صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۰۹:۴۸ - ۱۹ تير ۱۳۹۷ - 2018 July 10
کد خبر: ۴۳۶
تعداد نظرات: ۲ نظر

الحدیده؛ دین بین فو جنگ یمن

نبرد الحدیده، از بسیاری جهات، به نبرد امریکا و متحدانش در ویتنام بر سر شهر نسبتا کوچک دین بین فو شباهت دارد که نتیجه آن، سرنوشت نهایی یک جنگ طولانی را مشخص کرد.

به گزارش راهبرد معاصر؛ جنگ در ساحل طولانی الحدیده می تواند سرآغاز تحولات بزرگی در آینده سیاسی شبه جزیره عربستان باشد. نبردی که با یورش سنگین نیروهای اشغالگر سعودی اماراتی شروع شد و با دفاع هجومی و متهورانه یمنی ها ادامه یافت بی شک می تواند نقطه عطفی برای تعیین سرنوشت جنگ در یمن باشد. در بلند مدت نیز زمینه ساز نجات منطقه از مداخلات ریاض خواهد شد.

 

در اصل نبرد ساحل الحدیده از ماه ها قبل شروع شده بود اما نیروهای اشغالگر سعودی اماراتی با رویای تصرف فرودگاه الحدیده قصد داشتند خود را پیروز جنگ معرفی کرده و دستکم با اعمال فشار بیشتر به انصارالله، آنها را وادار به مذاکره سازند که تنها و تنها آل سعود و دوستانش بتوانند با آبرو ریزی کمتری از باتلاق جنگ یمن خارج شوند.

 

با وجود استفاده ائتلاف دوستان عربستان از همه ظرفیت های نظامی زمینی و دریایی که با بمباران های کور و بی امان همراه بود با این حال نه فقط شهر یا فرودگاه الحدیده بلکه بندر این شهر نیز همچنان در کنترل نیروهای مردمی یمن است و حالا باید منتظر عواقب این شکست سنگین هم در ابعاد میدانی و هم از لحاظ منطقه ای برای آل سعود باشیم. علاوه بر اینکه تلفاتی به این پرشماری در ناحیه ای محدود توانست روحیه سایر نیروهای متجاوز سعودی و هم پیمانانش در دیگر مناطق یمن را به شدت تخریب کند.

 

در نتیجه کمین های به جا، ‌استتار بی نظیر، یورش های هجومی سریع و صدها نقشه ای که هرگز نیروهای بی انگیزه عربستانی و اماراتی نمی توانند آن را درک کنند،‌ بخش بزرگی از توان رزمی نظامیان اجاره ای که دراختیار ائتلاف متجاوزان بود زمین گیر شد که پیروزی های انصارالله درسایر میادین نبرد مانند استان های صعده، جوف و تغز تاییدی است بر این حقیقت.

 

نبرد الحدیده و تشابه با دین بین فو

اگر به تاریخ به خوبی نگاه کنیم، جنگ های بزرگی در شهرهای کوچکی تعیین سرنوشت شده اند؛ نمونه بارز آن شکست سنگین آلمان نازی در شهر استالینگراد بود که کار آلمان را یک سره کرد. نمونه کوچکتر آن را هم در مقاومتی می توان دید که حزب الله لبنان در نبرد 33 روزه در شهر کوچک بنت جبیل انجام داد و اسرائیل را برای همیشه از لبنان راند.

 

بهترین نمونه ای که مشابه جنگ الحدیده باشد نبرد "دین بین فو" در شمال ویتنام است که در سال 1954 نیروی استعمارگر فرانسوی در آن ناحیه کاملا محاصره شده و بیش از شش هزار نفر کشته دادند و پس از این شکست پاریس خروج از ویتنام و استقلال این کشور را پذیرفت. به بیان دیگر نبرد "دین بین فو" توانست چنان درس عبرتی به نیروهای فرانسوی بیاموزد که علاوه بر واگذار کردن جنگ برای همیشه از آن کشور بگریزند.

 

به دلیل تشابه بسیار زیاد میان نبرد در ساحل الحدیده با نبرد فوق وجود دارد می توان همان نتایج را نیز برای تهاجم ائتلاف عربی به یمن در نظر گرفت. سرمایه گذاری بر روی نتیجه این نبرد، محاصره شدن همه نیروها، تلفات سنگین و نبود هیچ راه جایگزین برای خروج از بحران از جمله تشباهاتی میان دو نبرد است که می توان نتایج مشابهی برای جنگ یمن متصور شد.

 

ابعاد بین المللی تاریخی جنگ یمن

اصولا کشور یمن به صورت قبایلی است و زمانی که این مردم تحت فشار قرار گیرند علیه دشمن خارجی با نیروی حاکم وارد اتحاد می شوند تا با فشاری که بر قبیله شان اعمال شده مقابله کنند. این تجربه را نه تنها انگلیسی ها بلکه مصری ها نیز در دوران ناصر و مداخلات وی در یمن تجربه کردند. شاید یکی از مهمترین دلایلی که کشورهایی مانند انگلیس یا مصر حاضر به مشارکت مستقیم در جنگ یمن نشدند محصول همین شناختی است که در اثر شکست های تاریخی از مردم یمن به دست آورده اند.

 

دقیقا برعکس آل سعود بدون برنامه مشخص و فاقد هر نوع راهبردی تنها و تنها به دلیل بیم از انتشار اعتراضات مردمی به داخل کشور خود جنگی فرسایشی و سنگین را با همسایه جنوبی آغاز کرد بدون آنکه حتی یک صفحه از تاریخ جنگاوری مردم دلاور یمن را ورق زده باشد. مردمی که قرن هاست مسلح زندگی می کنند و قهرمانانی مانند مالک اشتر را در گذشته خود به یاد دارند.

 

به همین خاطر است که کشورهای بزرگ منطقه مانند، پاکستان و ترکیه با آنکه دوستان ریاض و ابوظبی بوده و اهداف مشترک دارند و به یقین از سرکوب انصارالله شادمان می شوند و حتی در ظاهر از ائتلاف عربی علیه یمن حمایت می کنند، در عمل به فاز نظامی علیه این کشور وارد نشده اند و حضورشان عضویت خود را صرفا در حد نمادین نگه داشته اند.

 

کشورهایی که ارتش های بزرگ جنگ آزموده دارند پیروی از آل سعود در تجاوز به یمن را بدون راهبرد و نقشه راه به معنی شکست سخت با تلفات بسیار می دانند و از درگیر شدن در چنین معرکه ای دوری می کنند. آن هم جنگی که هدفی برای آن متصور نیست چه رسد به منفعتی .

به بیان دیگر این کشورهای بزرگ منطقه مانند مصر و ترکیه که دارای ارتش های مقتدری هستند نمی توانند ریاست شاهزاده ای بی کفایت را بر نیروهای تحت پرچم خود ببینند و با مشارکت در نبردی که شکست آن مشخص است آبروی نیروهای مسلح خود را بریزند.

 

در نهایت آل سعود که بر ارتش کشورهای دیگر حساب کرده تنها توانست جوانان بی تجربه و ناآگاه افریقایی و امریکای لاتین را از دولت های بی کفایت شان خریداری کرده و مانند گلادیاتور های ناتوانی عازم میادین هولناک نبرد کند. با این وصف نباید از نتایج کلی جنگ یمن چندان تعجب کرد چرا در هر درگیری آنچه مهمترین مولفه محسوب می شود اراده نیروی رزمی است چه رسد به جنگی سه ساله.

 

آل سعود بی تجربه در جنگ

ناآشنا بودن نظامیانی که از کشورهای افریقایی به ویژه سودان به یمن آمده اند به موقعیت زمین درگیری از مواردی است که ارتش های نازپرورده سعودی و اماراتی به آن توجه نکرده بودند. در مقابل نیروهای رزمی انصارالله در سخت ترین شرایط که حتی برای زندگی سخت است توان مقابله با اشغالگران سرزمین خود را دارند.

نبرد الحدیده و به خوبی توانست روحیه متزلزل و شکننده نظامیان ائتلاف متجاوزان را آشکار کند و قطعا چنین نیروهایی دارای خلاقیت نبوده و نمی توانند در میدان نبرد جنگ را به خودی خود مدیریت کنند. نیروهایی که با عملیات آبی خاکی ساحل الحدیده را اشغال کردند نتوانستند بعد از محاصره هیچ اقدامی برای شکستن محاصره نکردند و منتظر ماندند تا دولت های متجاوز به یاری آنها شتابند.

 

دقیقا وارونه این مطلب را در میان مردم یمن می توان دید که با پای پیاده و تنها با یک اسلحه مدت ها در کوه و صحرا در کمین نیروهای اشغالگر می نشینند و در بسیاری از درگیری ها خود را در میان آنها قرار می دهند تا بهتر بتوانند هدف بگیرند. این دو روحیه متفاوت دلیل اصلی برای شکست سنگین ال سعود در یمن و پیروزی مردم یمن با دستان خالی است.

شلیک موشک های بالستیک از سکوهای زیرزمینی، هدف گرفتن مقرهای راهبردی با استفاده از پهبادهای بمب افکن، تصویر برداری زنده از میادین نبرد، از جدید ترین توانمندی های مقاومت انصارالله است که نشان از زنده و فعال بودن عناصر تصمیم ساز و خلاق این گروه دارد. به بیان دیگر همه اشخاص از بدنه مردمی انصارالله تا کادر رهبری این تشکیلات جنگ را محوری برای خلاقیت و بروز استعدادهای مردمی می دانند و فضایی را در یمن شکل داده اند سرشار از شور و حرارت و انگیزه برای نجات کشور است .

 

از جمله مواردی از لحظه اول حمله عربستان به یمن کارشناسان را به فکر شکست دندان شکن آل سعود رهنمون می کرد، فقدان تجربه نظامی مدیران سیاسی این کشور است. اشخاصی مانند بن سلمان جنگ بزرگ یمن را با جنگ بازی بچگانه اشتباه کرده و متاسفانه میلیاردها دلار پول کشورهای اسلامی مصروف بمباران کشور اسلامی یمن شد تا هزاران نفر زن و کودک کشته و کشوری به کل ویران شود. اما این مظلومیت می تواند دامان آل سعود، آل خلیفه و آل نهیان را چنان بگیرد که برای سال های آینده نامی از آنها مگر در خصوص اشتباهات فاحش نظامی به یادگار نماند.

 
نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
راه پیما
۱۶:۳۹ - ۱۳۹۷/۰۵/۱۵
عالی بود به نظر من انصار می تواند بیشتر به اشغالگران فشار وارد کند
ناشناس
۰۵:۵۶ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۱
مقایسه جالبی بین شکست فرانسه و شکست عربستان بود