دپیلماسی؛ ابزاری در خدمت راهبرد نظامی آل سعود در یمن-راهبرد معاصر
فواد حسین: تهدید‌های آشکاری از سوی رژیم اسرائیل علیه عراق وجود دارد نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی: قطعنامه شورای حکام تعاملات میان ایران و آژانس را نادیده گرفته است قطعنامه شورای حکام علیه ایران تصویب شد پاسخ ایران به قطعنامه آژانس؛ راه‌اندازی مجموعه قابل‌توجهی از سانتریفیوژ‌های جدید و پیشرفته والری زالوژنی: جنگ جهانی سوم رسماً آغاز شده است وزیر خارجه ایران: عملیات وعده صادق ۳ علیه اسرائیل حتما انجام خواهد شد بیانیه مشترک ۷+۱ کشور در حمایت از ایران در نشست شورای حکام کمال خرازی: رای دیوان بین‌المللی کیفری در صدور حکم بازداشت نتانیاهو رسواکننده غربی‌هاست نماینده ایران در سازمان ملل: شورای امنیت به مصونیت اسرائیل پایان دهد شهردار یک شهر در ایالت میشیگان: برای دستگیری «نتانیاهو» و «گالانت» آماده‌ایم قطعنامه ضدایرانی امشب به رأی گذاشته می‌شود؛ ۶درخواست ۳کشور اروپایی از ایران آغاز فعالیت عراقچی در شبکه اجتماعی بلواسکای واکنش‌ها به حکم دادگاه لاهه برای بازداشت نتانیاهو بیانیه ضدایرانی تروئیکای اروپایی درباره برجام ادعای اتحادیه اروپا: اقدامات هسته‌ای ایران «توجیه غیرنظامی معتبر» ندارد

دپیلماسی؛ ابزاری در خدمت راهبرد نظامی آل سعود در یمن

عربستان با استفاده از حربه دیپلماتیک اولاً درصدد احیاء موقعیت متزلزل خود در یمن نزد افکار عمومی است. دوماً با فعال شدن در جبهه دیپلماتیک سعی دارد تا تمرکز صنعاء را از شرایط موجود در عرصه میدانی نبرد برهم بزند. به عبارت بهتر اولویت سعودی در ارتباط با یمن مناسبات میدانی در عرصه نظامی است نه سیاسی – دیپلماتیک. از این رو از منظر سعودی، حربه دیپلماسی ابزاری در خدمت فعل عملیات های نظامی به شمار می آید.  
مصطفی مطهری؛ کارشناس مسائل شبه جزیره عربستان
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۹ - ۰۵ تير ۱۴۰۰ - 2021 June 26
کد خبر: ۹۲۹۲۲

دپیلماسی؛ ابزاری در خدمت راهبرد نظامی سعودی در یمن

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ تحولات و تحرکات در یمن در ارتباط با صنعاء و متجاوزان دو وجهی است و دو سمت و سو دارد، بخش اول در عرصه میدانی و بخش دوم در عرصه سیاسی – دیپلماتیک؛ آنچه در عرصه میدانی در قالب نبردهای نظامی وجود دارد در تقسیم بندی های مبتنی بر شاخص های اقلیمی – سیاسی و گرایشات مبتنی بر مداخله و تجاوز در کنار همکاری های نیروهای بومی یمنی یا مزدوران در چارچوب قواعد ائتلاف متجاوز سعودی قرار می گیرند.

 

واقعیت امر این است که در ارتباط با رصد خبری و اطلاع رسانی ها از بحران یمن آنچه بیش از همه مورد توجه می باشد نبردی است که مبنای بحران را شکل داده است یعنی تجاوز سعودی با ائتلاف تحت امرش به یمن جهت ساقط سازی دولت نجات ملی و انصارالله در صنعا. در واقع زمانیکه در معادلات میدانی در عرصه نظامی یمن سخن گفته می شود پیش و بیش از هرچیزی باید نبرد میان صنعاء با متجاوزان را مبنا قرار داد و بعد از آن به دیگر جبهه های درگیری در مناطق جنوبی و شرقی توجه داشت.

