صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۱:۰۶ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۸ - 2020 February 08
کد خبر: ۳۵۳۶۴
«فعالیت مدنی»؛ نسخه اصلاح‌طلبان برای آینده

دلیل تأکید اصلاح‌طلبان به تمرکز بر«فعالیت های مدنی» چیست؟

شاید اگر گسترش تاثیر‌گزاری و نفوذ شبکه‌های اجتماعی بر افکار عمومی به ویژه جوانان را درکنار افزایش فعالیت‌های فمینیستی و فعال شدن جنبش‌های کارگری و دانشجویی در کشور قرار دهیم، بتوانیم دلیل دعوت به وانهادن قدرت از سوی اصلاح‌طلبان و اشتیاق آنها به فعالیت‌های مدنی را درک کنیم.
 
به گزارش راهبرد معاصر؛ آیا در آینده سپهر سیاسی کشور اصلاح طلبان تجربه‌ای مشابه سال‌های پس از دولت اصلاحات و مجلس ششم خواهند داشت؟ رویکرد جریان اصلاحات در قبال انتخابات‌های آینده و به طور کلی کُنش‌گری سیاسی - اجتماعی چگونه خواهد بود؟ به نظر می رسد این سوالات، دغدغه و به عبارتی دلهره‌های اصلی تئورسین‌های این جریان بعد از ریزش شدید پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات است. در کنار این موضوع رد صلاحیت برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب مجلس مزدید این نگرانی  شده است که نامه‌نگاری، لابی‌گری و حتی شایعه‌پراکنی و اتهام‌زنی به شورای نگهبان هم نتوانست آنها را نجات دهد.
 
 
اصلاح‌طلبان باید برای سال‌های پیش‌رو چه کنش سیاسی- مدنی داشته ‌باشند؟
رویکرد اصلاح‌طلبان به مسائل سیاسی و اجتماعی آینده در حالی تبدیل به مهم‌ترین چالش این جریان شده است که به‌نظر می‌رسد فعالان این جریان دست خود را از مجلس یازدهم و یا شاید ریاست جمهوری آینده کوتاه می بینند. به عقده برخی از تحلیلگران طرح این مسئله توسط اصلاح‌طلبان شاید تاکتیکی برای فریب رقیب باشد تا آنها با پیش‌فرض پیروزی، برنامه‌ای برای انسجام و اتحاد خود نداشته باشند. فارغ از این تحلیل به نظر می‌رسد ناامیدی از کنشگری در عرصه سیاسی کشور در اردوگاه اصلاحات بیش از آن است که بخواهیم «ن را یک تاکتیک انتخاباتی بدانیم.
 
 
فارغ از فضاسازی‌های برخی از رسانه‌های اصلاح‌طلب که تلاش می‌کنند با متهم‌ساختن نهادهای همچون شورای نگهبان، نظارت استصوابی را عامل انزوای سیاسی خود عنوان کنند، اما به نظر می رسد تئورسین‌های این جریان به خوبی از اتمام تاریخ مصرف تفکر اصلاح‌طلبی در بین افکار عمومی آگاه هستند، چراکه به نقش خود در روی کار آمدن دولت کنونی واقف هستند. اگرچه فعالان این جریان در مواقع بحرانی دولت همچون شکست برجام و اتفاقات آبان 98 که هر روز بر تضعیف پایگاه اجتماعی دولت افزوده می‌شد تلاش کردند خود را از انتساب به دولت دوازدهم تبرئه کنند اما نتوانستند پیوند جریان اصلاحات و دولت دوازدهم را از حافظه تاریخی افکار عمومی پاک کنند.
 
 
اما اینکه جریان اصلاحات برای کنش سیاسی – مدنی خود چه برنامه ای برای آینده دارد را باید در پس اظهارات برخی از فعالان و  تئورسین های این جریان سیاسی جستجو کرد. 
 
 
تمرکز اصلاح‌طلبان بر «فعالیت‌های مدنی»
سال 92 و بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم، «سعید حجاریان»، یکی ازمتفکرین جریان اصلاحات در گفت‌وگویی تأکید می‌کند: «. . . باید به سمت فعالیت‌های مدنی پیش رفت. . . اصلاح‌طلبان دراین دولت، باید به سمت دانشگاه و فعالیت‌های روزنامه نگاری پیش بروند و درکل همه کار می‌شود کرد.»
 
 
 
 این پیشنهاد در حالی مطرح شده که می توان گفت اصلاح طلبان با حمایت از حسن روحانی، قدرت سیاسی را قبضه کرده بودند و به طبع برای عملیاتی کردن این سناریو زمینه و بستر مناسب فراهم بود. با این حال برخی از تئورسین‌های جریان اصلاحات با تکرار این موضوع در شرایط کنونی که بی‌شک جایگاه و پایگاه جریان اصلاحات کاملا متفاوت از سال 92 است، این سوال را به ذهن متبادر می‌کند که لزوم دعوت از اصلاح طلبان به تمرکز بر فعالیت‌های مدنی چیست؟ آیا شرایط اجتماعی جامعه و افزایش فشارهای بین المللی زمینه را برای فعالیت‌های مدنی آنها مناسب کرده است؟ و...
 
 
«محمد رضا تاجیک»، رئیس مرکز بررسی های استراتژی ریاست‌جمهوری در دولت اصلاحات اخیر در یادداشتی با تاکید بر اینکه اصلاح‌طلبی نیازمند یک‌ تعطیلات تاریخی است گفته بود «حکایت اصلاح‌طلبی در قدرت، همچون حکایت آن قورباغه چینی است که تا وقتی در قعر چاه است، نه تصویری از چاه دارد و نه تصویری از بیرونِ چاه. جریان اصلاح‌طلبی نیز تا زمانی ‌که در قعر چاه قدرت گرفتار است، نه تصویری واقعی از جامعه دارد و نه تصویری حقیقی از خود. تنها در جایی در فاصله با قدرت است که جریان اصلاح‌طلبی می‌تواند طرحی نو درانداز». 
 
 
این تئورسین جریان اصلاحات در ادامه در خصوص تمرکز اصلاح طلبان بر فعالیت‌های مدنی تصریح کرده است: « شاید زمان آن فرارسیده که اصلاح‌طلبان نقش و نقاشی خود را نه در قابِ قدرت و سیاست که در قابِ اجتماع و فرهنگ و هنر قرار دهند و زنگار از رخسار برگیرند و آینه نقد خود را غماض کنند».
 
 
«عباس عبدی» نیز در خصوص آینده فعالیت‌های جریان اصلاحات ضمن تاکید بر لزوم فعال شدن اصلاح طلبان در عرصه عمومی و جامعه فعال گفته است: « اصلاح‌طلبان در این سال‌ها این بخش یعنی حضور در عرصه عمومی و جامعه را تضعیف کردند، حالا می‌توانند به همان حوزه باز گردند و آنجا کار خود را انجام دهند. البته اتفاقات سال 88 باعث شد حضور اصلاح‌طلبان در این حوزه کمرنگ شود».
 
 
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب عنوان می‌کند «در حال حاضر امکانات جدیدی وجود دارد که می‌توان با اتکا به آنها در حوزه عمومی و اجتماعی حضور بیشتر و موثرتری داشت و هیچ دلیل ندارد که این امکان را از دست بدهند». وی در ادامه تصریح می‌کند «اساسا نمی‌شود ما در جامعه مدنی نباشیم و بخواهیم در قدرت وارد شویم. آن قدرتی که فارغ از این حضور به دست می‌آید به کار نمی‌آید. قدرتی موثر است که بتواند با جامعه مدنی و مردم ارتباط داشته ‌باشد».
 
 
تعریف اصلاح طلبان از «فعالیت مدنی»
هرچند که نفس پرداختن به فعالیت‌های مدنی توسط گروه‌های سیاسی موضوع پذیرفته شده‌ای در نظام‌های سیاسی امروز به شمار می‌آید، اما با نیم نگاهی به عملکرد سیاسی- اجتماعی جریان اصلاحات در طول سال‌های پس ازانتخابات سال76 می‌توان اظهار کرد که برداشت و فهم نظریه‌پردازان این جریان از این اصل سیاسی- حقوقی چیزی فراتر از پیگیری مطالبات جریانی خود در قالب تعریف شده نظام جمهوری اسلامی ایران است.
 
 
مرور اتفاقات و تحولات سیاسی منبعث از«فعالیت مدنی اصلاح‌طلبان» در سال‌های اخیر گزاره‌هایی مانند غوغاسالاری، غائله‌آفرینی، تمکین نکردن به قانون اساسی، نپذیرفتن نظراکثریت، فتنه‌گری و افترا زدن به نظام اسلامی را به یادها متبادر می‌کند و این ترس را در دل زنده می‌کند که احیای «اصل» اشاره شده توسط این جریان، می‌تواند کشور را در آستانه بحران‌های دیگری قرار دهد.
 
 
بهره سخن
جامعه مدنی هدفش محدود کردن قدرت است. ساختاری است که با گسترش فکر عامه (افکار عمومی) و بحث آزادی مدنی، اقتدار نهادهای دولت را کم می‌کند. مباحث مربوط به حقوق شهروندی و حقوق بشر از دیگر محور های مطرح در جامعه مدنی است. تاکيد بر نهاد انتخابات، پيشنهاد روش‌های جديد نظارتی در انتخابات، تشکیل و برجسته شدن اصناف دانشجويی، کارگران، روشنفکران، سازمانهای زنان و... تنها بخشی از دامنه گسترده فعالیت مدنی است. در وهله اول همانطور که اشاره شد در هیچ کدام از گزاره‌های فعالیت مدنی فی‌نفسه اشکالی مترتب نیست. اما نقطه افتراق و اختلاف در تفسیر همه گزاره‌های فعالیت مدنی با فرهنگ غربی است که بی‌شک با برخی از اصول اسلام و مبانی انقلاب و قانون اساسی جمهوری اسلامی مطابقی ندارد و در برخی مواقع در تضاد هستند. 
 
 
شاید اگر گسترش تاثیر‌گزاری و نفوذ شبکه‌های اجتماعی بر افکار عمومی به ویژه جوانان را درکنار افزایش فعالیت‌های فمینیستی و فعال شدن جنبش‌های کارگری و دانشجویی در کشور قرار دهیم، بتوانیم دلیل دعوت به وانهادن قدرت از سوی اصلاح‌طلبان و اشتیاق آنها به فعالیت‌های مدنی را درک کنیم. البته که کاهش اعتماد عمومی به دولت که نتیجه عملکرد خود اصلاح‌طلبان است را نمی‌توان در علاقه‌ی آنها به استفاده این خلاء بی‌تاثیر دانست. همچنان که اعتراضات آبان و امیدواری به تکرار آن در آینده از دید تئورسین‌های جریان اصلاحات دور نمانده است.
نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: