به گزارش راهبرد معاصر؛ ایالات متحده آمریکا در حال گام برداشتن به سمت کنشگریهای هدف دار در یمن است. این تغییر در کنشگریها که نتیجه روی کار آمدن بایدن و دمکراتها می باشد بر مبنای سیاست اعلامی واشنگتن سامان یافته است. در واقع آنچه واشنگتن در یمن به دنبال آن است ظاهراً متفاوتتر از آن می باشد که در طول شش ساله گذشته از سوی آمریکا در یمن دیده ایم. به عبارت بهتر راهبرد اعلامی و عملیاتی کاخ سفید در شرایط فعلی تمرکز بر موضوع یمن و تلاش مضاعفِ دیپلماتیک جهت پایان دادن به بحران می باشد؛ این همان موضوعی که واشنگتن و دستگاه دیپلماسی آمریکا به کرات بدان اشاره و تأکید کرده است.
پیرو همین تلاشهای آمریکا برای حل پرونده یمن است که با تعیین نماینده ویژه در امور یمن، درصدد یافتن راهی برای حصول به اهداف مورد نظر به نام صلح در یمن میباشد. از این رو با انتخاب و تعیین نماینده ویژه در امور یمن و با مراجعات پرتکرار و رفت و آمدهای مکرر و نشستهای دوجانبه با بازیگران درگیر در میدان یمن سعی در مدیریت شرایط و سوق دادن آنها به سمت صلح دارد. مضافاً اینکه نباید فراموش کرد که اظهارات رسانهای ضد و نقیض مقامات آمریکایی در اینباره و متهم کردن دولت نجات ملی به عدم جدیت در پیوستن به روند صلح در یمن، بخشی از بازی آمریکا برای به سرانجام رساندن اهداف و برنامههای مورد نظرش در یمن می باشد.
اما در ذیل تحلیل و ارزیابی تلاشهای دیپلماتیک آمریکا در راستای یافتن راه حلی برای پایان دادن جنگ در یمن نکاتی را باید مورد توجه قرار داد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
1- آنچه واشنگتن از آن به عنوان تلاشهای دیپلماتیک نام می برد شامل بی طرفی و در نظر گرفتن منافع تمام بازیگران موجود در یمن نمیشود. در واقع آمریکا در این مسیر، ضمن نادیده گرفتن منافع و مطالبات دولت نجات ملی و انصارالله، با در نظر گرفتن منافع و مصالح ریاض تلاش دارد تا روند مذاکرات را به سود ریاض پیش ببرد که تاکنون راه به جایی نبرده است.
2- همانگونه که گفته شد تلاشهای دیپلماتیک واشنگتن بر مبنای واقعیات موجود در یمن سامان نگرفته است. در واقع واشنگتن در مسیری گام برمیدارد که در طول شش سال تجاوز ائتلاف به رهبری سعودی از سوی سازمان ملل دنبال شده است. بطوریکه سازمان ملل و فرستاده ویژه آن با جهت گیریهای یکسویه به سود ریاض و عدم نام بردن از تجاوز و متهم کردن آنها به عنوان عوامل اصلی بحران در یمن، نه تنها از یافتن راه حل سیاسی عاجز مانده است بلکه به عاملی جهت گستاخی روز افزون ائتلاف سعودی به رهبری ریاض جهت نادیده گرفتن حقوق یمنیها تبدیل شده است. نسخه جدید این رفتار و عملکرد را می توان در جهت گیری دیپلماتیک واشنگتن درباره یمن مشاهده کرد.
3- به نظر می رسد از جمله دلایل آمریکا جهت یافتن راه حل برای پایان دادن جنگ در یمن، تلاشی در جهت صیانت از اعتبار سعودی برای خروج آبرومندانه از یمن میباشد. در واقع آمریکا با ورود به صحنه میدانی در یمن با ژست دیپلماتیک سعی دارد تا ریاض را با کمترین هزینه منزلتی با ابزار مذاکره از یمن خارج کند. بطوریکه در ذیل این رهیافت، سعودی دیگر بازنده نبرد در یمن مورد خطاب قرار نمیگیرد بلکه برعکس به گونهای وانمود میشود که ریاض به عنوان یک قدرت منطقهای بنا به درخواست قدرتهای فرامنطقهای تن به مذاکره داده و میدان یمن را رها کرده است.
4- با توقف درگیریها در یمن، واشنگتن میتواند از آن به عنوان یک الگوی موفق دیپلماتیک یاد کند و این یک عامل مهم در جهت منزلت بخشی و اعتبارزایی به کاخ سفید در برابر دیگر نهادهای قدرت و تصمیم گیری در آمریکا به شمار خواهد آمد. از سوی دیگر گمان میرود آمریکا با خارج سازی ریاض از یمن بدون آنکه وجهه آن خدشه دار شود تهاتری را طراحی کرده باشد. در واقع مبنای معامله مذکور فارغ سازی ریاض از چالشها و تهدیدات جنگ در یمن برای ساختار قدرت و سیاست در سعودی بویژه ولیعهد در ازای عقب نشینی ریاض در برابر مطالبات واشنگتن بدون هرگونه قید و شرط در عرصه معادلات منطقهای مانند برجام و در عرصه داخلی و خارجی سعودی مانند رعایت حقوق بشر و تعدیل رفتارهای رادیکال و ارتدوکسی ریاض در عرصه سیاست خارجی است.
5- نبرد مأرب و آماده بودن مقدمات تصرف آن در آینده نزدیک بدست رزمندگان انصارالله و دولت نجات ملی موجب شده تا کشورهای غربی بویژه آمریکا به تکاپوی یافتن راهی جهت جلوگیری از وقوع این مهم مبادرت ورزند. در واقع واشنگتن به واسطه ترس از این موضوع که تصرف مأرب می تواند معادلات در یمن را به سود انصارالله و دولت نجات ملی تغییر دهد بازی سیاسی پایان دادن به جنگ در یمن از طریق گفتگو و مذاکره را پیش کشیده است. به علاوه اینکه قدرت گرفتن جغرافیایی دولت نجات ملی در صحنه میدانی یمن به عنوان بخش نوظهور و ضلع تازه متولد یافته محور مقاومت، ابعاد ترس آمریکا از روند تصرف مأرب را دو چندان کرده است و آن را به مثابه یک موضوع منطقه ای قلمداد میکند.
6- روند برقراری روابط دیپلماتیک واشنگتن با بازیگران در یمن گویای این است که منظور واشنگتن از توقف جنگ و حصول به یک راه حل سیاسی برای پایان دادن به درگیریها در یمن، به شرایط فعلی تحولات میدانی در یمن اشاره دارد. در واقع ابعاد رویکرد مذکور زوایای پنهان و پیچیدهای دارد. بطوریکه واشنگتن با حل و فصل شرایط موجود و خالی کردن میدان یمن از حضور کشورهای خارجی موجود در آن، مسلماً انصارالله را رها نخواهد کرد. از این رو ادامه بحران در یمن با نظارت و مدیریت آمریکا به سمت درگیریها میان بازیگران داخلی در یمن سوق پیدا خواهد نمود. از سوی دیگر نیز نباید فراموش کرد با تداوم نبردها بوسیله بازیگران داخلی در یمن، مطمئناً نبردها به سمت نبردهای نیابتی سوق پیدا خواهد کرد. به علاوه اینکه با توجه به راهبرد ادامه بحران با هدف مغلوب سازی صنعاء که مورد نظر و مورد حمایت آمریکا است اگر محقق نشود، از طرح تجزیه یمن به دو یا سه بخش جداگانه رونمایی خواهد کرد. به عبارت جامعتر اینکه آنچه واشنگتن در یمن به دنبال آن است ادامه رفتار متجاوزانه ریاض در قالب دیپلماتیک جهت نابودی انصارالله از یکسو و در گام دوم تجزیه یمن از سوی دیگر است. از این رو بازی سیاسی از طریق دیپلماسی، گام اول آمریکا در صفحه شطرنج یمن می باشد که در مرحله اجرا قرار دارد.
7- و بالاخره اینکه آنچه اقدام واشنگتن را نمادین می کند جهت گیری های دیپلماتیک این کشور در این باره است. بطوریکه از یکسو ضمن اتهامزنی به انصارالله مبنی بر عدم پایبندی به طرح های سیاسی حل بحران، هیچگونه واکنشی در برابر توقف حملات هوایی و محاصره ائتلاف متجاوز به یمن و توقف آنها از خود نشان نمیدهد. از سوی دیگر نیز مدعی است که واشنگتن از یک یمن با ثبات، متحد و بدون مداخله خارجی حمایت میکند، در حالیکه دیدارهایی را با روسای شورای انتقالی به انجام می رساند که ایده جدایی را در سر می پرورانند.