به گزارش راهبرد معاصر دلار صرافی ملی، دلار آزاد، دلار نیمایی، دلار جهانگیری، دلارِ..! وقتی تب بازار بالا میرود همه این دلارها هم باهم بالا میروند. فضای مجازی و رسانهها هم آن را بُولد میکنند و خواسته و ناخواسته سرمایهگذاران را به ورود به این بازار دعوت میکنند.
به گزارش اقتصاد۲۴، ورود پولهای جدید و افزایش تقاضا نرخها را بالا میبرد، آنهم در شرایطی که طرف عرضه یعنی ورود منابع ارزی و دلاری به کشور به دلیل عدم فروش نفت و کاهش صادرات و عدم ورود ارزهای صادراتی توسط تُجّار بسیار ضعیف است؛ اما از آنجایی که هر اوجی یک فرودی دارد، قیمتها پس از رشد افسارگسیخته ریزش میکنند و همواره در این آشفته بازار عدهای سودهای کلان میبرند و عدهای دیگر سرمایه اصلی خود را هم از دست میدهند.
در این میان هم بازهای از افراد مختلف اعم از سود کرده و متضرر تشکیل میشود که به فراخور میزان سود و زیان خود برای ورود مجدد به این بازار و یا فرار از آن منتظر اخبار جدید و نگاه بر تابلوی صرافیها میمانند. آنچه مسلم است این است که هر بازاری بازیگری دارد که برای هر تحرکی سناریو مینویسد و مسلما سود اصلی بازار هم نصیب او میشود. در این میان هم عدهای که قاعده بازی را بلد نیستن و رانتی نیز در اختیار ندارند، زیر دست و پای بازیگران بازارها له میشوند.
اما سوال اینجاست که بازیگر بازار ارز کیست؟ اکنون دیگر نه «جمشید بسمالله» وجود دارد که صبح اول وقت اول خیابان منوچهری چهارپایه زیرپا بگذارد و روی آن قیمت دلار را فریاد بزند و نه «سیفی» که همه کاسه کوزهها را به خاطر عملکرد بد بانک مرکزی به گردن او بیاندازیم و حتی او را کنار گذاشته و در مظان توهین و افترا قرار دهیم.
سلطانها هم که هرازگاهی دستگیر و بعضا اعدام میشوند و یا حبسهای طولانی مدت میگیرند. پس چرا همچنان دلار مسیر صعود قلههای بالاتر را در پیش دارد و با اینکه در سه ماه گذشته از ۱۸ هزار تومان تا ۲۷ هزار تومان رفته و پس از استراحتی کوتاه بر روی ۲۲ هزار تومان، بار دیگر تب رشد گرفته و اکنون در کمتر از یک ماه در مرز ۳۰ هزار تومان است؟!
دلاری که بالا رفتنش نه فقط خریداران و سفتهبازان را درگیر خود میکند بلکه بر روی معیشت تک تک افرادی که در این کشور زندگی میکنند نیز تاثیرگذار است! افرادی که شاید تاکنون یک برگ اسکناس دلار را نیز از نزدیک ندیده باشند، اما میدانند وقتی دلار بالا میرود روی قیمت نان خالی شام شب آنها نیز اثرگذار است و سفره آنها را هر روز کوچکتر میکند. این که افرادی به دلیل دستیابی به سود بیشتر پس انداز خود را بدون دانش و رانت به این بازار میآوردند و امکان تشخیص نقطه ورود و خروج از آن را هم نمیدانند نیز مشکلی دیگر است. زیانهایی که اثرات آن زندگی خانوادهها را نیز تهدید میکند.
اما سوال اینجاست که شیپور اول را چه کسی میزند و مردم را به بازی دعوت میکند؟ عباس هُشی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس بازار ارز در اینباره گفت: مردم پساندازهای خود را بر حسب میزان و نوع توانایی خود در مدیریت این پول به بازارهای مختلف سرمایهگذاری اعم از ارز و بورس و یا کالاهای قابل سرمایه-گذاری همچون خودرو میبرند.
دو دسته هم سرمایههای خود را در بانک سپرده میکند؛ یک دسته افرادی که به شدت ریسکگریز هستند و از ورود پول خود به بازارهای سوداگری میترسند و دوم افرادی که با هدف گرفتن ضمانت نامههای بانکی پول خود را در بانک سپرده میکنند که شرایط کاملا متفاوتی نسبت به بقیه دارند.
وی درباره نحوه مدیریت بازار ارز در ۸ ساله دوره ریاست جمهوری فعلی گفت: در چهار سال نخست دولت با هزینه ارز از ذخایر ارزی بازار را کنترل کرد و حتی قیمت ارز را به پایینتر از دوره دوم ریاست جمهوری احمدینژاد رساند. در این زمان مسائلی همچون برجام و افزایش صادرات کمک کرد تا منابع ارزی در اختیار دولت قرار گیرد، اما در دوره دوم به ویژه از سال ۹۷ که تحریمها شدت گرفت به دلیل کاهش منابع ارزی، امکان این کار دیگر چندان میسر نبود.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی رشد سریع قیمت ارز و کاهش ارزش پول ملی را سبب ورود بیشتر مردم به بازارهایی همچون ارز و بورس عنوان کرد و افزود: در شرایطی که مردم به دولت اعتماد کرده و پولهای خود را به بورس آوردند، ریزش سنگین بورس اتفاق افتاد. این در حالی است که این ریزش به فاصله تنها ۲ ماه از ریزش قبلی که شدت کمتری نیز داشت رخ داد. بر این اساس آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد که سپردههای بانکی در پایان تیرماه ۳۸ درصد افزایش پیدا کرده است و پول از بورس به سمت پارکینگ پولی یعنی بانکها سرازیر شده است. همچنین این پولها مسیر دیگری به سمت ارز پیدا کرده و اکنون دلار را تا مرز ۳۰ هزار تومان برده است.
خبر فوری