صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۰۸:۵۵ - ۱۶ آبان ۱۴۰۰ - 2021 November 07
کد خبر: ۱۰۸۲۰۳
ترجمه گزارش «ریسپانسیبل استیت کرفت»

چه محدودیت‌هایی در روند تنش‌زدایی میان تهران-ریاض وجود دارد؟

اگر بازگشت به مذاکرات منجر به احیای برجام شود و امکان حذف تحریم‌های مرتبط با هسته‌ای را فراهم کند و در عین حال به مسائل امنیت منطقه ای ایران پرداخته نشده باشد، اهرم قدرت و نفوذ تهران در مذاکره با ریاض را به شدت افزایش خواهد داد. در این شرایط عربستان سعودی ممکن است برای اعطای امتیاز در مورد مسائل حیاتی مانند پرونده یمن تحت فشار فزاینده ای قرار گیرد.

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ روند رو به افزایش تنش زدایی در منطقه ضمن کاهش تنش‌های سیاسی در خلیج فارس می تواند حمایت و پشتیبانی رهبران غربی را جلب کند. هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه سابق آمریکا در طول سال‌های حضورش در کاخ سفید نیکسون در دهه ۱۹۷۰م، تلاش کرد تا با ایجاد عرصه‌های تعامل، رقابت آمریکا و شوروی را مدیریت کند که از این طریق امیدوار بود تلاش آمریکا برای مهار جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای و جهانی مسکو را پیش ببرد. برای هر دو کشور، هدف تنش زدایی « آرام کردن تنش ها و حفظ رقابت » بود. تلاش اخیر ایران و عربستان سعودی برای حرکت از یک جنگ سرد به سمت تنش زدایی اگر هنوز نوپا است، اما به یک استراتژی دیپلماتیک اشاره دارد که هدف نهایی آن خرید زمان و دستیابی به حداکثر مزیت می باشد.

 

تهران و ریاض می توانند از مزایای راهبردی، دیپلماتیک و اقتصادی برقراری مجدد روابط دیپلماتیک و آغاز گفت وگوها برای یافتن زمینه های مشترک در مورد بسیاری از موضوعات از جمله جنگ در یمن و نقش نیروهای حوثی، بهره ببرند، اما با توجه به شرایط منطقه‌ ناشی از عقب نشینی نظامی آمریکا از خلیج فارس ، ایران در قیاس با عربستان سعودی از فضای مانور بیشتری برخوردار است. درخواست اخیر ایران مبنی بر بازگشایی کنسولگری دو کشور در مشهد و جده، به عنوان «نشانه حسن نیت»، قبل از هر اقدامی برای پایان دادن به جنگ در یمن، بر اعتمادسازی تهران تاکید دارد. این مسئله همچنین نشان می‌دهد که علی‌رغم امیدواری برخی از رهبران غربی مبنی بر اینکه مذاکرات ایران و عربستان می‌تواند تغییر دهنده قواعد بازی باشد، اما چشم‌انداز پیشرفت دیپلماتیک قابل توجه پایین به نظر می رسد. ولی این نتیجه در نهایت می تواند برای ریاض و تهران قابل قبول – یا حداقل قابل تحمل باشد.

 

تاکتیک و استراتژی

دو منطق به ظاهر متناقض اما در نهایت سازگار، تلاش‌های اخیر برای پیشبرد تنش‌زدایی بین ایران و عربستان سعودی را هدایت می‌کنند. اولی منطق بداهه نوازی است که رهبران هر دو کشور در حال نواختن آن هستند. دغدغه اصلی آنها بقای رژیم می باشد و آنها باید ظرفیت سازگاری را در داخل و خارج از کشور به نمایش بگذارند. برای ریاض، ایجاد اجماع شاید کمتر پیچیده باشد، زیرا تنها یک صدا وجود دارد که واقعاً مهم است و آن هم صدای ولیعهد بن سلمان می باشد. اما او فضای سیاسی و ژئواستراتژیک بسیار کمتری نسبت به همتایان ایرانی خود برای مانور دارد.

 

در همسایگی نزدیک، عربستان سعودی هنوز با یک دشمن مصمم به نام حوثی های یمن مواجه می باشد. در حالی که در عرصه جهانی گسترده‌تر، ریاض هنوز روابط خود را با دولت بایدن (و بالعکس) مشخص نکرده است. در مقابل، تهران در سرتاسر منطقه خاورمیانه از دارایی های دیپلماتیک، اقتصادی و استراتژیک گسترده ای برخوردار است. علاوه بر این ایران ممکن است آماده باشد از تلاش برای نجات برجام صرف نظر کند و بر تحکیم مجموعه ای از روابط خود در منطقه وسیع تر و فراتر از آن تمرکز کند. در واقع ایران در منطقه دست برتر را دارد و حتی اگر به میز مذاکره بازگردد، با پیوند دادن این گفتگوها به موقعیت استراتژیک منطقه‌ای خود مخالفت کرده و سرسختانه به مقاومت خود ادامه خواهد داد.

 

این واقعیت تحمیلی ما را به منطق دوم می رساند و آن منطق راهبردی است. رهبران ایران مدت‌هاست که این عقیده را دارند که هدف نهایی دشمنان منطقه‌ای و جهانی، محاصره اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی جمهوری اسلامی است. این تصور، عزم تهران را برای تضعیف تهدید «محاصره» با ایجاد مجموعه‌ای متنوع از روابط که به ایران ظرفیت تحمیل درجات مختلف درد را بر مخالفان خود می‌دهد، زنده می‌کند. ریاض این استراتژی را نه تدافعی بلکه تهاجمی می داند.در تلاش برای جلوگیری از آنچه که ریاض به‌عنوان آرمان‌های «توسعه‌طلبانه» یا هژمونیک ایران می‌داند، به چتر نظامی آمریکا وابسته است. جنگ ریاض با حوثی‌ها نشان از تلاش بن سلمان برای عقب راندن ایران از طریق حمله به نزدیک‌ترین متحد منطقه‌ای آن می باشد.

 

اگر بازگشت به مذاکرات منجر به برجامی دیگر شود که در آن امکان حذف تحریم‌های مرتبط با هسته‌ای را فراهم کند و در عین حال برای مذاکرات وسیع‌تر در مورد امنیت منطقه‌ای پیش‌بینی نشده باشد، اهرم قدرت و نفوذ تهران در هر مذاکره با ریاض به شدت افزایش خواهد یافت. بنابراین عربستان سعودی ممکن است تحت فشار فزاینده ای برای دادن امتیاز در مورد مسائل حیاتی مانند کارزار حوثی ها در یمن قرار گیرد. در مقابل، اگر مذاکرات هسته‌ای محقق نشود و تنش‌های ایران و آمریکا افزایش یابد، ممکن است ریاض برای ادامه دیپلماسی با تهران یا احیای مذاکرات با حوثی‌ها تحت فشار کمتری از سوی واشنگتن قرار گیرد. این حال، با توجه به حضور استراتژیک ایران در منطقه و پیشرفت‌های نظامی اخیر حوثی‌ها در مناطق غنی از انرژی شبوه و مارب یمن، شکست دیپلماسی لزوماً به نفع ریاض نخواهد بود.

 

یمن، برجام و بازی انتظار دیپلماتیک

عباس نیلفروشان، معاون عمليات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، در ۱۴ اکتبر اعلام کرد که عربستان راهی جز مذاکره برای به حل و فصل جنگ یمن ندارد. از آنجایی که «دشمن» «نمی‌تواند جبهه مقاومت یمن» را شکست دهد، «عاقلانه‌ترین مسیر، رسیدن به یک توافق صلح‌آمیز است». جای تعجب نیست که موضع عربستان سعودی این است که قبل از اینکه هر گونه مذاکرات معنی‌داری بین تهران و ریاض شکل بگیرد، ایران ابتدا باید به حمایت خود از شبه‌نظامیان حوثی پایان دهد. احتمالاً، دو طرف در جریان نشست ۲۱ سپتامبر خود در فرودگاه بین‌المللی بغداد، این مواضع را مطرح کردند. با ادامه خدمت عراق به عنوان میانجی گر مهم، گزارش‌ها حاکی از آن است که دیپلمات‌های سعودی و ایرانی چارچوبی آزمایشی برای رسیدگی به درگیری یمن ایجاد کردند.اما همانطور که یکی از تحلیلگران خاطرنشان می کند، ایران هنوز باید ثابت کند که نفوذ واقعی بر حوثی ها دارد ، حداقل به اندازه ای که آنها را وادار به نشستن برای مذاکرات صلح کند. اگر همانطور که در اینجا مطرح شد، توانایی تهران برای سوق دادن نیروهای حوثی به میز مذاکره محدود باشد، ظرفیت این کشور هم در بهره گیری از درگیری یمن به عنوان اهرم فشار برای دستیابی به مزیت استراتژیک محدود می شود.

 

این چشم انداز مطمئناً بر محاسبات رهبران سعودی تأثیر می گذارد، زیرا آنها متعجب خواهند شد که آیا تهران اراده سیاسی یا حتی ابزاری برای تاثیرگذاری بر حوثی ها دارد یا خیر. اهمیت این محاسبات متضاد در نهایت به مسیر روابط ایران و آمریکا و سرنوشت برجام وابسته است. اظهارات اخیر مذاکره کنندگان ایرانی مبنی بر از سرگیری مذاکرات در وین تا پایان نوامبر می تواند نشان دهنده تمایل واقعی برای بازگشت به میز مذاکره باشد.این مانور همچنین می‌تواند مانور تاکتیکی باشد که برای خرید زمان توسط تهران طراحی شده است.

 

در پایان باید گفت ، هم ایران و هم عربستان سعودی از روند تنش زدایی سود خواهند برد که در صورت پیشرفت، می تواند منافع اقتصادی قابل توجهی را به همراه داشته باشد. به طرز متناقضی، بازگشت به مذاکرات برجام  و در کنار آن، چشم انداز افزایش صادرات نفت ایران ممکن است به افزایش اخیر قیمت نفت پایان دهد که قیمت آن را به ۸۵ دلار در هر بشکه رساند. بنابراین، سردرگمی ناشی از وعده‌ها و اظهارات مختلف رهبران ایران در مورد مذاکرات برجام، نشان دهنده نفع بیشتر تهران در مذاکرات است. حداقل، یک روند افزایشی تنش زدایی ممکن است تنش‌های سیاسی و استراتژیک را در خلیج فارس کاهش دهد.

 

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: