به گزارش راهبرد معاصر؛ آخرین روز ثبت نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری 1400 در حالی به پایان رسید که افراد مختلفی از گروهها و احزاب مختلف سیاسی خود را به ساختمان وزارت کشور رساندند، برخی به شوق خدمت و به درخواست مردم آمدند و دیگرانی نیز به طمع صندلی سرخ پاستور کاندیدا شدند. حال آنکه بر خلاف تصور و انتظار بخش زیادی از مردم، محمدباقر قالیباف مجلس نشین ماند و در انتخابات 1400 حاضر نشد. قالیباف که به زعم عدهای «نماد کار در ایران معاصر» است ترجیح داد تا به رای مردم در انتخابات مجلس یازدهم وفادار بماند و به قانونگذاری و اصلاح ساختار قانونی به عنوان وظایف قانونی، و به بازدیدهای میدانی، حضور جهادی، دیدارهای مردمی و تلاش به وقفه به عنوان مانیفست معرفتی خود پایبند باشد. علیرغم وجود برخی نقدها که طبیعتا بر هر «دیکتهی نوشته» رواست، اما راز محبوبیت «حاج باقرِ جنگ و پلیس و شهرداری و مجلس» چیست؟
نام قالیباف همواره با «کار» عجین بوده است. از 19 سالگی و فرماندهی لشکر 5 نصر در دفاع مقدس تا فرماندهی پلیس در دههی هشتاد، تجلی مفهوم «جهاد» را در ساحت کار به نمایش گذاشته و با ایجاد جهش در فرماندهی نیروی هوافضای سپاه، از پایهگذاران مفهوم بدیع و دلکش «کار جهادی» بوده است. در شهرداری تهران و در حوزهی زیرساختها انقلاب کرده و حتی دشمنان انقلاب را به تحسین خود و واداشته است؛ اتفاقا مفهوم «مدیریت جهادی» نیز مولود نحوه مواجهه قالیباف با مشکلات و حل آنها در شهرداری تهران است، مدلی که برآمده از جانِ انقلاب بوده و امروز نقطهی مقابل بلایی است که در قامت «کمکاری و تنبلی و خمودی» به جانِ انقلاب افتاده است. بعد از پیروزی در انتخابات 98 و حضور در مجلس نیز، با وجود ناکارآمدی و تنبلی دولتیها، در پی اصلاح نظام قانونگذاری کشور و تصویب طرحهایی برای بهبود معیشت و البته حفظ عزت مردم ایران بوده است. اصلاح ساختار بودجه 1400، طرح کمکهای معیشتی ماهانه و طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» بخشی از این تلاشهاست. به عنوان نمونه، یکی از ثمرات اقدامات مجلس یازدهم و قالیباف در تصویب طرح اقدام راهبردی، پر شدن دست تیم ایرانی در مذاکرات وین است که تا پیش از آن به لطف «تدبیر دولت روحانی» خالی شده بود.
چهار سال پیش و در ایام انتخابات 96، در حالی که قالیباف از اقبال عمومی قابل توجهی برخوردار بود اما برادریاش را با «انصراف مظلومانه» به انقلاب و انقلابیها ثابت کرد. هر چند عدهای گمان آن دارند که شاید ماندن قالیباف میتوانست معادلات صحنه را عوض کند و دست بیتدبیری و تنبلی را از دامن منافع مردم کوتاه کند اما این بار هم قالیباف بود که از حق شخصی خود به نفع مصالح انقلاب گذشت. انصرافی که هر چند مظلومانه اما توام با شجاعت بود و بر تارک تاریخ نیز ماندگار شد.
امروز نیز در میان جنگ زرگری «ولنجک» و «نارمک»، مردم معتقدند قوهی مجریه مدیر اجرایی قوی میخواهد بر اصالت کار واقف باشد و کار را مافوق سیاست بنشاند و اگرنه که برنامههای کاغذی مرهم زخمهای به جای مانده از هشت سال بیدولتی به ریاست روحانی نخواهد بود. تخریب گستردهی قالیباف توسط کانونهای فساد و ناکارآمدی و ترس اغیار از نامزدی قالیباف در ماههای اخیر نیز موید این ادعاست.
قالیباف این بار هم مصالح جریان انقلاب را بر برخی مصالح شخصی اولی دانست و در سنگر مجلس ماند تا باعث تشتت جریان انقلابی در انتخابات 1400 نباشد. پایبندی محمدباقر قالیباف به منافع جمعی و گفتمان وحدت بر روی اصول، حقا در خور اعتنا و تقدیر است. ولو اینکه بیانصافهایی پیدا شوند و «کار»نامهی «سردار، شهردار، خلبانِ» همهفنحریف را تخطئه نمایند. حالا باید منتظر ماند و دید در نبود قالیباف، مردم سرنوشت انتخابات 1400 را چگونه رقم میزنند؛ انتخاباتی که با حضور حداکثری کاندیداها از جناحهای مختلف آغاز شده و امید است تا با مشارکت حداکثری مردم نیز همراه شود.