صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

  • ۱۳:۳۳
  • دوشنبه ۰۷ شهريور ۱۴۰۱
  • Monday 29 August 2022
تاریخ انتشار: ۲۰:۵۶ - ۰۹ دی ۱۳۹۸ - 2019 December 30
کد خبر: ۳۲۲۱۰

«تاب طنابِ دار» رمانی عاشقانه بر پایه اتفاقات واقعی سال ۱۳۸۸

کتاب «تابِ طناب دار» نوشته مهدی پناهیان رمانی عاشقانه و جذاب بر پایه اتفاقات واقعی در سال ۱۳۸۸ است. ما در این داستان همه جور شخصیتی را می‌بینیم و با دغدغه‌های مختلف این کاراکترها آشنا می‌شویم.

به گزارش راهبرد معاصر؛ کتاب «تاب طناب دار» نوشته مهدی پناهیان رمانی عاشقانه و جذاب بر پایه اتفاقات واقعی در سال ۱۳۸۸ است که از سوی انتشارات عهدمانا سال گذشته روانه بازار کتاب شد اما به دلیل سالگرد حماسه بصیرت مردمی ۹ دی بررسی این اثر خالی از لطف نیست.

 

«تابِ طنابِ دار» رمانی است با سه شخصیت اصلی؛ شخصیت‌هایی متضاد در فکر و عقیده و در جناح بندی سیاسی که هر کدام از آنها روایتی خاص خود را دارند. روایت‌هایی که هرکدام نشان از حرف‌ها و درد دل‌های بخشی از جامعه در ابعاد گوناگون دارد. از جوان دانشجویی که درگیر به ثمر نشاندن تلاش‌های خود و دوستانش در ستاد سبز دانشجویی است تا شخصیت دیگری که داستان ورودش به ماجرایی خطرناک را روایت می‌کند.

 

تنوع روایت و شخصیت در کتاب موجب شده تا مخاطب بدون وجود رد پایی از نویسنده، خود از بین روایت‌های مختلف تصمیم گیرنده چالش‌های پیش روی داستان باشد.

 

از طرفی در میان گره‌ها و چالش‌های داستانی، هر سه شخصیت درگیر عاطفه‌ای شخصی به دور از فضای سیاسی می‌شوند و برای رسیدن به مراد عاطفی خود تلاش می‌کنند و در اوج هیجان داستان، هر سه شخصیت باهم تلاقی می‌کنند و صحنه‌ای عجیب و جذاب را خلق می‌کنند.

 

نوشتن داستان و رمان درباره یک موضوع سیاسی فی نفسه کار آسانی نیست؛ خصوصاً اگر نویسنده دارای رأی و اندیشه‌ای باشد که آن اندیشه مورد تأیید نظام حاکم نیز باشد. در تاریخ، رمان‌هایی که دارای آرا و عقاید سیاسی بوده‌اند، حتی اگر از سمت علاقه‌مندان داستان موردتوجه واقع شده باشند، غالباً خوانندگان آنها اعتقاد دارند که رمان‌های مذکور را سخت خوانده‌اند یا در نیمه ابتدایی یا انتهایی کتاب حوصله‌شان سر رفته است!

 

بگذارید مثالی بزنم. جورج اورول، نویسنده اهل انگلیس، کتابی دارد با عنوان «۱۹۸۴» که در این رمان به تصویر یک پادآرمانشهر می‌پردازد. رمان «۱۹۸۴» در تمام دنیا معروف است و در لیست بهترین رمان‌های قرن نیز جای دارد. اما اکثر مخاطبین آن معتقدند که به دلیل موضوع نسبتاً خشک و رسمی کتاب، سخت با آن ارتباط گرفته‌اند. دقت کنید که خوانندگان نمی‌گویند این کتاب، کتاب خوبی نیست! می‌گویند با آن سخت ارتباط گرفته‌اند، یا بعضی از قسمت‌های کتاب برایشان جذاب نبوده و حتی خسته‌کننده بوده است.

 

مهدی پناهیان، نویسنده رمان «تاب طناب دار»، از این حیث نویسنده باهوشی است. احتمالاً نویسنده اهل مطالعه‌ای نیز هست و تجربیات نویسندگان داخلی و خارجی را در حوزه رمان‌نویسی سیاسی به خوبی می‌شناسد و آثار قابل قبولی را در این موضوع مطالعه کرده است. پناهیان در رمان «تاب طناب دار» سعی کرده است موضوع خشک و سیاسی انتخابات و جنبش‌های دانشجویی را با جذابیت‌هایی همراه کند که اتفاقاً برای خلق این جذابیت‌ها، به طور هوشمندانه‌ای از دانشگاه استفاده کرده است. دانشگاه که بستر جوان‌ترین و شاداب‌ترین مخاطب هنر را دارد: جوانان!

 

کار مهم دیگر پناهیان در این رمان جذاب، ایجاد داستانی عاشقانه در بطن داستان اصلی است؛ کاری که اتفاقاً جورج اورول نیز در «۱۹۸۴» از آن سود برده است و دست‌کم ۱۰۰ صفحه از رمان فقط بر پایه همین رابطه عاشقانه برای مخاطب جذابیت پیدا می‌کند. در رمان «تاب طناب دار»، همین که مخاطب درگیر فضای خشک و سیاسی می‌شود و نزدیک است روند داستان کند و خسته‌کننده گردد، نویسنده با زیرکی روایت عاشقانه را پررنگ‌تر می‌کند و به خواننده فضایی می‌دهد تا بتواند در آن نفسی تازه کند و از دنیای خوش رنگ و لعابی که نویسنده برایش ساخته، لذت ببرد.

 

نکته دیگر رمان، تنوع شخصیت‌هاست. ما در این داستان همه جور شخصیتی را می‌بینیم و با دغدغه‌های مختلف این کاراکترها آشنا می‌شویم. نویسنده تلاش می‌کند یک‌طرفه به قاضی نرود و ابعاد مختلف ماجرا را روایت کند؛ علی الخصوص در چنین موضوعی که در سال‌های اخیر در کشور ما بسیار حساسیت‌برانگیز نیز هست. بیشتر از این شاید نشود به واکاوی این نکته پرداخت؛ چرا که شخصیت‌ها و سیر آنها در داستان برای مخاطبانی که هنوز کتاب را نخوانده‌اند، لو می‌رود. اما باید گفت مهدی پناهیان در رمان «تاب طناب دار» به خوبی نشان داده که دست کم در ایام انتخابات سال ۸۸ تمام اقشار مختلف با طیف‌های فکری گوناگون را رصد کرده و از دغدغه‌ها و افکار آنها به خوبی آگاه است.

 

نکته بسیار مهمی که نویسنده در جهت تلاش برای خسته نکردن مخاطبش آن را به کار گرفته، عوض شدن راوی در هر فصل این داستان است. این تغییر راوی دقیقاً در راستای نشان دادن همه طیف‌ها اتفاق افتاده است؛ اما شاید ناخوداگاه به خسته نشدن مخاطب هم کمک می‌کند و این روش تا حدی باعث جذابیت داستان شده است. البته در اینجا نکته‌ای حائز اهمیت است و آن عوض نشدن سبک نوشتاری و زبان نویسنده در هیچ کدام از فصل‌ها به فراخور راوی موردنظر است. در بیان نویسنده انگار فرقی میان دختر مجاهد که در خانواده‌ای متمول بزرگ شده و پسر حزب‌اللهی پایین‌شهری نیست. حال آنکه محاوره مردم، با عوض شدن منطقه و شرایط زندگی بسیار متغیر و متفاوت است. نویسنده بیشتر سعی کرده با همان قلم روان خود از ابتدا تا انتهای داستان را روایت کند، ولو اینکه این روایت از قول انسان‌های مختلفی باشد.

 

به هر حال این اثر که اولین رمان نویسنده‌اش نیز هست، برای شروع قدم خوب و مطمئنی است. مهدی پناهیان در فضایی سخت اما شیرین وارد شده که به همین ترتیب در ادامه راه و رمان‌های بعدی نیز، اگر به سراغ سوژه‌های این‌چنینی برود، کماکان با چالش‌هایی برای جذابیت رمانش روبه‌رو خواهد بود و امیدوارم در این چالش‌ها شاهد متولد شدن نویسنده‌ای پخته و تیزهوش باشیم.

 

منبع: فارس

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: