نقش عوامل بیرونی در سقوط عمر البشیر و پیامدهای آن-راهبرد معاصر

نقش عوامل بیرونی در سقوط عمر البشیر و پیامدهای آن

اگرچه سقوط عمر البشیر از قدرت با اعتراض‌‏های مردمی رقم خورد و بدون شک علل داخلی نقش برجسته‏‌ای در سرنوشت رئیس جمهوری سابق داشته است، اما علل بیرونی نیز در سقوط البشیر نقش مهمی داشته است. در این نوشتار به علل بیرونی سقوط البشیر و پیامدهای آن پرداخته شده است.
دکتر سید رضی عمادی؛ کارشناس مسائل جهان عرب
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۴ - ۲۷ فروردين ۱۳۹۸ - 2019 April 16
کد خبر: ۸۷۵۴

به گزارش راهبرد معاصر؛ عمر البشیر، دیکتاتور 30 ساله سودان، سرانجام روز 11 آوریل 2019 با اقدام ارتش از قدرت برکنار شد و به جمع زین العابدین بن علی، حسنی مبارک، معمر قذافی، علی عبدالله صالح و عبدالعزیز بوتفلیقه پیوست که همگی چند دهه قدرت را در کشورهای‏شان در اختیار داشته ‏اند، اما در پی وقوع قیام مردمی از قدرت کناره‏ گیری کرده و یا سقوط کرده‏ اند. عمر البشیر در ژوئن 1989 قدرت را در سودان از طریق یک کودتای بدون خونریزی در اختیار گرفت و در سال 1993 نیز خود را رئیس جمهوری سودان اعلام کرد. رئیس جمهوری سابق سودان با اقدام ارتش برکنار و قدرت به نظامیان در این کشور منتقل شده است. در این نوشتار علل بیرونی سقوط عمر البشیر و پیامدهای آن بر امنیت این کشور بررسی می‏ شود.

 

علل بیرونی تاثیرگذار در سقوط عمر البشیر

اگرچه سقوط عمر البشیر از قدرت با اعتراض ‏های مردمی رقم خورد و بدون شک علل داخلی نقش برجسته‏ ای در این سرنوشت رئیس جمهوری سابق داشته است، اما علل بیرونی نیز در سقوط البشیر نقش مهمی داشته است. در این خصوص می‏ توان موارد زیر را بیان کرد:

 

1. حکم دیوان بین‏‌المللی کیفری

عمر البشیر نخستین رهبر خارجی بود که دیوان کیفری بین‌‏المللی در سال 2009 حکم بازداشت وی را به دلیل ارتکاب جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت صادر کرده بود. این حکم به دلیل جنایت در دارفور سودان که طی آن دست کم 200 هزار نفر کشته و بیش از 2 میلیون نفر نیز آوراه شده‌‏اند، صادر شده بود. اگرچه عمر البشیر در واکنش به این حکم گفته بود «حکم را در کوزه بگذارید»، اما صدور این حکم آغاز سست شدن پایه‏‌های قدرت رئیس جمهوری سابق سودان بود زیرا اگرچه پس از این حکم نیز عمر البشیر به چند کشور سفر کرده، اما عملاً با این حکم در سفرهای خارجی وی محدودیت ایجاد شده بود زیرا می‏‌توانست منجر به بازداشت و تحویل وی به دیوان شود.

 

2. تجزیه سودان به دو کشور سودان و سودان جنوبی

موضوع تجزیه سودان، موضوعی داخلی است، اما این اتفاق با مدیریت بازیگران خارجی به خصوص ایالات متحده آمریکا رخ داد. دولت سودان از زمان انعقاد قرارداد صلح «نیواشا» در سال 2005 سعی داشت با انجام اقدام‏‌هایی در جنوب، نظر مردم این منطقه را جلب کند، اما حمایت غرب به خصوص آمریکا از جنوب و اعمال فشار غرب بر عمر البشیر سبب شد اقدام قابل توجهی در جنوب انجام نشود. آمریکا از یک سو سودان را برای برگزاری همه‏‌پرسی و فراهم ساختن بسترهای جدایی جنوب تحت فشار گذاشت و از سوی دیگر به جنوبی‌‏ها برای کسب استقلال کمک زیادی کرد. اسرائیل نیز حامی مهمی در جدایی سودان جنوبی بود. علت اصلی این حمایت در اهمیت ژئوپلتیک جنوب سودان بود زیرا 70 درصد منابع نفتی سودان در بخش جنوبی آن قرار داشت. تجزیه سودان عامل مهمی در سقوط عمر البشیر بود زیرا سودان از 70 درصد منابع نفتی خود محروم شد. به واسطه از دست دادن این منابع نفتی، از سال 2011 به بعد چالش‌‏های اقتصادی در سودان روند صعودی گرفته، به نحوی که در سال گذشته میلادی قیمت ‌مواد غذایی در سودان 60 درصد افزایش یافته است و بر اساس گزارش‌‏های دولتی میانگین تورم نیز در ماه نوامبر 2018، حدود 69 درصد بود. از این رو، معترضان سودانی در تظاهرات خود شعار «نه گرسنگی، نه گرانی» سر داده‏اند. در واقع، عامل اقتصادی بستر آغاز اعتراض‌‏های علیه عمر البشیر را ایجاد کرد و سوار شدن جریان‌‏های سیاسی و همچنین منافع بازیگران بیرونی موجب سقوط عمر البشیر از قدرت شده است.

 

3. تعطیلی مراکز فراهنگی ایران در سودان و پیوستن سودان به ائتلاف ضد یمن

یکی از مهم‏ترین اشتباهات راهبردی عمر البشیر، چرخش در سیاست خارجی به سمت عربستان سعودی و کشورهای نزدیک به آن و همچنین مشارکت در جنگ علیه یمن بود. عمر البشیر پیش از سال 2014 در زمره منتقدان کشورهای عضو جریان اصلی در جهان عرب به رهبری عربستان سعودی قرار داشت، اما وی در سال 2014 بدون هیچ گونه اطلاع قبلی مراکز فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سودان را به بهانه آنچه که تبلیغ برای شیعه عنوان شد، تعطیل کرد. رئیس جمهوری برکنار شده سودان در سال 2015 نیز با ائتلاف سعودی علیه یمن همراه شد و نظامیان سودانی نقش مهمی در جنایت‏ها علیه یمن ایفا می‌‏کنند. در واقع، نظامیان سودانی بخش مهمی از نظامیان اجاره‏‌ای ائتلاف سعودی هستند. عمر البشیر در اتخاذ این تصمیم‌‏ها دچار اشتباه راهبردی شد زیرا از یک سو تصور می‏‌کرد با بستن مراکز فرهنگی ایران در سودان و از طریق همسویی با عربستان سعودی می‏‌تواند از فشارهای خارجی به خصوص فشار آمریکا علیه سودان بکاهد و خود را بازیگری همسو نشان دهد و از سوی دیگر برداشت عمر البشیر این بود که از طریق همسویی با عربستان در جنگ علیه یمن شاید بتواند با دلارهایی که از آل سعود می‌‏گیرد، مشکل‌‏های اقتصادی مردم را تا حدودی رفع کند. اما این برداشت‏‌های عمر البشیر در زمره اشتباه‏‌های راهبردی وی بود، زیرا هم از دشمنی و فشار آمریکا علیه سودان کاسته نشد، هم دلار چندانی از جانب عربستان سعودی نصیب وی نشد و هم اینکه مردم سودان به دلیل فاجعه انسانی که مردم یمن در اثر این جنگ با آن مواجه شده‌‏اند، رویکرد همسویی با آل سعود را بر نتابیده‌‏اند و این خود یکی از علل شدت گرفتن اعتراض‌‏ها علیه عمر البشیر بود. این وضعیت روند سقوط عمر البشیر از قدرت را تسریع کرد زیرا نشان داد که وی عملاً دچار سردرگمی در سیاست خارجی شده است.

 

4. حمایت بازیگران خارجی از کودتای ارتش علیه عمر البشیر

با آغاز و سپس تداوم اعتراض‌‏های مردمی ضد عمر البشیر، بازیگران خارجی به خصوص عربستان سعودی، امارات، مصر، رژیم صهیونیستی و حتی آمریکا به این جمع‌‏بندی رسیده بودند که بقای عمر البشیر در قدرت عملاً امکان‏پذیر نیست و جنبش اعتراضی مردم سودان پیروز خواهد شد. بر این اساس، این بازیگران راهبرد مدیریت و هدایت اعتراض‌‏ها در سودان را در پیش گرفته‌‏اند. در همین راستا، شبکه تلویزیونی الجزیره در گزارشی نوشت: «عمر زین العابدین، رئیس کمیته سیاسی شورای نظامی سودان فاش کرد «صلاح قوش»، رئیس سازمان اطلاعات این کشور هدایت تغییر در سودان را برعهده دارد.» الجزیره قطر تنها چند روز قبل از برکناری عمر البشیر از دیدار «صلاح قوش» با «یوسی کوهن»، رئیس موساد در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ 2019 و برنامه‏‌ریزی او با حمایت مصر، عربستان سعودی و امارات برای سرنگون کردن عمر البشیر خبر داده بود. در همین حال، ژنرال عوض بن عوف، وزیر دفاع که با کنار زدن عمر البشیر، ریاست شورای انتقالی را برای تنها یک روز در اختیار گرفت، قبل از کنار گذاشتن عمر البشیر به ریاض سفر و با مقام‏‌های سعودی دیدار و گفتگو داشته است.

 

این اقدام کاملاً هدفمند انجام شده است زیرا این بازیگران درصدد این بودند که با مدیریت و هدایت روند کنار گذاشتن عمر البشیر از قدرت به نوعی مانع تحقق انقلاب مردم مصر و روی کار آمدن دولتی مردمی شوند. در واقع این بازیگران درصدد به قدرت رساندن یک فرد نظامی در سودان هستند زیرا ارتش سودان عملاً تحت تأثیر سیاست‏‌های عربی قرار دارد، کمااینکه در جنگ علیه یمن نیز ارتش سودان نقش مهمی ایفا می‏‌کند و عبدالفتاح برهان که اکنون ریاست شورای نظامی را بر عهده گرفته است، از اشخاص نزدیک به عربستان و امارات محسوب می‌شود. می‏‌توان گفت بازیگران خارجی شامل عربستان، امارات، مصر و اسرائیل و تا حدودی نیز آمریکا سعی کردند مدل مصر را در سودان پیاده کنند. در همین راستا، شورای انتقالی نظامی تشکیل و مقرر شد طی دو سال زمینه برگزاری انتخابات فراهم شود. این اقدام عملاً به منزله شکست انقلاب مردم سودان بود زیرا مردم سودان خواستار جابجایی اشخاصی از جنس عمر البشیر در رأس قدرت نیستند بلکه تغییر ساختار قدرت و برآمدن رهبران از درون صندوق‌‏های رقابتی رأی و شکل‌‏گیری حکومتی غیرنظامی را خواستار هستند.

 

پیامدهای برکناری هدایت شده عمر البشیر از قدرت

برکناری هدایت شده عمر البشیر از قدرت می‌‏تواند پیامدهای مهمی داشته باشد. یکی از مهم‏ترین این پیامدها، جلوگیری از وقوع انقلاب در سودان و میلیتاریزه شدن این کشور است. تحولات حدود یک دهه‌‏ای جهان عرب نشان داد که باشگاه پادشاهان عربی به رهبری عربستان سعودی به همراه رژیم صهیونیستی و همچنین آمریکا خواستار وقوع انقلاب در کشورهای عربی نیستند بلکه جابجایی هدایت شده افراد را در رأس قدرت پیگیری می‌‏کنند. برای مثال می توان به یمن و مصر اشاره کرد. در یمن علی عبدالله صالح با طرح شورای همکاری خلیج فارس از قدرت برکنار شد و عبدربه منصورهادی در یک انتخابات نمایشی یک نفره قدرت را در اختیار گرفت، اما منصور هادی در ایجاد ثبات و امنیت در یمن موفقیتی نداشته است. در مصر مدل به قدرت رسیدن ژنرال عبدالفتاح السیسی، اما مدل موفقی بود زیرا ضمن اینکه تغییری در ساختار قدرت این کشور ایجاد نشد و بازیگری با هویت ناهمسو روی کار نیامد، عملاً امنیت و ثبات نیز با رویکردهای نظامی در این کشور مهم عربی حاکم شد.

 

با توجه به این وضعیت، عربستان، امارات، مصر و رژیم صهیونیستی سعی دارند ژنرال خلیفه حفتر را در لیبی و در سودان نیز یک نظامی را به قدرت برسانند تا دولت اقتدارگرای دیگری در این کشورها روی کار آید. در الجزایر نیز اگرچه یک نظامی جایگزین عبدالعزیز بوتفلیقه نشده، اما ارتش در کناره‌‏گیری بوتفلیقه از قدرت نقش مهمی داشته است. بنابراین، به نظر می‏‌رسد راهبرد میلیتاریزه شدن شمال آفریقا که در نهایت نیز به جلوگیری از وقوع انقلاب مردمی منجر می‏‌شود، توسط سه کشور عربی عربستان، امارات و مصر به همراه رژیم صهیونیستی و با پشتیبانی آمریکا پیگیری می‏‌شود. پیگیری این راهبرد می‏‌تواند زمینه‌‏های اجرایی شدن طرح آمریکایی معامله قرن را نیز فراهم کند زیرا سه کشور عربستان سعودی، امارات و مصر تاکنون موافقت خود را با این طرح اعلام کرده‏‌اند.

 

موضوع دیگر این است که آیا تحولات کنونی در سودان می‌‏تواند به تجزیه این کشور منجر شود یا خیر؟ در سال 2011 با جدایی جنوب از سودان و تشکیل کشور سودان جنوبی، یک سوم از سرزمین و یک چهارم از جمعیت و همچنین 70 درصد از منابع نفتی سودان از این کشور جدا شد. سودان کنونی حدود 38 میلیون نفر جمعیت و یک میلیون و 886 هزار و 68 کیلومتر مربع مساحت دارد که به لحاظ مساحت شانزدهمین کشور بزرگ جهان است. اگرچه هنوز سودان یکی از کشورهای بزرگ عربی به لحاظ مساحت و جمعیت است، اما تحولات درونی این کشور نشان می‌‏دهد که سودان در مسیر تجزیه مجدد قرار ندارد. آنچه در تحولات سودان مشهود است، ممانعت از تحقق انقلاب مردمی از طریق جابجایی و انتقال قدرت به یک نظامی مورد اعتماد است.

 

 

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده