سوی دیگر یکی از دلایل عدم همکاری مردم با توصیه های مسئولین لجاجات هایی ست که برخی مسئولین اجراایی ربا مردم می کنند. مثلا انتقادات بسیاری به بانک مرکزی شد. دوره ریاست سیف به اتمام رسید ولی متاسفانه مجددا شاهد فعالیت ایشان در دولت هستیم و به عنوان مشاور ارشد رییس جمهور در حال فعالیت است، این در حالیست که به دلیل جرم هایی که در خصوص بحث ارز و سکه رخ داده اژه ای معاون اول قوه قضاییه اعلام کرده که سیف ممنوع الخروج است، آیا انتخاب چنین فردی به عنوان مشاور ارشد رئیس جمهور دهن کجی به مردم نیست. 


مسئولین مملکتی تاثیر زیادی در رفتار مردم داشته اند. در بحبوحه ای که مردم مشکلات فراوانی دارند مجلس طرح ها و لایحه های بی ربطی را به صحن می برد. اختلافات بین مسئولین بخصوص در سطح سه قوه مردم را بی اعتماد تر می کند. قوه ها بیشتر بر اثر منافع جناحی رفتاری از خود بروز می دهند و افشاگری هایی بر علیه هم دارند که وقتی به سطح مردم می رسد جامعه نتیجه می گیرد اینها واقعا غیر قابل اعتماد هستند. این بی اخلاقی به جامعه کشیده می شود و احساس تکلیف نسبت به دیگران از بین می رود که احتکار کالا ها از این دست رفتارهاست.


مردم دچار روزمرگی شده اند و همین نکته باعث شده درباره آینده بی خیال بشوند و فکر کنند که باید به امروز بچسبند؛ می گویند سیلی نقد به از حلوای نسیه.


قوانینی که ایجاد فساد را ممکن می کند فراوان وجود دارند چون کنترلی بر آنها نیست. چند مساله وجود دارد یکی مدیریت است. مدیریت باید در دستان کسانی باشد که لیاقت این کار را دارند. دوم فرهنگ سازی به شرط رعایت کردن مسئولین تا مردم هم این تکلیف را بر دوش خود احساس کنند. سوم برنامه ریزی هدف مند چون ما امروز برنامه ای برای اداره کشور نداریم.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار