صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۴:۵۲ - ۲۶ فروردين ۱۳۹۸ - 2019 April 15
کد خبر: ۶۸۶۸
ناصر ایمانی در گفت و گو با راهبرد معاصر:

در نبود اعتماد مردم به جریان‌های‌سیاسی، پوپولیسم متولد می‌شود

کارشناس مسائل سیاسی می گوید: ریان ها و جناح ها نیز دیگر مورد اقبال مردم نیستند و از این جهت باید نگران بود، این وضعیت حالتی از نوعی پوپولیسم را به وجود می آورد. به این ترتیب در انتخابات آینده می توان انتظار هر واقعه ای را داشت.

به گزارش "راهبرد معاصر": "جریان های سیاسی در کشور آن چنان که باید از جایگاه مورد قبول جامعه و افکارعمومی برخوردار نیستند. این مهم دلایل مختلف و متعددی دارد که یکی از مهم ترین آن ها تعریف نشدن دقیق جایگاه جریانات سیاسی در سپهر سیاست کشور است. در گفت و گو با ناصر ایمانی کارشناس مسائل سیاسی به چشم انداز پیش روی جریان های سیاسی در سال 98 و همچنین دلایل و ریشه های بی اعتمادی مردم به جریان های سیاسی می پردازیم.

 

متن کامل این گفت و گو پیش روی شماست:

 

با نگاهی به تحولات گذشته، چشم انداز پیش روی جریان های سیاسی در سال 98 را به چه شکل می بینید؟ به نظر می آید افکار عمومی آنطور که باید نسبت به جریانهای سیاسی اعتماد و علاقه ای نشان نمی دهند که این مهم می تواند برگرفته از تجربیاتی باشد که مردم از جریان های سیاسی اخذ کرده اند.

ما در دورانی قرار داریم که اعتماد عمومی مردم به جریان ها و جناح های سیاسی کاهش پیدا کرده است در مورد میزان کاهش بحثی ندارم، اما دقت کنید که این فرایند، فرایندی مطلوب نیست و نباید بخاطر وضعیت پیش آمده خوشحال بود. جریان های سیاسی مردم را در معرفی اشخاص مناسب برای مناصب سیاسی و یا مردم را برای یافتن سناریوهای مختلف در سیاست هایی که کشور با آن ها اداره می شوند، راهبری می کنند. بخشی از تاسف من به این بر می گردد که در کشور ما احزاب نمی توانند به شکل قانونی در مراکز قدرت حضور پیدا کنند ما در کشور جمعیت ها و تشکل های قانونی به ثبت رسیده داریم، اما آنها نمی توانند به عنوان یک حزب در انتخابات مجلس و شورا ها شرکتی جدی داشته باشند.

 

به معنای اینکه احزاب شناسنامه دار قانونی در کشور وجود دارند، اما به لحاظ قانونی اجازه شرکت در انتخابات را ندارند؟

بله دقیقا تمام احزاب این چنین هستند، چون قانون انتخابات در کشور ما حضور حزب و تشکل را به رسمیت نمی شناسد.

 

آیا این پارادوکس و تناقض در قانون نیست؟ حزبی وجود دارد، شناسنامه دارد، ولی نمی تواند فعالیت قانونی داشته باشد؟

چرا دقیقا همینطور است. کارکرد اساسی احزاب در دنیا انتشار اطلاعیه برای مناسبت ها نیست، بلکه حضور قانونی در مراکز و نهادهای قانونی کشور بخش اصلی کار احزاب است. یعنی حضور در مجلس شورای اسلامی و حضور در مجلس خبرگان و حضور در نهاد ریاست جمهوری و حضور در هرجایی که به حضور احزاب نیاز باشد، ولی متاسفانه قوانین ما این اجازه را به احزاب نمی دهد و به همین دلیل ما تشکلی نداریم که بتواند به طور قانونی در انتخابات شرکت کند. از طرفی به جای این خلا جناح ها را به طور غیر رسمی جایگزین کردیم که اگر دقت کرده باشید در چهل سال گذشته جناح ها لیست های انتخاباتی را منتشر کرده اند که این البته بدون رسمیت قانونی بود. در انتخاباتی مردم به طور کامل به لیست یک جناح رای داده اند و این مساله نیز به دلیل آنچه در صورت سوال شما بود تضعیف شده است. یعنی در واقع جریان ها و جناح ها نیز دیگر مورد اقبال مردم نیستند و از این جهت باید نگران بود، این وضعیت حالتی از نوعی پوپولیسم را به وجود می آورد. به این ترتیب در انتخابات آینده می توان انتظار هر واقعه ای را داشت.

