صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۵:۱۳ - ۲۸ بهمن ۱۳۹۷ - 2019 February 17
کد خبر: ۴۹۹۷
الزامات تبیین مفاهیم سند راهبردی رهبرانقلاب

ابداع نظام نوین هزینه و فایده در انقلاب اسلامی/ تحقق عقلانیت قدسی

مهم‌ترین الزامی که برای تحقق این سند راهبردی باید به آن اهتمام داشت، «خودباوری روانی» در ایران است. مهم‌تر از هر مسئول، کارگزار یا نهادی، این باور عمومی است که منجر به نتیجه خواهد شد. اعتماد به «عقل قدسی انقلابی» در چهل سال گذشته صحنه‌های حیرت انگیزی از رشد و پیشرفت را به ارمغان آورده است.

به گزارش "راهبرد معاصر"؛ پیام «گام دوم» رهبر معظم انقلاب در عین آنکه جنبه‌های ذهنی دارد، عینی است، در عین آنکه اثرات بین المللی و خارجی دارد کاملاً درونی است؛ همچنانکه مشفقانه و با عطوفت تقریر شده است حاکی از انذارهای جدی و قابل تأمل است. این بیانیه اما اگر به منزله‌ی مانیفست انقلاب اسلامی برای دهه‌های پیش رو باشد، هرگر نباید به مثابه نظام اعتقادات یا ایده‌های انقلاب اسلامی در نظر گرفته شود.

 

حیات این متن  بیش از آنکه جنبه‌های انگیزشی و روانی داشته باشد حکایت از عمل گرایی و توجه به عینیت‌ها و مصادیق دارد. با این وجود سرشار از وابستگی و التزام مصداق به معنا و ایده‌های معنوی است و بلکه همه‌ی کارآمدی و «شدن‌های» انقلاب را متأثّر از معنویت ریشه دار اسلام می‌داند. از همین رو پایان گام دوم را منتج به زمینه سازی «طلوع خورشید ولایت عظمی (عج)» قرار می‌دهد.

انقلاب اسلامی با توجه به عملکرد آن ثابت نموده است که سبک دیگری از نظام هزینه – فایده در عرض متد غربی ان وجود دارد که در عین تأمین معاش دنیوی، معاد اخروی را نیز به ارمغان می آورد و تنها ملاک اجتماعی بودن را نفع و ضرر شخصی نمی داند.

 

الزامِ رهبروارگی فهم عمومی

جایگاه حقوقی متن و معنایابی آن ایجاب می‌کند که در نسبت با اضلاع دیگر یعنی مردم و مسئولین، درک شود. بنابراین همه‌ی کلمات و جملات این بیانیه در ارتباط و همخوانی سه صدایی رهبر، مردم و کارگزاران معنا می‌یابد.

 

افق‌های متفاوت ادراکی می‌تواند این بیانیه را فاقد معنا، پوچ و بی خاصیت نماید و درک مشترک در طیف معنایی هستی انقلاب اسلامی، شناخت و روش‌های آن، بیانیه گام دوم را به بهترین میثاق رشد ایران مبدل خواهد نمود.

 

از این رو نهادهای کشور به معنای بدنه‌ی کارگزاری و مدیران در کنار مردم باید از افق معنایی واحد و منطبق با رهبر معظم انقلاب به معانی و کلمات این مانیفست نگاه کرده و منافع و مضرات احتمالی جامعه‌ی حین و پس از آن را منفعت و مضرت شخصی دانسته و بدانند که "یک ملّت، همه با هم منتفع می‌شوند و همه با هم متضرر خواهند شد".

 

نمی‌توان دل در گرو توسعه غربی داشت و به این مانیفست عمل کرد؛ نمی‌شود راه نجات کشور را در هضم در نظام کشورهای متروپل دانست و در عین حال امید به نتیجه بخشی این بیانیه داشت. مردم نمی‌توانند حزبی و سیاسی در انتخابات گزینش کنند و از اجرایی نشدن مفاد این نامه شکوه نمایند. چه که در انتخابات‌های اخیر دو قطبی‌های کاذب حین انتخابات مانع از فضای منطقی و آرام مورد نیاز انتخاب هوشمندانه شده است.

 

بنابراین یکی از مهمترین الزامات تحقق مانیفست چهل سالگی انقلاب در «رهبروارگیِ فهم» است. در این خصیصه همه‌ی آحاد ملّت معتقد و منطبق بر «عقل مجرّبِ قدسی» ولایت فقیه، همه‌ی نیرو و توان خود را در جهتی واحد قرار داده که نتیجه‌ی آن از پیش روشن است. بر این اساس باید به نقشه‌ی راه رهبری که نتیجه‌ی تجربه، معنویت و مشورت با عقلای کشور است اعتماد نمود و راه پیشنهادی او را بر «فرض راهه‌های شکست خورده» ترجیح داد.

 

الزامِ حفاظت مالکانه از انقلاب

آنچه در تمام این بیانیه توجه هر مخاطبی را به خود جلب می‌کند، فوران امید، نشاط و مقاومت و احساس یک «انقلابی جوان» است که دیگران را به آینده‌ی قابل دسترس دعوت می‌کند. از این رو الزام مهم دیگری که از ضروریات تحقق این سند است همانا عبور از وضعیّت القایی دشمن برای جدایی میان مردم و انقلاب اسلامی یا حالت «از انقلاب بیگانگی» است.

 

در واقع در طول چهل سال گذشته دشمن تلاش نموده است، انقلاب اسلامی را مهمان ناخوانده‌ی ایران معرفی کرده و در اصل و تمام دستاوردهای آن ایجاد تردید و شبهه نماید. دشمن تلاش نموده تا حالت تعلیق و «بی وزنی سیاسی» را در ذات جامعه‌ی ایرانی حقنه کرده و هماره از دوگانه‌ی نظام – مردم یا انقلاب – ملت به سود خود بهره ببرد. بر این اساس اهتمام به «حفظ مالکانه انقلاب و دستآوردهای آن» به معنای احساس تعلّق قطعی به انقلاب اسلامی و فروعات آن وظیفه‌ی تمام مردم و کارگزاران است.

 

در طول چهل سال گذشته دشمن تلاش نموده است، انقلاب اسلامی را مهمان ناخوانده‌ی ایران معرفی کرده و در اصل و تمام دستاوردهای آن ایجاد تردید و شبهه نماید. دشمن تلاش نموده تا حالت تعلیق و «بی وزنی سیاسی» را در ذات جامعه‌ی ایرانی حقنه کرده و هماره از دوگانه‌ی نظام – مردم یا انقلاب – ملت به سود خود بهره ببرد.

 

به عبارت دیگر یکی از معضلات جامعه‌ی سیاسی ایران که تقریباً در هیچ کشور صاحب ایده‌ی سیاسی دیگری مثل ایالات متحده یا فرانسه دیده نمی‌شود، قرار گرفتن نظریه‌ی نظام و مشروعیت آن در محلّ نزاع احزاب و جریانات سیاسی است؛ در واقع بخشی از توان  نخبگانی در ایران یعنی جریان لیبرال و غربگرا، مصروف تغییر عمده در ایده و نظریه‌ی نظام می‌شود و این جریان خاص رفرم در رفتار، ساختار و ایده‌ی جمهوری اسلامی را هویت لایتغیّر خود قرار داده است. تفکری که در حوزه‌ی عمل چندین مرتبه به قصد ایجاد تغییرات عمده در ایده‌ی نظام سیاسی وارد فاز عملیاتی شده است، که هر بار با واکنش تند مردمی مواجه شده است.

 

از این رو ایجاد این همانی میان ذات انقلاب اسلامی با مردم و نخبگان و احتراز جدی از اندیشه‌هایی چون انقلاب‌های رنگی یا براندازی یا اعتراض دائم به اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه یا نظارت استصوابی شورای نگهبان و... در همکاری با دشمن، می‌تواند به زیست اجتماعی ایرانیان در جامعه نشاط بخشیده و امید لازم جهت پیشرانی برای تحقق اهداف بلند گام دوم را فراهم آورد.

 

الزام اعتماد به عقل قدسی انقلاب

مهم‌ترین الزامی که برای تحقق این سند راهبردی باید به آن اهتمام داشت، «خودباوری روانی» در ایران است. مهم‌تر از هر مسئول، کارگزار یا نهادی این باور عمومی است که منجر به نتیجه خواهد شد. اعتماد به «عقل قدسی انقلابی» در چهل سال گذشته صحنه‌های حیرت انگیزی از رشد و پیشرفت را به ارمغان آورده است.

 

بالاترین رشد جهان در چهاردهه ی اخیر در شاخص توسعه‌ی انسانی[1] به عنوان مهمترین شاخص پیشرفت جوامع، یکی از سریعترین کاهش‌های فقر مطلق در جهان[2]، سریع‌ترین رشد علمی جهان[3]، مبدل شدن به یکی از قدرتمند‌ترین نیروهای نظامی جهان و... در حالی که همگی از نقطه‌ی صفر آغاز شده‌اند، حکایت از آن دارد که می‌توان به امتزاج دنیا و معنویتِ موجود در این بیانیه اعتماد کرد و عقل قدسی انقلاب اسلامی را بر همه‌ی راهبردهای مدیریتی وارداتی یا سبک زندگی‌های مادی ترجیح داد. در واقع انقلاب اسلامی با توجه به عملکرد آن ثابت نموده است که سبک دیگری از نظام هزینه – فایده در عرض متد غربی ان وجود دارد که در عین تأمین معاش دنیوی، معاد اخروی را نیز به ارمغان می آورد و تنها ملاک اجتماعی بودن را نفع و ضرر شخصی نمی داند.

 

مهم‌ترین الزامی که برای تحقق این سند راهبردی باید به آن اهتمام داشت، «خودباوری روانی» در ایران است. مهم‌تر از هر مسئول، کارگزار یا نهادی این باور عمومی است که منجر به نتیجه خواهد شد. اعتماد به «عقل قدسی انقلابی» در چهل سال گذشته صحنه‌های حیرت انگیزی از رشد و پیشرفت را به ارمغان آورده است.

 

این اعتماد به عقل مجرب معنوی انقلاب اگر در اقتصاد وارد شود منجر به افزایش تولید ملّی و خرید کالای ایرانی در قبال کالای خارجی می‌شود؛ اگر در سیاست وارد شود بهبود شرایط کشور را نه در میزهای مذاکره‌ی مضرّ، بلکه در اعتماد به توان داخلی در می‌یابد؛ اگر در فرهنگ وارد شود سبک زندگی مهاجم غربی را از درون خانواده اخراج می‌کند؛ اگر در مدیریت وارد شود، جوانان مؤمن عالم را بر مسند می نشاند و... .

 

در طرف مقابل اما دشمن در مقابل این بیانیه تلاش می‌کند ضمن تردید در دستآوردهای چهل سال گذشته ملّت را به رمقی و یأس فراخوانده و امکان تحرک پر نشاط و انقلاب را از او بگیرد و مزیت نسبی ایران نسبت به تمام جهان را که امکان زندگی در پناه معنویت است را از او سلب نماید. در واقع در یک فرض عملیاتی می‌توان از شدت آتش تخریب دشمن بر بخش‌های مختلف کشور، به درجه اهمیت آن پی برد؛ اگر جریانی خاص در داخل و خارج کشور اصرار بر بی مایگی و بی دستآورد نشان دادن انقلاب دارند حکایت از موفقیّت قطعی نظام است؛ اگر سنگرهای فرهنگ و خانواده به شدت مورد تهاجم است یعنی این مهمترین سنگری است که باید حفظ شود و اگر قدرت نظامی و علمی تحریم بیشتری می‌شود...

 

از این رو به نظر می‌رسد الزامات اجرای این سند راهبردی و وصول به مطلوب بیش از آنکه جنبه‌های مادی و خارجی داشته باشد، جنبه‌های نظری و روانی دارد. به عبارت دیگر همان جهات معنوی و نظری که انقلاب اسلامی به وسیله‌ی آن در برابر بزرگترین قدرت‌های مادی پیروز شد و رشد نمود، امروز نیز راهگشای کشور در چلّه‌ی دوم خواهد بود.

 

[1] . http://hdr.undp.org/en/indicators/137506

[2] . https://data.worldbank.org/indicator/SI.POV.UMIC?locations=IR

[3] . https://www.newscientist.com/article/dn20291-iran-is-top-of-the-world-in-science-growth/

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: