به گزارش راهبرد معاصر؛ سیاست های مالی و استفاده درست و لازم از ابزارهای مالیاتی یکی از مهمترین ابزارهای درآمد زایی مالی برای دولت ها به شمار می رود. مالیات دهه هاست که جزء مهمی از درآمد زایی دولت ها شده است. اخذ مالیات از دهک ها و گروه های تعیین شده راهکار تغییر ناپذیر کسب درآمد دولت ها برای تامین زیر ساخت ها، ایجاد عدالت اجتماعی و رفاه نسبی در جامعه و عدم وابستگی به غیر است، لذا ابزار مالیات یک راهکار مهم برای کسب درآمد دولت ها و تامین هزینه های جاری کشورهاست.
در ایران نیز دهه هاست بر اخذ مالیات و تاکید بر نهادینه سازی مالیات در کشور گفته و تاکید می شود، اما بروکراسی های اداری و عدم تمایل دولت ها و گروه های دارای قدرت و ثروت مانع تحقق همه جانبه اخذ مالیات از گروه های واجب به پرداخت مالیات شده است. اصولا دریافت مالیات در ایران مشخصا از گروه های مشخص که درآمد های شفاف دارند کسب می شود، لذا درآمدهای بالا و غیر شفاف دلالان و ویژه خواران جای چندانی در لیست های مالیاتی ندارند.
با اینکه کارشناسان اقتصادی همواره بر موضوع اخذ مالیات تاکید کرده اند اما فشار مالیاتی دولت به همان گروه های شفاف درآمدی مثل کارگران و کارمندان و تولید کنندگان در حال حاضر نه به نفع اقتصاد است نه به نفع مردم و تولید. به هر حال زمان اجرای سیاست های مالیاتی موضوع مهم و قابل تاملی است. در جدال مردم با ویروس کرونا سیاست های مالیاتی دولت نباید معطوف به ضعیف ترین اقشار جامعه باشد، بلکه دولت باید استفاده از ابزارهای پیشرفته ای که کشورهای توسعه یافته برای دریافت مالیات از آن بهره برداری می کنند را در موضوع مدیریت سیاست های مالی خود به کار بگیرد.
در شرایط تورمی که بخش بزرگی از مردم زیر خط فقر یا عمیق تر از خط کشی های خط فقر، روزگار را به سختی می گذرانند دریافت مالیات باید شامل دهک های بالای درآمدی و صاحبان ثروت هایی شود که از مدیریت غلط اقتصادی کشور به چنین ثروت هایی دست یافته اند. در نتیجه تورمی که با سیاست های غلط اقتصادی دولت به جامعه تحمیل شده مردم فقیر شده اند، لذا مساله عدالت مالیاتی در رویکرد مالیاتی دولت به اخذ مالیات بسیار قابل تامل است. دولت نباید عدالت مالیاتی را فقط به گروه های ضعیف و متوسط جامعه معطوف کند. عدالت مالیاتی با اجرای دو یا سه قانون مثل دریافت مالیات بر ارزش افزوده یا اخذ مالیات از حقوق و دستمزدهای زیر خط فقر مانده کارگران و کارمندان اجرا نمی شود. زمانی عدالت مالیاتی و اجتماعی به منصه ظهور می رسد که دولت پایه های دیگر مالیاتی مثل مالیات بر عایدی سرمایه، مالیات بر دلالی، مالیات بر خانه های خالی، ماليات بر ثروت های باد آورده بدون کار و تولید و مالیات بر مصرف های بالا را در دستور کار قرار دهد.
زمانی که دولت راه فرار مالیاتی را بر دهک های پر برخوردار و ثروتمندان جامعه بست، آنها را مجبور به پذیرش و اطاعت از قانون کرد و از درآمدهای مالیاتی ثروتمندان زیر ساخت های توسعه ای جامعه را فراهم و از اقشار ضعیف جامعه حمایت به عمل آورد آن زمان می توان گفت دولت در اجرای سیاست های مالی و مالیاتی و اجرای حمایت های عدالت اجتماعی موفق عمل کرده است.