 

آیا انتخابات سال آینده مجلس از این نوع خواهد بود؟

همه انتخابات هایی که ما خواهیم داشت به همین صورت خواهد بود. یعنی شاید کسانی به مراکز و نهاد های قانونی راه پیدا کنند که هیچ گونه شناسنامه سیاسی که توسط مرکزی تایید شود در دست ندارند. امروز در مجلس تا حدودی این مساله دیده می شود. در حوزه های انتخاباتی کوچک کسانی به مجلس راه پیدا کرده اند که صلاحیت سیاسی آن ها به تایید مراکز سیاسی کشور نرسیده است. به این شکل و در شرایط خاص جناح ها هیچگونه مسئولیتی در قبال این افراد ندارند، چون هیچ چیز رسمی در این مساله وجود ندارد. هرچه میزان اعتماد مردم به جناح های سیاسی کمتر شود می توان انتظار هر حادثه و نتیجه ای را در انتخابات داشت. کارکرد نظارت استصوابی که امروز شورای نگهبان اعمال می کند تا حدودی می تواند مساله را حل کند، ولی قطعا نخواهد توانست کل مساله را حل کند. به عنوان مثال شورای محترم نگهبان شاید در نهایت صلاحیت شخصی و سیاسی فرد را تایید کند، اما صلاحیت های عمده دیگر از جمله آنچه مربوط به کارآمدی افراد است قابل تایید توسط شورای نگهبان نیست. در کشور های دیگر این مهم بر عهده احزاب و جریان های سیاسی شناسنامه دار است.

 

 چرا و چگونه ما به این نقطه رسیده ایم؟

شاید یکی از مهمترین دلایل، عدم کارامدی این جریان ها و یا جناح های سیاسی در یکی دو دهه اخیر باشد. یعنی مردم عملا دیده اند که مشکلات آنها کمتر از انچه می شد حل شده است و در این روند این جناح و آن جناح سیاسی را مقصر می دانند. بنابر این اعتماد مردم نسبت به جریان های سیاسی موجود تضعیف شده است. از طرف دیگر به این دلیل که این جریانات هیچ گونه رسمیتی در انتخابات ندارند نمی توان به طور صریح یک جریان را مورد خطاب قرار داد و گفت چرا عملکرد نمایندگان شما در فلان نهاد قانونی مناسب نبود؟! هیچ کسی مسئولیت قبول نمی کند و به این ترتیب ما راه فرار جریان های سیاسی را باز گذاشته ایم.

 

برآیند من از فرمایشات شما این ست که مدار اعتماد مردم به جریانهای سیاسی سیر نزولی داشته و در سال آینده نیز تداوم خواهد یافت. حال اگر بخواهیم از وقوع این اتفاق پیشگیری کنیم چه اتفاقاتی باید دست به دست هم بدهند؟!

این اتفاقات یک روزه و یک ساله به وجود نیامده است و  راهکار آن نیز یک روزه و یک ساله نخواهد بود. این اتفاقات در مدت زمانی طولانی رخ داده اند و نمی توان انتظار داشت مشکل به سرعت حل شود. شما این گفتگو را دو سال پیش از من نگرفته اید و امروز نزدیک انتخابات این سوال را از من می پرسید. همین مساله را با تمام جریان های سیاسی و مسئولان مقایسه کنید حال که رفته رفته بوی انتخابات به مشام می رسد تازه به یاد آورده ایم که چه باید کرد؟! ولی متاسفانه زمان کوتاه است برای این مساله باید فرایندی طولانی اعم از قانونی و سیاسی طی شود و آرام آرام اعتماد مردم تقویت شود تا به نقطه ای برسیم که مردم با گرایش خود جریان ها و جناح ها را انتخاب کنند.

 

به اعتقاد شما ما نمی توانیم راهکار های کپسولی داشته باشیم؟! چه اتفاقاتی باید کلید بخورد تا بردار نزولی شکل گرفته را به سوی مدار مثبت تغییر دهیم؟

متاسفانه ما فرهنگ سیاسی لازم را در کشور نداریم. به عنوان نمونه خدمت شما عرض می کنم، امروز وقتی انتخاباتی در کشور تمام می شود همه جریانهای سیاسی که طی دو سه هفته فعال بودند به خانه می روند و می خوابند تا انتخاباتی دیگر رخ بدهد. حال شما این وضعیت را به کل کشور تعمیم بدهید. تا این فرهنگ عوض نشود مشکل حل نمی شود. کدام جناح سیاسی از فردای انتخابات تلاش و کوشش خود را آغاز می کند چه جناح برنده و چه جناح بازنده؟ هیچ کدام چنین کاری نمی کنند و متاسفانه این مهم ریشه در فرهنگ عمومی کشور ما دارد. من تصور می کنم یکی از راه های موثر که می تواند موجب تغییر این وضعیت شود و جریان های سیاسی را در طول دو انتخابات 98 و 1400 فعال نگهدارد و آن ها را به قبول مسئولیت مجبور کند این است که جریان های سیاسی را به شکلی قانونی بپذیریم. در دنیا راهکارهای متفاوتی وجود دارد باید این مساله به شکلی قانونی شود و احزاب به شکلی رسمی احساس کنند که می توانند در نهادهای قانونی حضور پیدا کنند. بنابر این وقتی نمایندگان خود را به نهادی قانونی فرستادند مرتبا باید نمایندگان خود را حمایت کنند و به آن ها برنامه بدهند تا آن ها موفق شوند و این حزب بتواند در دور بعدی مجددا کسب رای کند. ما راه حل کپسولی نداریم و طبیعتا اثرات چنین راه حل هایی نیز کپسولی خواهد بود.

 

پس راه حل پیشنهادی شما تنظیم سازوکار قانونی برای پاسخگو کردن جریانات سیاسی به افکار عمومی است؟

بله. اگر ما حضور جریانات سیاسی را در انتخابات قانونی کنیم و آن ها مسئولیت پیدا کنند، می توانیم در دراز مدت به استقرار یک نشاط و پویایی سیاسی دائمی امیدوار باشیم، نه نشاطی فصلی و انتخاباتی!

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: