صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

  • ۱۳:۱۷
  • پنجشنبه ۱۰ شهريور ۱۴۰۱
  • Thursday 01 September 2022
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۷ - ۰۴ بهمن ۱۳۹۶ - 2018 January 24
کد خبر: ۱۱۸

آیا اتحادیه اروپا در اغتشاشات اخیر ایران خارج از گود نشسته بود؟

در طول سالیان گذشته اتحادیه اروپا همسو با سیاست های واشنگتن با استناد به بهانه های مختلف، به اعمال فشار علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخته است.

به گزارش"راهبرد معاصر": موضع اروپایی ها در قبال ایران، همواره نرم تر از موضع واشنگتن بوده ولی به هر حال، در اکثر قریب به اتفاق تمامی پرونده های حساس، اروپا دیر یا زود، با ایالات متحده همراه شده است. به عنوان مثال، تحریم علیه ایران به بهانه برنامه هسته ای، در ابتدا توسط بروکسل اعمال نمی شد ولی با گذشت زمان، همگان شاهد بودند که در تیر 1391، اتحادیه اروپا همسو با آمریکا به اعمال تحریم علیه ایران اقدام کرد و باعث سنگین شدن فشار اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران شد. به طور کلی، اروپا در موضوعات ذیل جمهوری اسلامی ایران را برای خود یک تهدید تلقی می کند.


مقابله جدی ایران با محور عبری - عربی: آل سعود و رهبران عرب نزدیک به آن، به دلیل سیاست های سرکوبگرانه علیه شیعیان در منطقه، انفعال در خصوص مسئله فلسطین، ترویج وهابیت (عامل به وجود آمدن داعش)، دیکتاتوری شدید علیه مردم خود و سنگ اندازی در راه مقاومت علیه استکبار، از دیدگاه جمهوری اسلامی، بازیگری نامطلوب تلقی می شده است. همچنین، رژیم اشغالگر قدس، به دلیل تجاوز خزنده علیه فلسطینی و سرکوب شدید آن، تقویت گرایشات فرقه گرایانه در جهان اسلام و تقویت گروه های مخالف دولت سوریه، به شدت مورد نفرت ایران بوده به حدی که رهبران جمهوری اسلامی ایران همواره تاکید داشته اند که خواهان نابودی اسرائیل هستند. اتحادیه اروپا، از آن جا که به شدت مخالف حذف بازیگران نزدیک به خود (شریک اقتصادی بزرگی همچون عربستان و شریک ایدئولوژیک بزرگی همچون رژیم صهیونیستی) است، سیاست های ایران در مقابل این دو را نوعی تهدید غیر مستقیم برای خود می بیند. از این رو قدرت گرفتن ایران در منطقه که به ضرر این دو طیف است، در واقع ضربه به متحدان اروپا قلمداد می شود. البته مسئولین اروپایی چنین عنوان می کنند که "بی ثباتی های " ناشی از قدرت گرفتن ایران عامل اصلی مخالفت آن ها با "نفوذ منطقه ای " این کشور است ولی تجربه نشان داده که در هر کجا که متحدان ایران حاکم شده اند، ثبات برقرار شده است.


عقل گرایی تفکرات اسلامی منبعث از جمهوری اسلامی ایران: تفکر حامی خشونت، که بیشتر از سوی محور ریاض در میان مسلمانان تزریق می شود، پتانسیل جلب افکار عمومی مسلمان در اروپا را نخواهد داشت. به عبارت دیگر، در موفق ترین حالت، تفکرات منبعث از عربستان در میان مسلمانان اروپا، تنها می تواند در سطح عملیات های تروریستی نقش ایفا کند. این در حالیست که اسلام منبعث از جهان تشییع، بسیار عقل گرا و جذاب تر است و در صورتی که بتواند در میان مسلمانان اروپا به خوبی معرفی شود، بدون شک طرفداران بسیار بیشتری خواهد داشت و طیف جلب شده نیز دست به عملیات های تروریستی نخواهند زد بلکه در معادلات سیاسی وارد خواهند شد و شاید در میانمدت بتوانند مناصب بالای دولتی را به خود اختصاص دهند. چنین مسئله ای، یک تهدید هویتی برای اروپا خواهد بود.