 

با این مفروض باید تأکید کرد یکی از وجوه دوگانه ای که در عرصه جغرافیایی یمن با کارکرد و شاخص های امنیتی – نظامی در جریان می باشد تقابل میان سعودی و ائتلاف تحت هدایت آن با انصارالله در صنعاء می باشد. تقابلی که با تجاوز سعودی به بهانه حمایت از دولت مستعفی هادی علیه انصارالله و مردم یمن وارد سال هفتم خود شده است. اگرچه روند فرسایشی در عرصه میدانی در محورهای نبرد میان سعودی با صنعاء موجب تغییر معادلات به سود صنعاء شده است و موازنه و کفه ترازوی پیروزی را به نفع صنعاء سنگین کرده است با این حال سعودی از تمام ابزارهای در دسترس در این باره جهت تحت فشار قراردادن انصارالله و دولت نجات ملی استفاده می کند؛ بنحویکه همواره سعی دارد با فعال نگه داشتن گزینه های فشار و افزودن بر تعداد آنها در کنار اعمال محدودیت ها و ممانعت های اعمالی و اعلامی – اعلانی به عنوان مکانیسم های در اختیار بر روندهای در حال جریان در میدان نبرد تأثیر بگذارد و معادلات نظامی در جبهه ها و محورهایی که به سود انصارالله و دولت نجات ملی در حال رقم خوردن است را تحت الشعاع کنش های خود قرار دهد.

 

اما شقِ دیگر ماجرای بحران و نبرد در یمن با تصمیمات و اقدامات سیاسی و دیپلماتیک ارتباط دارد. در حقیقت آنچه در این عرصه در حال روی دادن است از حیث شکلی و ماهیتی، پوششی برای پنهان کردن اقدامات متجاوزانه سعودی در یمن می باشد. بطوریکه عمده فعالان و میانجی گران در این عرصه ضمن لحاظ کردن منافع و مطالبات سعودی، اقدام به کنش گری ها در این باره می کنند.

 

در واقع یکی از عوامل مهم و قابل توجه در این باره که موجب شده تا تمام تلاش های انجام گرفته در این باره به نتیجه نرسد عدم در نظر گرفتن منافع صنعاء و مردم یمن به عنوان قربانیان تجاوز سعودی به یمن است. بطوریکه مبنای مذاکرات و پیشنهادات درون مذاکراتی و حتی میانجی گری ها، نجات سعودی از باتلاق و منجلاب خود ساخته ای است که در یمن بدان گرفتار شده است. از سوی دیگر نیز باید خاطر نشان کرد که رویکرد سیاسی – دیپلماتیک برای حل بحران یمن و انجام مذاکرات که طی ماه های اخیر در ترافیک خبری – سفری قرار داشته است از سوی سعودی به عنوان عاملی جهت پوشش خبری در عرصه رسانه ای برای انحراف افکار عمومی می باشد. به واقع سعودی به دلیل نگاه ابزاری که به موضوع مذاکره و تلاش های دیپلماتیک دارد آن را به عنوان محرکی نمایه گذارانه جهت انجام برنامه های نظامی خود مورد استفاده قرار می دهد. بطوریکه همزمان با انجام مذاکرات و تلاش های دیپلماتیک میانجی گران، با تشدید محاصره زمینی و دریایی و انجام پرتکرار حملات هوایی به سمت اهداف اولیه خود یعنی فشار بر صنعاء با هدف تسلیم آن از یکسو و تغییر معادلات میدانی در جبهه های نبرد در یمن  گام بر می دارد.

 

به بیان جامع تر اینکه آنچه سعودی از ناحیه مناسبات سیاسی – دیپلماتیک دنبال می کند پروسه ای است فرسایشی که با عنایت به معادلات یمن در عرصه میدانی رخ می دهد. بنحوی که سعودی با استفاده از حربه دیپلماتیک اولاً درصدد احیاء موقعیت متزلزل خود در یمن همسو با اعتبارزایی جهانی برای خود در نزد افکار عمومی از طریق امحاء مفهوم و فعل به تجاوز است. دوماً با فعال شدن در جبهه دیپلماتیک سعی دارد تا تمرکز صنعاء را از شرایط موجود در عرصه میدانی نبرد برهم بزند. به عبارت بهتر اولویت سعودی در ارتباط با یمن مناسبات میدانی در عرصه نظامی است نه سیاسی – دیپلماتیک. از این رو از منظر سعودی، حربه دیپلماسی ابزاری در خدمت فعل عملیات های نظامی به شمار می آید.  

 

بنابراین با توجه به نکات گفته شده باید تأکید کرد اگر چه صنعاء با تعیین شروطی از توقف تجاوز و لغو محاصره پا به میدان مذاکرات در عرصه سیاسی – دیپلماتیک گذاشته و هرگز نیز حاضر به عدول از آن نیست اما با این وجود نباید دچار تاکتیک غافل گیری شود. تاکتیکی که سعودی سعی دارد از طریق آن به موضع و موقعیت برتر در میدان یمن تبدیل شود. تاکتیکی که عمده بار مسئولیت آن را مناسبات سیاسی – دیپلماتیک سعودی بر دوش می کشد که از حیث ماهوی – محتوایی در خدمت راهبرد تجاوز در عرصه کلان نظامی سعودی در یمن است.

 

ارسال نظر