به گزارش راهبرد معاصر؛ رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی به بازی همیشگی خود در زمین کاخ سفید و تروییکای اروپایی ادامه می دهد. این نقش آفرینی غیرحقوقی و هدفمند، طی روزهای اخیر و در آستانه برگزاری دور ششم مذاکرات وین تقویت شده است. بر این اساس، رافائل گروسی از سوی وزارت امور خارجه آمریکا موظف شده است تا در گزارش های خود، مولفه های "مبهم" و "تهدیدساز " در خصوص "فعالیت های هسته ای ایران" را تقویت کند. گروسی می خواهد از این طریق، ضمن تهدید کشورمان در خصوص صدور قطعنامه ضد ایرانی جدید در شورای حکام، قدرت مانور آمریکا و سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه را در وین تقویت کند.
اصل ماجرا، به تنظیم پیش نویس یک قطعنامه ضد ایرانی در شورای حکام باز می گردد. این قطعنامه قبلا با نقش آفرینی مستقیم گروسی و توسط آمریکا و تروییکای اروپایی در شورای حکام نگاشته و حتی در میان برخی اعضا توزیع شده است اما قرار بود رای گیری در خصوص آن به جلسه اخیر آژانس موکول شود. با این حال، مقامات غربی و آژانس مدعی هستند که با هدف "عدم اخلال در مذاکرات برجام" چنین قطعنامه ای را تصویب نخواهند کرد! به عبارت بهتر، آژانس و بازیگران غربی در صددند "امتناع خود از صدور قطعنامه ضد ایرانی" در شورای حکام را مصداق صداقت خود در مذاکرات و پایبندی خود به برجام و احیای آن تلقی کنند!
واقعیت امر این است که جمهوری اسلامی ایران بارها در مواضع رسمی خود، بر" مطالعات ادعایی آژانس" و متعلقات این مطالعات و ادعاهای مغرضانه خط بطلان کشیده است. به عبارت بهتر، پیش نویس قطعنامه های صادره ( که متعاقبا تبدیل به قطعنامه های ضد ایرانی در شورای حکام شده اند ) به لحاظ حقوقی اصالت و اعتباری ندارند . این قطعنامه ها، مبتنی بر "نیاز تاکتیکی خاص آمریکا و متحدانش" به مدیر کل آژانس دیکته می شود. نباید فراموش کرد که در خصوص رافائل گروسی، مدیر کل آرژانتینی و آژانس و سوابق ضد ایرانی آن نکات زیادی وجود دارد. همگان می دانند که لابی های آمریکایی، صهیونیستی و اعضای تاثیرگذار در شورای حکام آژانس، چه نقش برجسته ای در انتصاب گروسی به سمت اخیر خود داشته اند. گروسی حضور خود در سمت مدیریت آژانس را مدیون نقش آفرینی مستقیم آمریکا و نقش آفرینی غیرمستقیم لابی های صهیونیستی می داند. رافائل گروسی در دوران قبلی نقش آفرینی خود در آژانس( در کسوت معاون ) نیز از جمله کسانی بود که از ایده "غنی سازی صفر درصدی" در ایران حمایت می کرد.
در هر حال، بازی نخ نمای اخیر گروسی و همراهانش به وضوح نشان داد که آژانس یکی از قطعات پازل واشنگتن و تروییکای اروپایی در تقابل و فشار حداکثری علیه ایران محسوب می شود.در این نیان، نباید آژانس را به مثابه یک سازمان مستقل بین المللی مورد شناسایی قرار دهیم. اساسا نمی توان رفتار آژانس را در چارچوبی غیر از بازی تروییکای اروپایی در قبال ایران و برجام مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.در هر حال، فشارهای اخیر گروسی و همراهانش، نباید ذره ای گارد ما را در برابر وی و گردانندگان بازی آژانس، یعنی آمریکا و تروییکای اروپایی باز کند. در این میان، حرکت در ذیل استراتژی مقاومت فعال نباید حتی لحظه ای از سوی دلسوزان نظام و منافع ملی فراموش شود.