نزدیکی ایران به روسیه: مسکو تحت رهبری پوتین، قدرتی تلقی می شود که به سوی اروپا پیش می رود و بارزترین نشانه این امر، در الحاق کریمه مشاهده شد. قدرت گرفتن ایران در سطح منطقه، به معنای این خواهد بود که روسیه، شریک بسیار قدرتمند استراتژیک خواهد داشت؛ به عبارت واضح تر، وزنه روسیه در مقابل اروپا سنگین تر خواهد شد.


موارد مذکور در کنار دلایل خودساخته ای همچون توان موشکی ایران، تلاش ایران برای دستیابی فناوری هسته ای و عوامل دیگر مسائلی هستند که در طول 4 دهه گذشته به اشکال مختلف زمینه ایجاد تقابل اروپا با ایران را فراهم کرده است، البته باید گفت عدم استقلال در تصمیم گیری در حوزه سیاست خارجی اتحادیه اروپا حتی پس از معاهده ماستریخت و ایجاد مفهوم سیاست خارجی و امنیت مشترک اتحادیه اروپا و وابستگی به آمریکا دلیلی است که باعث می شود مواضع اروپا در عرصه عمل در قبال ایران شدیدتر از اظهارات رسانه ای مقامات آن باشد.از همین رو، در طول سالیان گذشته اتحادیه اروپا همسو با سیاست های واشنگتن با استناد به بهانه های مختلف، به اعمال فشار علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخته است.


اگرچه اتحادیه اروپا در قبال اغتشاشات اخیر ایران، مانند آمریکا به صورت مستقیم و علنی از آشوبگران حمایت نکرد ولی بررسی اظهارات و موضع گیری های مقامات اروپایی نشان می دهد، آنها با اتخاذ سیاست صبر و انتظار منتظر تشدید ناآرامی ها در ایران بوده و صرفا در این مرحله به منافع سیاسی اقتصادی خود با ایران از یک سو و مواضع همیشگی خود در خصوص حقوق بشر بسنده کردند. در ذیل به بررسی هر یک از این موارد می پردازیم:


برجسته سازی موضوعات حقوق بشری: رهبران اتحادیه اروپا، طرفدار سیاست های تهاجمی شدید ترامپ ضد ایران نیستند چراکه چنین سیاست هایی باعث گرایش افکار عمومی جهانی به سوی ایران می شود. در عوض، اتحادیه اروپا همواره تلاش داشته جهت مقابله با ایران، بر مواردی تاکید کند که مقبول افکار عمومی است. یکی از این موارد، بحث حقو بشر است. فارغ از این که ادعاهای حقوق بشری ضد ایران صحت داشته باشند یا نه، این مسئله مسجل شده که اروپا قصد دارد از طریق آن بر جمهوری اسلامی ایران فشار بیاورد. در اغتشاشات اخیر، تاکید چندین باره مسئولین اتحادیه اروپا بر این که "ایران باید حقوق بشر را در برخورد با معترضین رعایت کند"، نشان می داد که اهمیت این بهانه برای قاره سبز بیش از پیش شده است. لغو سفر ماکرون به تهران به بهانه نقض حقوق بشر ، احتمالا پیش قراول سیاست های ضد ایرانی جدیدی از سوی اتحادیه اروپا خواهد بود که به یکی از دو نتایج زیر منتج می شود. یا ایران مقاومت می کند و حاضر به باج دادن به اروپا در بحث حقوق بشر نخواهد شد که در آن صورت تحریم های حقوق بشری همراه با امریکا اعمال خواهد شد. یا این که ایران از ترس تحریم تن به خواسته های اتحادیه اروپا می دهد و در آن صورت، به دلیل لیبرالیسمی که حاکم می گردد، نظام از درون استحاله می یابد.


تاکید بر حفظ جایگاه جریان سیاسی همسو با خود در ایران: اتحادیه اروپا کمتر از "تغییر رژیم" در ایران سخن می گوید و تاکید آن بر "اصلاح" ایران است. اصلاح مد نظر اروپا قطعا به تغییر ایران انقلابی به ایران سکولار و منفعل در مقابله با غرب می انجامد. طبق گزارشات اندیشکده های اروپایی، رویکرد قاره سبز در مواجهه با اغتشاشات اخیر نیز متمرکز بر عدم دخالت علنی و تقویت جایگاه دولت روحانی به عنوان یک دولت اصلاح طلب بوده است. به عبارت دیگر، تحلیلگران اروپایی توصیه می کردند که روحانی و جریان تجدیدنظرطلب به عنوان جریان همسو با غرب بایستی از سو اتحادیه اروپا حمایت گردند و در این میان اقدامی انجام نشود که موجب تضعیف جایگاه آنها در افکار عمومی داخل ایران شود.


بالا بردن ریسک سرمایه گذاری در ایران: سیاست اروپا پس از توافق هسته ای، نشان می دهد که این بازیگر همواره تلاش داشته که به ایران افق روشنی را نمایش دهد که در صورت اعمال درخواست های غرب به آن ها دست خواهد یافت. بروکسل در ابتدا اجازه فروش بیش از 100 هواپیما را به ایران داد، وعده آزادسازی برخی از دارایی های بلوکه شده ایران را داد، وعده ورود ایران به جامعه جهانی را داد (همه این ها پس از پذیرش محدودیت در برنامه هسته ای انجام شد) ولی هنگامی که دولت ایران خود را بری چشیدن شیرینی وعده های اروپا آماده می کرد، به بهانه های حقوق بشری، برنامه موشکی و اقدامات منطقه ای ایران، بار دیگر، گشایش برای ایران به تعویق افتاد. اظهارات رئیس کنفدراسیون صنایع ایتالیا در مصاحبه با صدای آمریکا پس از اغتشاشات اخیر درباره اینکه، "تا زمانی که آمریکا موضع خود را درباره تجارت با ایران مشخص نکند، موسسات مالی بزرگ، علاقه ای برای تامین مالی برای فعالیت در ایران نخواهند داشت، چون از تحریم های آمریکایی ها می ترسند. باید به فکر لغو قراردادها با ایران باشیم!" موید این مسئله می باشد.


حمایت از گروه های اپوزیسیون ایرانی و فعالیت های رسانه ای: سیاست یک بام و دوهوای اروپا در قبال آشوب های اخیر ایران، در حالیست که براساس برخی شواهد موجود برخی کشورهای اروپایی از جمله فرانسه با اعطای مجوز فعالیت آزاد منافقین در پاریس و حتی آموزش و استفاده از اسلحه به هواداران خود، به صورت غیر مستقیم زمینه تشدید ناآرامی ها در ایران را فراهم می کنند. در کنار این موضوع باید به فعالیت رسانه های مستقر در کشورهای اروپایی از جمله بی بی سی و حضور مقامات امنیتی برخی کشورهای اروپایی به عنوان سفیر در ایران هم اشاره کرد، که می تواند به عنوان یک تسهیل کننده یا تحریک کننده در آشوب های اخیر در ایران عمل کنند.


مجموعه دلایل و عوامل که در بالا به آنها اشاره شد، نشان می دهد که اتحادیه اروپا در اتفاقات اخیر، خارج از گود ننشسته بود، این کنش گر سیاسی در این مرحله با حمایت غیر مستقیم، منتظر بود با تشدید آشوب ها در ایران، به صورت جدی تر به ایفای نقش بپردازد. این ادعایی است که می تواند با توجه به رفتار اروپا در قبال ایران در 4 دهه اخیر به آسانی اثبات شود.


نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: