به گزارش راهبرد معاصر؛ درحال حاضر حدود سه هفته از آغاز درگیریهای شدید در شهر «طرابلس» پایتخت لیبی سپری میشود؛ درگیریهایی که در نتیجه عملیات نظامی نیروهای تحت امر «خلیفه حفتر» فرمانده ارتش ملی لیبی علیه این شهر آغاز شد و نیروهای وابسته به دولت وفاق ملی نیز به مقابله با آن پرداختند. این درگیریها میان دو طرف همچنان نیز ادامه دارد و تاکنون متوقف نشده است. دولت نجات ملی با صدور بیانیهای اعلام کرده که با هرگونه برقراری آتشبس در طرابلس مخالفت است، چراکه نیروهای حفتر در موضع ضعف قرار دارند و شکست آنها در آینده نزدیک بسیار محتمل است. اما نکتهای که در عرصه تحولات لیبی قابل تأمل به نظر میرسد نقشآفرینیهای بازیگران متعدد فرامنطقهای است به گونهای که این کشور از منظر بسیاری از ناظران سیاسی به عرصه تقابلهای فرامنطقهای تبدیل شده است. ازجمله بازیگرانی که در تحولات کنونی لیبی و آشوبهای آن نقشآفرینی میکنند میتوان به ایالات متحده آمریکا اشاره کرد.
هرچند که آمریکاییها جملگی وانمود میکنند به دنبال تحقق صلح و ثبات در لیبی بوده و از روند دموکراسی در این کشور حمایت به عمل میآورند، اما تمامی شواهد حاکی از آن است که واشنگتن بر روی حمایت از «خلیفه حفتر» فرمانده ارتش لیبی متمرکز شده است. این مسأله آنجا بیش از پیش نمایان شد که «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا در حدود 10 روز پیش به صورت تلفنی با فرمانده ارتش لیبی گفتگو کرد. رئیسجمهوری آمریکا در این مکالمه تلفنی ضمن حمایت از نیروهای تحت امر حفتر مدعی شد که آنها در مسیر مبارزه با تروریسم و ایمنسازی منابع نفتی این کشور حرکت میکنند! با وجود گذشت چند روز از انجام این مکالمه تلفنی اما واکنشها به آن همچنان ادامه دارد و روز گذشته «لیندسی گراهام» رئیس کمیته قضایی مجلس سنای آمریکا در این خصوص گفت: «این مکالمه تلفنی منطقه را آشفته کرده است و اینگونه نشان میدهد که واشنگتن از گروهی جانبداری میکند».
جانبداری ایالات متحده آمریکا از نیروهای تحت امر خلیفه حفتر و نقشآفرینی آن در آشوبهای حدود یک ماه گذشته لیبی علل و عواملی دارد که به مهمترین آنها اشاره میشود:
1. لیبی؛ بستری مناسب برای ساماندهی مجدد عناصر داعش
واقعیت آن است که ایالات متحده آمریکا درحال حاضر به کشور لیبی به عنوان بستری مناسب برای ساماندهی مجدد عناصر تروریستی داعش مینگرد. پس از موفقیتها و دستاوردهای میدانی نیروهای مقاومت سوری، صدها تَن از عناصر تروریستی ـ تکفیری داعش سوریه را ترک کرده و به کشورهای شمال آفریقا ازجمله لیبی، تونس و الجزایر گریختند. درهمین ارتباط، شبکه لبنانی «المیادین» تأکید میکند: «اکنون لیبی بستر مناسبی برای ساماندهی عناصر داعش توسط ایالات متحده آمریکاست».
ایالات متحده آمریکا به دنبال آن است تا از این رهگذر، سناریوی امنیتزدایی از کشورهای غرب آسیا را در کشورهای شمال آفریقا نیز پیادهسازی کند؛ به ویژه اینکه اوضاع امنیتی و سیاسی در کشورهایی همچون تونس و الجزایر از ثبات مناسبی برخوردار نیست و همین مسأله باعث شده تا بهترین فرصت برای آمریکاییها جهت بهرهبرداری مجدد از عناصر تکفیری اینبار در شمال آفریقا فراهم شود.
از این نکته نیز نباید غافل شد که ایالات متحده آمریکا با ساماندهی مجدد عناصر تکفیری به عنوان پیادهنظامهای خود در لیبی، در واقع به دنبال ایجاد اهرم فشاری بر شرکای غربیاش در این کشور نیز هست؛ کشورهایی نظیر فرانسه و انگلیس که در چارچوب سازمان پیمان آتلانتیک (ناتو) سالهاست که در لیبی حضور دارند و واشنگتن تحت هیچ شرایطی نمیخواهد منافعش تحت الشعاع این حضور نظامی آنها در لیبی قرار گیرد.
درهمین حال، سامان یافتن صفوف تروریستهای تکفیری مستقر در خاک لیبی و کشورهای همجوار آن از سوی فرماندهان نظامی ایالات متحده آمریکا میتواند تضمینکننده بقای آمریکاییها در کشورهای شمال آفریقا طی سالهای متمادی آینده باشد، چراکه واشنگتن همواره از وجود عناصر تروریستی به عنوان دستاویزی برای حضور نظامی خود در نقاط مختلف جهان بهرهبرداری کرده است.
برهمین اساس، پر واضح است که دامنهدارتر شدن حضور تکفیریها در لیبی و کشورهای همسایه آن و همچنین منظم شدن فعالیتهای آنها میتواند این بهانه را برای آمریکاییها فراهم آورد که با اتکاء بر ادعای «تلاش برای مبارزه با تروریسم» ابعاد حضور نظامی خود در شمال آفریقا را بیش از پیش گستردهتر سازند. لذا آمریکاییها هماکنون به لیبی به عنوان سرزمینی حاصلخیز برای پرورش تروریسمِ تکفیری و تثبیت و تحکیم صفوف آن، مینگرند.
2. دوشیدن بیشتر شیر سعودی
دخالتهای مستقیم و غیرقابل ایالات متحده آمریکا در عرصه تحولات لیبی و آشوبهای این کشور نمیتواند با استراتژی کلی ایالات متحده در دوشیدن شیر عربستان سعودی بیارتباط باشد. رئیسجمهوری آمریکا پیشتر بارها اعلام کرده است که عربستان سعودی به مثابه گاوی است که باید شیر آن را دوشید، چراکه یک کشور ثروتمند و متمول است.
از آنجایی که حفظ «خلیفه حفتر» فرمانده ارتش ملی لیبی در این کشور از اهمیت بسزایی برای مقامات سعودی برخوردار است و ریاض تمام تلاش خود برای غلبه نیروهای تحت امر وی بر نیروهای وابسته به دولت وفاق ملی لیبی را به کار گرفته است، بدیهی است که ایالات متحده آمریکا در این گیرودار در قامت حمایت از سعودیها ظاهر شود؛ چراکه واشنگتن تحولات لیبی و دفاع ریاض از حفتر را زمینه مناسبی برای دریافت دلارهای نفتی بیشتر از آلسعود میبیند.
اظهارات تحقیرآمیز چند روز پیش «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا درخصوص مقامات عربستان سعودی و لزوم پرداخت هزینههای حمایت واشنگتن از ریاض توسط آنها، خود به تنهایی گواه بر این مدعاست. رئیسجمهوری آمریکا در جریان سخنرانی در جمع هواداران خود در اظهاراتی که بازتاب بسیار گستردهای در رسانههای منطقهای و بینالمللی داشت، اظهارات توهینآمیزی را نسبت به سعودیها مطرح کرد.
ترامپ در جریان سخنرانی مذکور تأکید کرد: «عربستان سعودی کشور بسیار ثروتمندی است. آنها خیلی پول دارند و من این را پیشتر نیز بارها گفتهام. من به مقامات ریاض اعلام کردهام که آنها باید هزینه حمایتهای آمریکا از منافعشان را بپردازند. من با پادشاه عربستان به صورت تلفنی گفتگو کردم و به او گفتم که چقدر دوستش دارم»! این اظهارات تحقیرآمیز علیه سعودی درحالی مطرح میشود که ترامپ پیشتر نیز در دیدار با «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی در جمع خبرنگاران اعلام کرده بود که ریاض خیلی متمول است و باید هزینههای بیشتری را به آمریکا بپردازد.
بنابراین، مقامات ایالات متحده آمریکا و در رأس آنها دونالد ترامپ به دنبال آن هستند تا از طریق حمایت از منافع و مصالح ریاض در لیبی و پشتیبانی از خلیفه حفتر و نیروهای تحت امر آن، روزنه دیگری را جهت دستیابی به دلارهای نفتی سعودی بیابند؛ اقدامی که البته به نظر نمیرسد تحقق آن با توجه به سرسپردگی ریاض دربرابر واشنگتن، با مشکل مواجه شود.
3. تصاحب جایگاه ایران در بازار جهانی نفت؟
لیبی ازجمله کشورهایی محسوب میشود که از منابع نفتی بسیاری در مقایسه با دیگر کشورهای آفریقایی برخوردار است. همین مسأله موجب شده تا این کشور مورد توجه کشورهای غربی و در رأس آنها ایالات متحده آمریکا قرار گیرد. اساسا، یکی از اهداف اصلی و اساسی ورود غرب به حوادث و تحولات لیبی حتی پیش از کشته شدن «معمر القذافی» دیکتاتور سابق این کشور، برخورداری آن از منابع نفتی بوده است.
طبق آخرین گزارشهای منتشرشده، لیبی دارنده بزرگترین و بیشترین ذخایر نفتی در سطح قاره آفریقاست. درهمین حال، این کشور نهمین کشور جهان از لحاظ برخورداری از منابع نفتی محسوب میشود. ازهمین روی، ناگفته پیداست که آمریکاییها به ذخایر نفتی لیبی چشم طمع دوختهاند و هرجومرجهای اخیر در این کشور را فرصت مناسبی برای سیطره بر این ذخایر نفتی میپندارند.
از سوی دیگر، آمریکاییها اما حساب دیگری را روی نفت لیبی باز کردهاند. «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا به تازگی تصمیم خود مبنی بر عدم تمدید معافیت تحریمیِ واشنگتن علیه تهران را اعلام کرده و مدعی است که میتواند صادرات نفت جمهوری اسلامی ایران را به صفر برساند. ازهمین روی، وی برای تحقق وعده خود به دنبال یافتن جایگزینهای متعدد برای نفت ایران در بازار جهانی است.
درهمین راستا، پیشتر «مایک پمپئو» وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا اعلام کرده بود که کشورهایی نظیر عربستان و امارات متحده عربی به مقامات واشنگتن برای تأمین جایگزینهای نفت ایران در بازار جهانی اطمینان دادهاند. اکنون نیز آمریکاییها بر این باورند که علاوهبر عربستان و امارات، لیبی نیز به دلیل برخورداری از ذخایر سرشار نفتی میتواند گزینه مناسبی برای تصاحب جایگاه ایران در بازار جهانی باشد.
4. رقابت با روسیه در قارّه سیاه
دخالت مستقیم ایالات متحده آمریکا در امور لیبی و حضور نظامی آن در این کشور را نمیتوان بیارتباط با رقابت واشنگتن با رقیب دیرینهاش یعنی روسیه در سطح قارّه سیاه، دانست. مدتهاست که قاره آفریقا به عرصهای برای رقابت میان بلوکهای غرب و شرق تبدیل شده است.
دخالت مقامات آمریکایی در لیبی و حمایت از یکی از طرفهای درگیر در این کشور از آن جهت است که واشنگتن تحت هیچ شرایطی قصد ندارد عرصه را در این کشور آفریقایی به روسیه واگذار کند؛ به ویژه اینکه آمریکاییها هماکنون نفوذ خود در منطقه غرب آسیا را تحتالشعاع نفوذ روسها تلقی میکنند و لذا نمیخواهند متحمل ضربهای دیگر از سوی مسکو اینبار در قاره آفریقا، شوند.
آمریکاییها به خوبی میدانند که روسیه مدتهاست که بر روی تقویت و گسترش روابط خود با کشورهای آفریقایی متمرکز شده است. به عنوان نمونه میتوان به قراردادهای تسلیحاتی اشاره کرد که طی ماههای گذشته میان روسیه و کشورهای مختلف آفریقایی از جمله زیمباوه به امضاء رسیده است؛ مسألهای که بسیاری، از آن تحت عنوان «مدرنسازی ارتشهای آفریقایی با سلاحهای روسی» یاد میکنند.
رقابت گسترده آمریکا و روسیه اما در برخی مقاطع علنی هم شده است. اظهارات «جان بولتون» مشاور امنیت ملی کاخ سفید علیه نفوذ روسیه در کشورهای آفریقایی این مسأله را به خوبی نشان میدهد. وی اخیرا در سخنانی گفته بود: «روسیه سعی میکند در کشورهای آفریقایی دست به سرمایهگذاری زده تا به برتری رسیده و آمریکا را در این رقابت کنار بزند». براساس آنچه که گفته شد، واضح است که نمیتوان ورود واشنگتن به تحولات لیبی را مستثنی از رقابت تنگاتنگ آن با مسکو در قاره آفریقا تلقی کرد.
5. انتقامجویی از مقامات آنکارا
افزون براین، از کنار این مسأله نیز نمیتوان به راحتی عبور کرد که مقامات ایالات متحده آمریکا در تحولات لیبی نیمنگاهی نیز به انتقام جویی از آنکارا و عقدهگشایی علیه آن دارند. مدتی است که تنشها میان واشنگتن و آنکارا به دلیل تلاشهای شبانهروزی ترکیه برای خرید سامانه موشکی پیشرفته «اس ـ 400» از روسیه بالا گرفته است. مقامات آنکارا اعلام کردهاند که تحت هیچ شرایطی از خرید این سامانه صرف نظر نخواهند کرد.
این تنشها تا جایی پیش رفت که اخیرا وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) صراحتا ترکیه را تهدید کرد که درصورت نهایی شدن قرارداد تسلیحاتی برای خرید سامانه موشکی اس ـ 400 از مسکو، ترکیه با اقدامات توبیخی از سوی واشنگتن مواجه خواهد شد. پیشتر نیز آنکارا تهدید شده بود که در صورت خرید این سامانه، واشنگتن در روابط و مناسباتش با آن تجدیدنظر میکند.
ازهمین روی، با توجه به مواضع اخیر ترکیه در حمایت از دولت وفاق ملی لیبی که از سوی «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهوری این کشور اعلام شد، به نظر میرسد که آمریکاییها با حمایت از خلیفه حفتر به عقدهگشای علیه آنکارا و انتقامجویی سیاسی از آن در لیبی نیز میاندیشند تا به نوعی پیام عصبانیت خود از مقامات ترکیه را به آنها مخابره کرده باشند.