پرداخت عیدی به معلمان در اعیاد پیش‌رو صحت دارد؟ هشدار نسبت به وزش باد شدید و رگبار در تهران/ پیش‌بینی کاهش دما تا ۱۱ درجه مینو محرز: بیماری مرس خطرناک‌تر از کرونا است و میزان مرگ آن بیش از ۶۰ درصد است آغاز فعالیت سامانه بارشی و کاهش دمای هوا در برخی استان‌ها جزئیات فعالیت مراکز معاینه فنی شهر تهران در ۱۴ و ۱۵ خرداد جاده چالوس از ساعت ۱۰ یکطرفه می‌شود ۲۰۰ هکتار از جنگل‌های گلستان طعمه آتش شد بازداشت اعضای باند قاچاق ۲۱ هزار گوشی تلفن همراه در بوشهر اعلام محدودیت‌های ترافیکی محور‌های پرتردد کشور از ۱۳ تا ۱۷ خرداد سخنگوی شهرداری تهران: قطع درختان چیتگر و سرخه‌حصار به دلیل آفت‌زدایی و تنش‌های آبی در سال‌های گذشته است کاهش محسوس دمای تهران از چهارشنبه تشدید بارش در ۵ استان/ احتمال وقوع سیل ابتلای مادر به سرخجه می‌تواند سبب سقط جنین شود شهادت مأمور انتظامی در خوزستان سخنگوی وزارت آموزش و پرورش: سوالات امتحان نهایی قابل لو رفتن نیست/ اگر کسی مدرکی دارد، برای بررسی ارائه کند

میلیونرهای بیل به دست!

شاید تا همین عید نوروز کسی فکر نمی‌کرد که بتوان کاری را به دهه هفتادی‌ها سپرد، همان‌ها که همه ازشان قطع امید کرده بودند جز یک نفر.
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۰ - ۲۸ فروردين ۱۳۹۸ - 2019 April 17
کد خبر: ۸۸۲۰

به گزارش راهبرد معاصر؛ دلش برایشان می‌تپید. با اینکه دانشجوی ترم آخر کارشناسی بود و کلی از پروژه های دانشگاهی‌اش مانده بود؛ اما به این در آن در می زد هر طور که شده خود را به زمان رفت گروه جهادی دانشگاه به منطقه پلدختر برساند.

 

محمد تصمیم به رفتن گرفته بود. زمانی که برای ثبت نام تماس گرفت با این جمله رو به رو شد:« داداش جا نداریم که، کاش زودتر گفته بودی!». پرس و جوها برای پیوستن به یک گروه جهادی  نتیجه نداشت تا اینکه چکمه خریدنش لازمه این شد که خودش یک بلیت اتوبوس برای پلدختر بگیرد و برود.

 

اما از این طرف نظر اهالی خانه با نظر محمد کمی متفاوت بود. حالا که آخرین روز های تعطیلات نوروز به اتمام می رسید مادرش مصرانه معتقد بود که باید خودش را برای کنکوری که حالا یک ماه بیشتر به زمانش نمانده بود، آماده کند. اما تنها جمله محمد این بود:«مامان وقتی برگشتم می‌خونم، الان این کار واجب تره»

 

میلیونرهای بیل به دست!

 

صبح روز یکشنبه وقتی به گروه جهادی دانشگاه رسید. رفقا با جمله  «پسر! تو اینجا چه کار می کنی» به استقبالش آمدند. کی باورش می‌شد محمدی که  تا حالا کار جهادی نکرده بود اما نیروی در وجودش جوشیده بود که ناخودآگاه و به طور مداوم پای کار ایستاده بود.

 

اما حالا فضا کاملا شبیه دفاع مقدس است، بعد از فروکش شدن بحران سیل بچه‌هایی هستند که هنوز هم  زنگ می‌زنند و مصرانه پیگیر اعزام به مناطق هستند؛ بعضی از آنها مدام سوال می‌کنند که چطور برویم و کجا برویم.

 

همه هم‌سن و سال‌ هم‌اند. از دهه شصتی‌ها گذشته و حالا دهه هفتادی‌ها پا پیش گذاشته اند، همان‌هایی که همیشه برچسب تنبلی و از زیر کار در رفتن روی پیشانی‌هایشان چسبیده است؛ اما همین دهه هفتادی‌ها هستند که امروز فرمانده لشکر زرهی شکست آب های گل آلود شده‌اند.

 

از ۲۹ اسفند ۹۷  وقتی سیل در گلستان آغاز شد، زندگی خیلی از خوزستانی‌ها  و لرستانی‌ها  را نیز با خود برد و دار و ندارشان زیر آب رفت. روزها می‌گذشت و آب با سرعت زیاد شهر و خانه‌های افراد زیادی را ویران کرد؛ از همان ابتدا کسانی بودند جهادی و انقلابی پای کار ایستادند.

 

بچه های انقلابی پای کار مردم ایستاده اند و حقیقتا روی امام امت را سفید کرده اند. قطعا این جهاد و ایثارشان نیاز به تبلیغ و روایت دارد. این ها همان آدم هایی هستند که گاهی از مردم جلو زده‌اند و گاهی هم دچار فرهنگ‌های سخیف شده‌اند. این جوانان اغلب هم محکوم به این هستند درس و مطالعه در برنامه زندگی شان نیست اما با این وجود هنوز جماعت دوست داشتنی ای هستند.

 

آنها در این شرایط کمتر دنبال دیده شدن حضورشان در مناطق سیل زده اند و این حضور را تبدیل به ابزار خط کشی با مخالفان خود نکردند و رجز نمی خوانند و این گمان را در درون خودشان پرورش نمی دهند که چون دوتا بیل زده‌اند کسی حق ندارد به آن ها بگوید بالای چشمتان ابرو. این جوان ها جهادی کار می‌کنند.

 

محمد امروز با ذوق جوانی‌اش  اینگونه نوشت: «صبح پیرمردی ۸۲ ساله صدام کرد و گفت بیا اینجا. رفتم کمی صحبت کردیم می‌گفت تا حالا تو عمرم همچین سیلی در پلدختر نیومده بود؛ شما برکت آوردید برامون .»

 

آنچه در گلستان و لرستان و خوزستان در حال رخ دادن است یکی از نقاط روشن ملت ماست؛ این حجم از همدلی و اتحاد و وطن دوستی و این مدیریت خودجوش مردمی و جهادی در تاریخ هر ملتی کم نظیر است.

 

حالا وقت آن رسیده بود که فرمانده درباره‌شان این چنین بگوید: «امدادرسانی و کمک‌های مردمی به مناطق سیل‌زده گلستان، مازندران، ایلام، لرستان و خوزستان شبیه حرکت جوانان در دوران دفاع مقدس است. این حرکت عجیب مردمی که این روز‌ها شاهد هستیم، همانند روحیه فداکاری و شوق و ذوق جوانان در دهه شصت است. این روحیه نتیجه آموزه‌ها و درس‌های قرآنی است.»

 

اکنون که  موج های خروشان سیل درحال نابود کردن سرمایه زندگی مردم است آنها همچنان هستند، هم در خط مقدم هم در پیشتبانی از آن. ویژگی تمامشان جوانی و شور و شعف‌شان است که حتی سیل هم در برابرشان کم آورده است.

 

حالا اما همه به این جمله می رسیم که می‌گوید: «راه طی شده فقط قطعه‌ای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمان‌های بلند نظام جمهوری اسلامی است؛ دنبال این مسیر که به گمان زیاد به دشواری گذشته‌ها نیست باید با همت هوشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان شود.»  یعنی همان اشاره ای که رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم به نقش جوانان در آینده کشور داشتند.

 

گویا فرمانده چیزی را می‌داند و دیده که دیگران ندیده اند. او پیچش مو می بیند و دیگران مو.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده