به گزارش راهبرد معاصر اشرف پهلوی خواهر با نفوذ محمدرضاشاه فردی فاسد بود که گفته می شود از جمله فساد های وی ارتباط نامشروع او با حیوان خانگی اش بود . روابط نامشروع حیوان خانگی اشرف پهلوی فساد اخلاقی عجیبی بود که او به بار آورد. در سلسه گزارش هایی درباره فساد خاندان پهلوی طی هفته های اخیر منتشر شد، فساد های اشرف پهلوی شد. نام اصلی او زهرا بود که پس از پادشاهی رضا شاه اسم او به اشرف تغییر کرد. گفته می شود فساد اخلاقی، فساد مالی و قاچاق مواد مخدر از اقدامات اشرف پهلوی در دوران پادشاهی برادرش بود.در این خبر عکس حیوان خانگی اشرف پهلوی و ماجرای ارتباط نامشروع را میخوانید.
طی هفتههای گذشته سلسه گزارشهایی درباره فساد در خاندان پهلوی منتشر کردیم. این خاندان در زمره فاسدترین و بیاخلاقترین خاندانهای حاکم در ایران محسوب میشوند. در اسناد و مدارک به جامانده از این خاندان موارد زیادی از این نوع رفتارها گزارش شده است.
یکی از فاسدترین افراد خاندان پهلوی، اشرف، خواهر دوقلوی محمدرضا است. اشرف روز چهارم آبان ۱۲۹۸ متولد شد و زمانی که شش سال داشت پدرش به سلطنت رسید. پس از اشغال ایران توسط متفقین و تبعید رضاخان از ایران، محمدرضا به صندلی قدرت نشست. اشرف از همان ابتدای سلطنت برادرش تا آخرین دقایق حکومت پهلوی در سال ۵۷ نقش سرنوشت سازی در سیاستگذاریهای سلسله پهلوی داشت. او زنی ماجراجو و قدرت طلب بود و در این راه از خرج پول و صرف نیرو ابایی نداشت. سرانجام هم در سال ۱۳۹۴ شمسی در سن ۹۶ سالگی در مونت کارلو از دنیا رفت.
رضا پهلوی فرزند محمدرضا پهلوی در پیامی که به مناسبت درگذشت عمه خود یعنی اشرف صادر کرد، نوشته بود که وی تا آخرین لحظههای عمرش به ایران میاندیشید و برای از دست رفتن جایگاه ایران پس از انقلاب اسلامی دل نگران بود!
این در حالی است که مشاهدات و مکاتبات بجامانده حاکی از بحران جدی اخلاقی این شخص و غارت اموال کشور در زمان سلطنت پهلوی توسط اوست.
یکی از اشخاصی که سینهای مملو از ناگفتهها دارد «مصطفی مهذب» است. وی مدتی پس از انقلاب مسئولیت حفاظت از کاخهای سلطنتی را بر عهده داشته است. در ادامه بخشی از گفتوگوی «مصطفی مهذب» با خبرگزاری تسنیم که حاکی از بحران جدی اخلاقی در خاندان پهلوی است را میخوانید.
«حفاظت اموال قصرها با بنده بود. ما در ساختمان "فرح" که رفتیم یک سالنی در حدود ۱۵۰ متر فقط کمد وجود داشت. یک طرف فقط شامپو و کلاههای "فرح" بود، یک طرف مانتو بود، یک طرف لوازم آرایش بود. یک چیز عجیب و غریبی بود. بعد هم رفتیم اتاق "اشرف" و یک وضعیت عجیب و غریبی دیدیم. آنجا یک ویدئوهایی پیدا کردند که محرمانه بود و افشا نکردند.
ویدئوهایی از روابط جنسی اشرف با افراد دیگر که در سریال معمای شاه فقط گوشههایی از آن را نشان دادند. مثلاً یکی از ویدئوهایی که من از گفتنش شرم دارم، اما برای ثبت در تاریخ میگویم، فیلمی بود که در آن اشرف با حیوان خانگیاش رابطه جنسی برقرار میکند؛ در آن کمد، پُر بود از این چیزها. این فیلم همان ایام به مسئولان مربوطه تحویل داده شد.
در ابتدای انقلاب، معاون وزیر دارایی بودم و کاخ گلستان، کاخ سعدآباد و نیاوران و کل این کاخها همه وسایلش زیر نظر من بود. من میرفتم بازدید تا ببینم چه چیز وجود دارد و چه چیزی نیست. یک عده بچههای مورد اعتماد را مامور کردم و اگر سندی یا چیز مهمی پیدا میشد نمونهبرداری میکردند.
مشخص بود خاندان شاه با مسائل ساده برخورد نمیکنند مثلاً وقتی اشرف میخواست برود یک کشور یا یک جلسه، تشخیص میدادند چه پوشش و چه آرایشی داشته باشد. همه حساب شده بود و چند نفر نظر میدادند که امروز اشرف یا فرح چه پوششی داشته باشد. شاید ۱۵۰۰ کلاه در آنجا بود. خودش انتخاب نمیکرد و هر چه "مسئول زیبایی" و لباس، شاه یا خاندان سلطنت میگفت، انجام میدادند».
سایر کاخهای خاندان پهلوی وضعیتشان چگونه بود؟
در آن زمان که مردم گرسنگی و مشکلات اقتصادی داشتند، موکتهایی از خارج آورده بودند که باور کنید یک وجب عمق اینها بود. من رفتم دیدم پا روی آنها میگذاشتید مانند یک تشک پنبهای فرو میرفت. اینها ارزشمند بود یا مثلاً در هر کاخی که میرفتید امکانات آرایشی، امکانات پوشش به وفور یافت میشد و جزء لاینفک آنجا بود.
اینها ندیمه داشتند و کار این ندیمهها بود که هر زمانی که اینها میخواستند از کاخ بیرون بروند، یک نوع آرایش، یک نوع لباس و یک نوع مدل مو را پیشنهاد میدادند. این نمونهها و مدلها را از روی کتب و ژورنالهای خارجی انتخاب میکردند و خیلی به سلیقه خودشان نبود.
هر کاخی هم میرفتیم این حالت وجود داشت. ما متأثر میشدیم از اینکه اینها چه میکردند و مردم چه میکردند. شاید حق میدادیم به آنها که اصلاً هرگز به فکر مردم نباشند با این اوضاع و احوالی که وانمود میکردند ما با مردم هستیم و با آنها دوست هستیم اما اصلاً در قاموس این خانواده نمیگنجید که به این مردم نگاه بکنند.
یکی از چیزهایی که ما بعد از رفتن آنها متوجه شدیم، این بود کسانی که در کاخها مانده بودند - بهخصوص کاخ نیاوران و سعدآباد- وقتی متوجه شدند که باید بروند، مقدار زیادی از وسایل با ارزشی که شاید میلیونها دلار ارزشمند بود، حالا از طلاجات یا چیزهایی که هدیه داده بودند، با خود بردند. شاید بین 150 تا200 چمدان سایز بزرگ لباس سلطنتی پر کرده بودند و حتی کسانی که آنجا مانده بودند مثل رئیس دفتر یا منشی، آبدارچی یا آشپز و... اینها هم بیبهره نمیماندند و آنها هم به حد خودشان دزدی میکردند تا مثلاً همکاری بیشتری داشته باشند و تقریباً میشود گفت اکثر چیزهایی که به درد میخورد، مسئولان جمعآوری میکردند و یک مقدار هم در حین جمع کردن، از نظر خودشان بزرگواری میکردند و به خدمهها میرسید.
مسئله مهم که خیلی ارزشمند بود این املاک و عمارتها و ساختمانها بود که تعداد چند هزار سند بودند و جمعآوری کرده بودیم و به دست افراد معتمد با وکالت داده بودند که بعداً برای آنها بفروشند و پولشان را برای آنها در خارج بفرستند. اینقدر تعدادش زیاد بود که خود آنها هم نمیتوانستند زیاد تعریف بکنند، یعنی به تعداد چمدان سند وجود داشت.
