به گزارش راهبرد معاصر، این روزها بیشتر از همیشه بغض فروخورده ایرانیها و دیگر آزادیخواهان جهان که از سیاستهای مداخله جویانه و مستکبرانه آمریکا در منطقه غرب آسیا ناراضیاند در شبکههای اجتماعی به بروز و ظهور رسیده است. افرادی که حتی طرفدار جدی جمهوری اسلامی ایران هم نیستند، در شبکههای اجتماعی از آمریکا اعلام انزجار میکنند و در غم شهادت سپهبد قاسم سلیمانی سوگوارند. همه ایرانیها حتی آنهایی که شاید ارادت چندانی به حکومت در ایران هم ندارند، همصدا با دیگر هموطنان خود برای شهادت شهید سپهبد سلیمانی غمگیناند و از دست مسببان جنایتکار آمریکایی این ترور ناجوانمردانه عصبانیاند. این روزها به برکت خون شهید سپهبد سلیمانی، شعارهای ظلم ستیزانه انقلاب بیشتر و فراگیر از همیشه در کشور شنیده میشود و این مسئله برای مستکبرین جهانی و مزدوران آنها در اقصی نقاط جهان خیلی گران تمام شده است. به همین دلیل و بعد از اینکه ملت استوار ایران با درایت همیشگی خود، به توطئههای آنها در آبان ماه برای از بین بردن امنیت و استقلال کشور، پشت پا زد، همهی تلاش خود را به کار گرفتهاند تا همبستگی که به برکت خون شهید سپهبد سلیمانی در کشور شکل گرفته است را از بین ببرند. مطرح کردن نقش «سندرم استکهلم» در مورد ابراز احساساتی که که به سردار سلیمانی میشود در راستای همین اقدامات کور تفرقهافکنانه است.
عارضه روانی سندرم استکهلم به «دلبستگی گروگان به گروگانگیر» گفته میشود. سندرم استکهلم پدیدهایست روانی که در آن گروگان حس یکدلی و همدردی و احساس مثبت نسبت به گروگانگیر پیدا کرده و در مواقعی این حس وفاداری تا حدی است که از کسی که جان/مال/آزادیش را تهدید میکند، دفاع نموده و به صورت اختیاری و با علاقه خود را تسلیمش میکند. علت این عارضه روانی عموماً یک نوع مکانیزم دفاعی دانسته میشود. این اصطلاح به یک جریان گروگانگیری در سال ۱۹۷۴ در سوئد و دفاع قربانیان از گروگانگیر خود برمی گردد.
* احساسات مثبت قربانی به گروگانگیر یا زندانبان
* احساسات منفی قربانی نسبت به خانواده، دوستان و مقاماتی که سعی در نجات آنها دارند و موفق هم میشوند.
* پشتیبانی از دلایل و رفتارهای گروگانگیر
* احساسات مثبت زندانبان یا گروگانگیر نسبت به قربانی
* رفتارهای حمایتی قربانی در زمانی کمک به زندانبان
جریانی از افراد غربزده وابسته به آمریکا با انتشار مطالبی از این دست در توییتر، تلاش در برهمزنی وحدت بین ملت ایران دارند. برای نمونه عکس زیر، توییت کامبیز حسینی مجری سابق صدای آمریکا و رادیو فردا است:
عده زیادی میگویند “سندروم استکهلم” را باید به کاربرانی نسبت داد که از آمریکا به خاطر ترور شهید سپهبد قاسم سلیمانی تشکر کردهاند. در حقیقت این آمریکاست که ملت ایران را سالهاست به گروگان گرفته و او گروگانگیر واقعی است. این رابطه عاطفی بین این دست از کاربران و آمریکا برای هیچ کسی قابل درک نیست. کاربران در شبکههای اجتماعی از مطرح کنندگان موضوع «سندرم استکهلم قاسم سلیمانی» پرسیدهاند چگونه میشود با ظلم و زور مخالف بود اما آمریکا را دوست داشت؟ و چگونه میتوان طرفدار امنیت و انسانیت بود و از شهادت سردار سلیمانی غمگین نبود؟
چطور میشود حکومت ظالمی مثل ایالات متحده، سالها کشور و هموطنانت را مورد حمله و تحریم و کشتار قرار دهد اما تو هنوز دل در گرو آن داشته باشی؟ پاسخ واضح است: «سندرم استکهلم آمریکا»
سندرم استکهلم یعنی ۷۰ساله آمریکا داره کشورت رو مچاله میکنه از کودتا ۲۸ مرداد تا زدن هواپیما مسافربری و کمک به بمباران شیمیایی صدام و همین تحریمای اخیر اما هنوز بهش علاقه دارید...
مشخصا حجم ابراز احساسات به شهید سپهبد سلیمانی و اعلام انزجار از آمریکا برای عدهای اصلا قابل تحمل نیست. شاید روزی که ترامپ دیوانه داشت برای ترور شهید سپهبد سلیمانی برنامهریزی میکرد، فکرش را هم نمیکرد مردم ایران و منطقه اینگونه حاج قاسم سلیمانی را دوست داشته باشند و از ترور ناجوانمرانه او عصبانی شوند. البته که تحلیلهای آمریکاییها نسبت به ملت ایران همواره خلاف واقعیت بوده است. آنچه که مسلم است پیوندهای عمیق تودههای عظیم ملت ایران با آرمانهای انقلاب اسلامی است. اگر همیبینید در آبانماه گذشته هم اعتراضی شکل گرفت، اعتراض به تصمیمات غربگرایان و نفوذیهای داخلی آنهاست. به عبارت دیگر، مردم ایران همانقدری مسئولین کشورشان را دوست دارند که مسئولین به آرمانهای اصیل انقلاب پایبند باشند و همانقدر ازمسئولین ناراحتند که شبیه آمریکاییها شده باشند.
مطرح کردن مسئله «سندرم استکهلم قاسم سلیمانی» از ترس انتقام سخت ملت ایران از آمریکا و صرفا با هدف ایجاد شکاف میان مردم و انقلاب بوده است. به نظر میرسد رسانههای غربی به دلیل فقدان تحلیل درست از وحدت حداکثری صورت گرفته ناشی از ترور «شهید سپهبد سلیمانی» متوسل به این دست دروغپراکنیهای بی وجه و غیرعلمی شدهاند. غافل از آنکه «انتقام سخت» از رگ گردن به آنها نزیکتر است.