به گزارش "راهبرد معاصر"؛ قرار گرفتن نام سپاه پاسداران در بین گروه های تروریستی توسط دولت ترامپ از ان دست اتفاقاتی ست که زمینه ساز اختلافات شدید در ایالات متحده شده است. ترامپ در حالی دست به این اقدام نابخردانه زده که از سوی مقامات امنیتی و نظامی که شناخت دقیق تری از ظرفیت ها و آستانه تحمل جمهوری اسلامی دارند مورد نکوهش قرار گرفته است. مصطفی خوش چشم کارشناس مسائل بین الملل در گفت و گو با راهبرد معاصر به بررسی ابعاد، اهداف و زوایای تصمیم اخیر دولت ترامپ پرداخت و اقدام متقابل جمهوری اسلامی در خصوص این رفتار وقاحت آمیز آمریکایی ها را مورد ارزیابی قرار داد.
متن کامل این گفت و گو پیش روی شماست:
اقدام اخیر دولت ترامپ در قراردادن نام سپاه در لیست گروه های تروریستی را چطور ارزیابی می کنید؟
در حقیقت وقتی آمریکایی ها می خواهند از ابزار تروریسم به عنوان مقاصد سیاسی استفاده کنند دو اقدام انجام می دهند؛ یا هدف را حامی تروریسم اعلام می کنند و یا او را به عنوان گروه تروریستی معرفی می کنند و این دو مورد مشتمل بر عواقب اقتصادی بسیار مشابه است. از آنجایی که سپاه متهم به حمایت از تروریسم شده همه آنچه که باید بر علیه سپاه و جمهوری اسلامی انجام شود رخ داده است. علاوه بر آن یک سری قوانین تشدید کننده تحریمی ذیل «کستا» که در ایران به «کاستا» معروف می باشد بر علیه سپاه انجام شده است.
لذا اقدام جدیدی که در بر گیرنده عواقب اقتصادی در تحریم اخیر سپاه باشد وجود ندارد و این رخداد نابخردانه موضوع جدیدی نیست. آنچه که می ماند این است که ابزار دوم مورد استفاده قرار گرفته شده، یعنی قرار دادن در فهرست گروههای تروریستی مشتمل بر رخداد ها و متعاقبات سیاسی و امنیتی و نظامی باشد. به این معنا که مستقیما سپاه را مورد هدف قرار می دهند، فلذا چاره ای جز مقابله به مثل وجود ندارد. اما انچه مسلم است این که آمریکایی ها توان جنگ ندارند و اساسا خواهان جنگ در این بازه زمانی نیستند. ترامپ می داند که بعد از 7 تریلیون دلار هزینه کردن در خاورمیانه مجبور شده است از سوریه فرار کند و چراغ خاموش طی دیدار غیر مترقبه ای به عراق برود و به سرعت عراق را ترک کند.
ترامپ می داند که جنگ با ایران تقریبا برای آمریکا محال است. مگر آنکه هزینه بسیاری بدهد و متضمن کشته های فراوانی از ارتش آمریکا شود. با توجه به اینکه هر دو کشور علاوه بر دیگر مناطق غرب آسیا در خلیج فارس نیروهای نظامی دارند و همین عامل باعث بالا رفتن قیمت جهانی نفت می شود. بالا رفتن قیمت نفت مساوی با افزایش نرخ بنزین در پمپ بنزین های آمریکا که مستقیما بر روی انتخاب شدن آقای ترامپ در سال آتی تاثیری منفی خواهد گذاشت. همین الان نیز ترامپ کمترین میزان محبوبیت را دارد و پایگاه رای او بسیار متزلزل است و اگر امروز انتخابات انجام شود به احتمال زیاد انتخاب نخواهد شد.
ترامپ ازین اقدام چه اهدافی را به طور مشخص دنبال می کند؟
به نظر می رسد هدف ترامپ علاوه بر هم سویی با نتانیاهو و سایر مقاصد فرعی دو چیز باشد. او مشاوره های کورکورانه ای از پمپئو و بولتون می گیرد. مشاوره هایی که براساس کینه توزی با ایران در بین آنها رد و بدل می شود و متعاقبا مناسبات امنیتی و نظامی با ارزیابی صحیح به آقای ترامپ ارائه نمی شود. هدف آقای ترامپ این است که تنش را صرف تهدید به جنگ کند و این تهدید به جنگ را بالا ببرد تا با تاثیرات مخرب اقتصادی در بازار های داخلی و منطقه ای جمهوری اسلامی تاثیر گذاری کند ولی تاثیرات نظامی و منطقه ای این عمل بر علیه آمریکا به مراتب بیشتر از جنگ خواهد بود. به ویژه بر روی خود ترامپ بیشتر تاثیر منفی دارد. در مجموع به نظر می رسد با توجه به مخالفت عمده سنا و اندیشکده ها و مقامات سی آی ای و مقامات فعلی و اسبق پنتاگون با این شرایط انجام شده، در اجرای این دستور مماشات بسیار زیادی انجام بدهند و اوضاع را چندان متفاوت نکنند
آیا این احتمال وجود دارد که در سنا تصویب نشود؟
ممکن است تصویب نشود، اما رایی که سبب بی اثرسازی وتوی ترامپ شود، کسب نخواهد شد. یکی از مواردی که باید برجسته شود این است که علی رغم اینکه همیشه گفته ایم ترامپ نماینده آمریکا است و ما ترامپ را جدای از امریکا نمی دانیم، ولی این یکی از مواردی است که نشان می دهد اختلاف و فاصله و کشمکش و رویارویی در میان مقامات دو جناح بسیار زیاد است. در سطح آمریکا این اقدام توسط بسیاری از مقامات این کشور محکوم شده است. لذا این مساله نشان دهنده اختلاف در سطوح بالای تصمیم گیری در آمریکا است و این یکی از اقدامات نسنجیده آقای ترامپ قلمداد می شود که هزینه های آن بسیار بیشتر از عواید و مزایای اقتصادی احتمالی است که به زعم خود می توانستند به دست بیاورند.
پاسخ متقابل جمهوری اسلامی در برابر این رفتار نابخردانه ی دولت آمریکا، می بایست دارای چه مختصاتی باشد؟
همان طور که عرض کردم آمریکایی ها می خواهند با بالا بردن سطح تهدید شایعه جنگ، سایه جنگ را در منطقه و جمهوری اسلامی زنده کنند تا بر روی بازار های اقتصادی تاثیر بگذارند. بنابراین پاسخ جمهوری اسلامی در عین مقتدرانه بودن، معقول خواهد بود. کمااینکه تا به امروز تمام اقدامات صورت گرفته در راستای تایید همین نکته است.این اقدام سبب خواهد شد آرامش بخشی به بازار ایجاد شده و هدف اصلی دولت ترامپ خنثی شود.
در صحبت های خود به نقش جان بولتون و پمپئو و اثر گذاری آن ها در تصمیم گرفته شده ترامپ اشاره کردید. همگان بر ارتباط نزدیک جان بولتون و گروهک منافقین اتفاق نظر دارند. از سوی دیگر، پیام نوروزی مریم رجوی تاکید بر این موضوع بود که سپاه پاسداران باید در لیست گروههای تروریستی قرار بگیرد. تا چه اندازه ای می توانیم در رابطه تاثیر گروهک منافقین بر بولتون و در نتیجه در شکل گیری این تصمیم سهم قائل شویم؟
به عقیده من گروهک منافقین بیشتر یک ابزار در دست دولت ترامپ است. به نظر می رسد در رویکرد های کلی منافقین توانایی نفوذ در کاخ سفید و بر شخص بولتون را ندارند و بیشتر جان بولتون است که سعی می کند با استفاده از منافقین به عنوان یک ابزار رفتار کند، اما انتخاب و تصمیم صورت گرفته توسط آنها نشان دهنده یک نکته است، اینکه ارزیابی های جان بولتون از آستانه تحمل جمهوری اسلامی و پاسخ های جمهوری اسلامی بسیار غلط است. اقدامات صورت گرفته توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی بر علیه جمهوری اسلامی در سال های گذشته هر کدام به منزله مقدمه ای برای سنجش آستانه تحمل ایران بود، بنابراین به نظر می رسد تصمیم اتخاذ شده کاخ سفید در روز دوشنبه حاصل ارزیابی های اشتباهی بوده است. بایستی با یک سری اقدامات، جمهوری اسلامی معادله های آمریکا و به ویژه بولتون و پمپئو را دست خوش تغییر کند؛ پاسخ هایی مقتدر و معقولانه که بتواند معادلات دولت آمریکا را در هم بریزد. آنچه مشخص است اینکه آمریکایی ها هیچ امتیازی از تصمیم اخیر خود دشت نخواهند کرد. از دگر سو، این تصمیم شتاب زده و احمقانه، بیانگر خوردن کفگیر رفتارهای خصمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی به ته دیگ است. در حالی که آمریکایی ها نتوانستند با حداکثر فشارهای اقتصادی به هدف خود برسند، اکنون با اخذ یک تصمیم پرریسک و خطرناک برای خود، نشان دادند که دستان شان در اتخاذ استراتژی علیه جمهوری اسلامی خالی تر از همیشه شده است.