هدایای بسیار زیادی برای اینها (خاندان سلطنت) میآوردند. برای شمس، اشرف یا نظیر اینها هدایایی میآوردند که عادی نبود، همه آنها یا منقوش بودند به طلا یا نقره. از نظر کلی برای مجالس رقصشان، برای مجالس عیاشیشان بعضی از اینها را هم که جای زیادی نمیگرفت در چمدان جاسازی میکردند. در چمدانهای برزنتی که مشخص نباشد و آن روزهایی که میخواستند بروند خارج کشور و فرار کنند، چند هواپیما وسایل آنها را میبرد. زمانی که آنجا به دست بچههای ما رسید چیزی به دردبخور و مناسب آنجا نمانده بود یا سنگین بود که نمیتوانستند ببرند یا ارزش تبدیل کردن نداشته است. اشیایی که در چمدان جا میگرفت فروگذار نکرده بودند و همه را تخلیه کرده بودند.
علاوه بر این ویدئو که از اشرف پیدا شد، آیا مواردی از فساد سایر خاندان پهلوی پیدا شده بود؟
اینها ابایی نداشتند از اینکه لذت بردن و فسادشان هم یادگار بماند. مثلا ما در اسلام دستور داریم در مخفیگاهها و اتاقهایتان با همسر خود رابطه داشته باشید و جلوی چشم دیگران نباشد ولی برای اینها یک افتخاری بود که مثلاً خودشان را به اوج شهوت برسانند. «اشرف» با توجه به وضعیتی که داشت و اطلاعاتی که ما داشتیم و مستند هم بود، بعضی جاها در بین حتی ذیحسابهای ما افراد "خوشتیپ" را میدید و دستور میداد به کاخ بیاورند. نمونه این کار هم دو سه نفر نبود، متعدد بود و حتی مادر شاه هم اینگونه بود.
افراد را تور میکردند و آنها هم ناچار بودند که بیایند با اینها رابطه برقرار کنند و آنها هم افتخار میکردند که اشرف ما را خواسته است. از آنها هم سیر نمیشدند و به سوی حیوانات گرایش پیدا میکردند؛ شاید این کار مدام آنها بود.
یکی از ذیحسابها و همکاران من تعریف میکرد که پدرم افسر رشید ارتش بود و طبق دستور شاه باید به اصفهان میرفت ولی اشرف به وی گفت تو اینجا بمان. من هم نمیدانستم وضعیت چیست. بعد از صرف ناهار، دوباره با شاه مواجه میشود و میگوید "مگر من نگفتم برو اصفهان؟" آن افسر ارتش هم میگوید علیا حضرت(اشرف) گفتند که نرو! قیافه شاه در هم میشود و میگوید ناچاراً بمان!
قسمت دومی هم که تعریف کرد در مورد مادر شاه بود و او کثیفتر از اشرف بود. میگفت یک روز پدرم خانه بود که تلفن کردند و گفتند علیاحضرت ملکه شما را خواسته است. میرود میبیند او لباس کاملاً بدن نما پوشیده و آرایش غلیظ کرده است. گفت من حالم از آرایش او به هم خورد و فهمیدم جریان چیست و باید با او رابطه غیر اخلاقی داشته باشم. خودش را به دیوانگی زد و افتاد و کف از دهانش بیرون آمد! مادرشاه هم آمد یک لگد به وی زد و گفت "این مردک را بفرستید بیرون. این دیوانه کیست آوردید؟"
یعنی حتی مادر شاه بعد از فوت همسرش رضاخان دنبال این کارها بود. وقتی اشرف اینگونه باشد، معلوم است از این مادر به وجود آمده و به این سمت رفته است. همه آنها دنبال این مسائل بودند به دلیل اینکه در فساد غوطهور بودند. درد و گرفتاری مردم را که نداشتند و سیر هم نمیشدند و حتی به حیوانات مراجعه میکردند.