به گزارش «راهبرد معاصر»، بر اساس اخبار چند روز گذشته، بغداد با میانجیگری مصطفی الکاظمی، میزبان گفتوگوی مستقیم بین مقامات ایران و عربستان سعودی بوده است تا در مورد مسائل چالشبرانگیز بین دو کشور –بهخصوص حملات اخیر حوثیهای یمن علیه زیرساختهای حیاتی عربستان سعودی با یکدیگر صحبت کنند. مقامات دو کشور بهسرعت اخبار مرتبط با این دیدار را تکذیب کردند؛ ولی وزارت امور خارجه ایران در حالی که از تایید یا تکذیب خودداری میکرد، تاکید نمود: «ایران از گفتوگو با عربستان سعودی استقبال می کند.» در این مرحله پیش بینیها بر این است که حتی اگر بین دو رقیب دیرینه، مذاکرات اساسی صورت بگیرد، این مسئله منجر به کاهش قابل توجه تنش های متقابل و منطقهای نخواهد شد.
نویسنده در بخش دیگر مقاله معتقد است که گفتوگوی موفق بین دو کشور به حل منازعات در منطقه خاورمیانه کمک خواهد کرد. توجه به این نکته حائز اهمیت است که مهمترین دلیل بحرانهای منطقهای، مربوط به مسائل داخلی کشورها است و از رقابتهای بین دولتی تاثیر میپذیرند. دو کشور ترکیه و امارات در بحرانهای عراق، سوریه و یمن نقش فعال و تعیین کننده ایفاء می کنند و بنابراین غیرمحتمل به نظر میرسد که گفتوگوی موفقیتآمیز عربستان و ایران به تنهایی بتواند به درگیریهای فعلی در منطقه پایان دهد؛ اما مطمئنا تعامل بین دو کشور از شدت تنشها در منطقه خواهد کاست و چشمانداز صلح را بهبود میبخشد.
چندین عامل ، خوشبینی نسبت به چشمانداز گفتوگوی سعودی و ایرانی را تقویت میکند:
یمن مهمترین و پرهزینهترین مسئله امروز عربستان سعودی است. ریاض در بحران یمن، انتظار پیروزی سریع داشت که بتواند هژمونی خود را در منطقه غرب آسیا تقویت کند؛ اما این کشور در یک باتلاق پرهزینه گرفتار شده است. در مجموع دو کشور باید خود را از تنش های منطقه ای نجات دهند؛ اما امکان کمک دو کشور به یکدیگر مشخص نیست. ایران به سادگی نمی تواند حوثیها را مجبور به موافقت با سازش علیه منافع خود کند و عربستان هم نمی تواند از ایران در برابر دشمنان منطقهای خود محافظت کند. اما اگر هر دو طرف متحدان و نمایندگان خود را از اقدام علیه دیگری منصرف کنند، احتمال حل درگیریهای فعلی افزایش مییابد.
مهم تر از همه، اولویتهای جهانی و منطقهای ایالات متحده تحت دولت بایدن با تغییر و تحول همراه شده است. در مواجهه با چالشهای چین و روسیه، ایالات متحده در حال ارزیابی مجدد توزیع جهانی امکانات نظامی خود و بازنگری در استراتژی کلی نظامی است. تصمیم جو بایدن برای عقبنشینی نیروهای آمریکا از افعانستان، نشانگر این طرز تفکر جدید می باشد. بنابراین در آینده احتمال کاهش حضور نظامی ایالات متحده در عراق و خیج فارس وجود دارد و این یکی از دلایل تمایل دولت بایدن برای کاهش تنش با ایران از طریق دور جدید گفتوگوی غیرمستقیم در مورد توافق هستهای است. به نظر میرسد ایالات متحده نیز از حمایت مطلق گذشته از عربستان سعودی دور شده است. بدون این حمایت کلی، ریاض باید جاهطلبیهای منطقهای خود را کاهش داده و با رقبا سازش کند.
نویسنده در بخش دیگر مقاله به نقش رژیم صهیونیستی اشاره می کند. رژیم صهیونیستی یکی از مخالفان اصلی کاهش تنش میان عربستان سعودی و ایران است. در طی دهههای گذشته، رژیم صهیونیستی با استناد به ادعای تهدیدات ایران، روابط خود با کشورهای عربی خلیج فارس را بهبود داده است. اگرچه این کشور توانسته از طریق توافق نامه ابراهیم، روابط دیپلماتیک با امارات و بحرین برقرار کند؛ اما عربستان سعودی از برقراری مناسبات دیپلماتیک با این کشور خودداری کرده است. کاهش روابط خصمانه بین تهران و ریاض باعث می شود تا رژیم صهیونیستی اهرم نفوذ و تاثیرگذاری خود برای تقویت روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس را از دست بدهد.
با توجه به تغییر اولویتهای ایالات متحده - از جمله تمایل به احیای توافق هستهای- ریاض ممکن است به این درک رسیده باشد که بهتر است با تهران به سمت کاهش تنش حرکت کند و بیش از حد به روابط غیررسمی با رژیم صهیونیستی اعتماد نکند. با توجه به اختلافات ریشهای میان ریاض و تهران، شروع گفتوگو و دستیابی به تفاهم امری دشوار است و حتی با رسیدن به نوعی سازش میان سعودی و ایران، مشکلات خاورمیانه به طور معجزهآسایی حل نخواهد شد؛ اما مطمئناً میتواند شانس محدود کردن یا حل تعارضات جاری را بهبود بخشد.