صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

  • ۰۵:۲۸
  • سه‌شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۱
  • Tuesday 26 July 2022
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۸ - ۲۵ شهريور ۱۳۹۹ - 2020 September 15
کد خبر: ۵۹۰۵۱

نقش ویژه قبایل در جغرافیای درگیری یمن

نقش قبایل در آینده معادلات در یمن نقشی غیر قابل انکار است؛ بطوریکه قرار گرفتن قبایل در مأرب در کنار انصارالله و دولت نجات ملی، نقش پذیری قبایل در شرق و جنوب یمن در قالب انجام اعتراضات به حضور متجاوزان سعودی و اماراتی، گویای نقش برجسته قبایل بر چگونگی آرایش نیروهای سیاسی و بازیگران از یکسو و تحمیل شرایط شکست یا پیروزی بر آنها از سوی دیگر است.

 

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ جبهه های درگیری در میدان یمن در ماه های اخیر با تحولات شگرفی همراه بوده است؛ تحولاتی که هر کدام به نوبه خود این قابلیت را دارند تا معادلات در یمن را به سود هر یک از بازیگران فعال در شمال، جنوب و شرق یمن تغییر دهند. رونمایی دولت نجات ملی در صنعاء از توانایی ها و قابلیت های نظامی در عرصه های زمینی – هوایی و تکرار عملیات های بازدارندگی در قالب حملات پهبادی – موشکی در قلب سعودی و حمله به تاسیسات اقتصادی – نفتی و فرودگاه هایی در سعودی که از آنجا عملیات های هوایی بر علیه یمن طراحی و هدایت می شود تنها گوشه ای از تحولات رو به جلو در یمن است. نبرد سرنوشت ساز مأرب و پیشروی های انصارالله، ارتش و کمیته های مردمی یمن در این استان راهبردی بر مواضع نیروهای دولت مستعفی هادی و متجاوزان به یمن و تحمیل شکست های دنباله دار بر آنها، از تغییر شرایط صنعاء در میدان های درگیری از وضعیت تدافعی به توازن و حتی آفندی بر مواضع متجاوزان و همپیمانان یمنی آنها حکایت دارد.

 

شعله ور شدن آتش اختلافات و عریان شدن تعارض منافع میان دو عضو فعال ائتلاف متجازو به یمن، و نیز تعمیم یافتن این تعارضات میان نوابان یمنی شان(دولت مستعفی هادی و شورای انتقالی جنوب) که موجب تشدید اختلافات به درگیری ها میان آنها در مناطق جنوبی شده است، بخشی دیگر از ماجرای تحولات در یمن است. درگیری های میان یمنی ها وابسته به ائتلاف آنقدر شدت پیدا کرده است که ریاض را به تکاپوی یافتن راه حلی برای برون رفت مقطعی از بحران موجود وا داشته است؛ شارژ توافق ریاض در قالبی جدید با نام توافق ریاض«2» نمود عینی تلاش های ریاض در این باره است.

 

اگرچه در ذیل تلاش های ریاض برای انجام مذاکره میان طرف های یمنیِ همراه با ائتلاف، دلایل چندگانه ای از پیشی گرفتن از ابوظبی در رقابت بر سر منافع موجود در جنوب، احیا جایگاه از دست رفته اش در رهبری ائتلاف متجاوز به یمن در چند سال اخیر به واسطه رفتارهای ابوظبی و دور شدن از اهداف ائتلاف و پیگیری منافعش، استحکام بخشی به صفوف متجاوزین و یمنی های وابسته به ائتلاف در جبهه های نبرد با صنعاء و ... وجود دارد، اما نباید فراموش کرد که تلاش های ریاض تنها به موارد ذکر شده در سطور بالا محدود نشده است.

 

واقعیت این است که ریاض با توجه به ناامیدی از جبهه های نبرد با دولت نجات ملی، و راهبرد تقسیم قدرت میان خود با ابوظبی در جنوب یمن از طریق تحمیل توافقات پیشنهادی در مذاکره منتهی به تجدید توافق ریاض، سعودی برای کسب دستاوردهای عملی از تجاوز به یمن، چشم به شرق یمن دوخته است. در واقع سعودی درصدد است تا با بازیگری در شرق یمن نه تنها به اهداف ذکر شده در رقابت با ابوظبی دست یابد بلکه درصدد است تا شرق را به حوزه نفوذ خود برای دستیابی به اهداف تجاری – اقتصادی و امنیتی تبدیل کند. از این رو هرگونه فعالیت در مناطق شرقی از سوی بازیگران دیگر را نخواهد پذیرفت و آن را به مثابه اعلان جنگ بر علیه خود قلمداد می کند.

 

با این حال علیرغم آنچه گفته شد روند تحولات در یمن فراتر از نقشی است که بازیگران فعال در آن مبادرت به انجام آن دارند. واقعیت این است که پر رنگ شدن نقش روزافزون قبایل در عرصه معادلات یمن در ماه های اخیر تأثیرات انکارناپذیری در میدان های نبرد و درگیری داشته است؛ بطوریکه معادلات در مأرب با توجه به پیشروی های صنعاء در جهت تصرف مواضع ائتلاف سعودی و نیروهای دولت مستعفی هادی، قبایل همراه با دولت مستعفی را وارد جبهه صنعاء و دولت نجات ملی کرده است.

 

پس از آنکه مناطق جنوب مأرب به کنترل نیروهای صنعاء درآمد، نیروهای هادی قبایل متحد را بدون پشتیبان رها کرده و از آنجا گریختند؛ این اقدام فرصتی را پیش روی صنعاء قرار داد تا با قبایل در مأرب وارد مذاکره شود. از این رو انصارالله فعالیت هایش را برای امضای توافق نامه صلح با قبایل دو منطقه رحبه(آل ابوعشه، آل مسلی، آل جناح و آل اصلاحی) و الجوبه آغاز کرد؛ بطوریکه بموجب این راهبرد، دولت نجات ملی از دستیابی به توافقی با بیش از ۳۰ شیخ از شیوخ قبایل مأرب در خصوص تشکیل دو تیپ نظامی قبایل «مراد»( ال جناح- ابوعوشه- ال مسلی - ال الصلاحی) برای جنگ در کنار ارتش و کمیته‌های مردمی، خبر داده است.

 

لازم به ذکر است اقدام به انجام توافق با قبایل در نبرد سرنوشت ساز مأرب از آن جهت اهمیت دارد که نه تنها دولت مستعفی را به واکنش وادار کرده و قبایل را متهم به فرار از میدان های نبرد با صنعاء کرده است بلکه به نظر می رسد صنعاء با توجه به گذشت نزدیک به یکسال از نبرد در جبهه مأرب، تلاش دارد از طریق روش مذکور و سهیم کردن قبایل در آینده مأرب، هم مواضع دولت مستعفی و ضعیف کردن آنها در خطوط نبرد در مأرب را مورد هدف قرار دهد و هم درصدد است تا با محاصره نیروهای متجاوز و وابستگان آنها، مأرب را بدون دادن تلفات و درگیری و فرسایشی شدن نبرد تصرف کند.

 

در این راستا اگرچه دولت مستعفی برای جایگزین کردن نیروهای قبایل که به صف دولت نجات ملی و ارتش و کمیته های مردمی پیوسته اند، به سمت استفاده و استقرار عناصر القاعده از استان‌های ابین، شبوه، حضرموت و بیضاء رفته است، اما باید تأکید کرد، نقشی که قبایل به عنوان بومیان منطقه می تواند در ادامه نبرد مأرب ایفا کنند به مراتب تأثیرگذارتر از شبه نظامیان تروریستی مانند القاعده است. چرا که در توافق میان دولت نجات ملی و قبایل، قبایل فعال مایشاء مأرب به شمار آمده اند و وظیفه تأمین امنیت این مناطق به قبایل سپرده شده است؛ بنابراین اگر آینده مأرب را با کمک قبایل متحد صنعاء به عنوان یک منطقه راهبردی در نقشه حاکمیتی و مدیریتی صنعاء قلمداد کنیم، اغراق نکرده ایم.

 

اما نقش قبایل تنها به جبهه های شمال و مرکز(مأرب) محدود نمی شود. با توجه به حضور تنش آفرین سعودی در مناطق شرقی یمن مانند استان المهره بنا به دلایل امنیتی، اقتصادی – تجاری، ریاض درصدد ایجاد تشکل هایی از قبایل در راستای تأمین منافع خود است. از این رو تشکیل نیروهای امنیتی و نظامی با عناصر قبیله ای و برقراری امنیت در این مناطق به کمک قبایل همسو، تحت نظر ریاض را مد نظر دارد. به علاوه اینکه ریاض با تشکیل نیروهای شبه نظامی از قبایل در شرق درصدد تکرار روشی می باشد که ابوظبی در سال های گذشته در مناطق جنوبی یمن ( تشکیل شورای انتقالی و کمربند امنیتی) و شرقی( نخبگان شبوه ای و نخبگان حضرموتی) به اجرا در آورده است.

 

 با این حال نباید فراموش کرد که ریاض در این مسیر با مشکلاتی نیز روبرو است که از ناحیه قبایل این مناطق ایجاد می شود. در واقع قبایل مخالف اشغالگری و تجاوز سعودی در مناطق شرقی تهدیدی بالقوه محسوب می شوند که در هر زمانی امکان فعلیت یافتن را دارند. کمیته تحصن مسالمت‌آمیز اهالی المهره، تشکل احزاب یمنی موسوم به «لقاء مشترک»، «شورای نجات ملی جنوب» و شیوخ قبایل یمنی در المهره نمونه هایی از تلاش قبایل در مسیر مخالفت با طرح ها و اهداف سعودی هستند که علاوه بر برگزاری تظاهرات و مخالفت های مسالمت آمیز با حضور سعودی ها در مناطق شرقی، درگیری های فیزیکی و نظامی با اشغالگران سعودی را تدارک دیده اند.

 

بررسی نقش پررنگ قبایل در مناطق جنوبی نیز به مانند مناطق دیگر یمن از حساسیت زیادی برخوردار است. انجام مخالفت ها و تظاهرات های محلی با هدایت روسای قبایل در مناطق جنوبی با سر دادن شعارهایی جهت پایان دادن به اشغالگری های متجاوزین از جمله فعالیت های قبایل در جنوب است.

 

نمونه دیگر از نقش آفرینی قبایل جنوبی در معادلات جنوب را می توان به مخالفت های آنها با روند اشغالگری های امارات در سقطری می باشد که توسط روسا و شیوخ قبایل با راهبری شیخ الشیوخ قبایل در سقطری یعنی«عیسی سالم بن یاقوت السقطری» سازماندهی می شود.

 

بنابراین با توجه به آنچه گفته شد نقش قبایل در آینده معادلات در یمن نقشی غیر قابل انکار است؛ بطوریکه قرار گرفتن قبایل در مأرب در کنار انصارالله و دولت نجات ملی، نقش پذیری قبایل در شرق و جنوب یمن در قالب انجام اعتراضات به حضور متجاوزان سعودی و اماراتی، گویای نقش برجسته قبایل بر چگونگی آرایش نیروهای سیاسی و بازیگران از یکسو و تحمیل شرایط شکست یا پیروزی بر آنها از سوی دیگر است.

 

قابل ذکر است در نظام قبیله ای یمن، حضور قبایل در عرصه های مختلف اجتماعی، سیاسی و حتی قضایی امری بدیهی و تاریخی محسوب می شود؛ از این رو ایفای نقش مزبور از سوی قبایل یمن علاوه بر اینکه موجب فعال تر شدن آنها در راستای رها سازی یمن از اشغالگری و تجاوز می شود بلکه آنها را در متن تحولات یمن قرار خواهد داد؛ و این بدان معنا خواهد بود که متجاوزان به یمن به راحتی نخواهند توانست برنامه و اهداف خود را در یمن به اجرا در آورند.

 

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: