صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۵:۰۵ - ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - 2021 February 15
کد خبر: ۷۷۵۹۹
«راهبرد معاصر» بررسی می‌کند:

ماجرای هشتگ‌های ناشناخته‌ و پرتکرار در فضای مجازی چیست؟

شاید هشتگ‌های اسامی (#فاطمه_مثنی، #غلامحسین_کلبی، #جاوید_دهقان، #زینب_جلالیان، #سیروان_کریم‌زاده، #احمد_حیدرزاده_کوزه_گرانی و #معین_شریفی) را در هفته گذشته و در فضای مجازی حین بازدید از صفحات در اکسپلور اینستاگرام و تایم‌لاین‌های توییتری دیده باشید. ممکن است، برای شما جای سوال باشد چرا تا به امروز از این افراد اسمی برده نشده بود و به یک‌باره به عنوان افراد شناخته شده‌ای بازنمایی شده‌اند!

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ انباشت اطلاعات در فضای مجازی گاهی مخاطبان را ساعت‌ها درگیر خود می‌کند، بسیاری از کاربران فضای مجازی معتقدند ورود به صفحات اینستاگرامی و یا ورود به تایم‌لاین‌های(خط زمان) توییتری ساعت‌ها وقت‌آنها را گرفته و ذهنشان رادرگیر خود می‌کند. اما آیا دریافت اطلاعات از میلیاردها محتوای متن، تصویر، ویدئو و پادکست موجب افزایش آگاهی مخاطبان خواهد شد یا زمینه ساز تشویش ذهنی آنان خواهد بود؟ کارشناسان حوزه رسانه معتقدند ورود به عرصه فضای مجازی بدون سواد رسانه‌ای و هدفمندی، خطرات جبران ناپذیری را برای افکار عمومی در پی دارد.  کسب سواد رسانه‌ای در یک تعریف بسیار کلی موجب افزایش قدرت تفکیک و تشخیص تولیدات رسانه‌ای خواهد شد. از این رو برای استفاده هدفمند از فضای مجازی حتی برای سرگرمی نیز نیازمند کسب سوادرسانه‌ای از سوی کاربران هستیم. کاربران فارسی زبان فضای مجازی بارها با اسامی روبه رو شده‌اند که حتی یک بارنیز آن‌ها را نشنیده‌اند، پیگیری اسامی از سوی این کاربران آن‌ها را با انباشتی از اطلاعات درباره آنان روبه رو می‌کند که امتداد این اطلاعات در اکثر موارد کمتر از یک سال عمر دارد. تلاقی این اطلاعات و مخاطبان مستلزم آشنایی مصرف‌کنندگان رسانه‌ای با مفهوم تفکر انتقادی است. این مفهوم می‌تواند پاسخ بسیاری از کنجکاوی کاربران در فضای مجازی باشد و از هزینه‌های مالی و معنوی جمع کثیری از مخاطبان بکاهد. در این گزارش به بررسی پنج سوال کلیدی مفهوم تفکر انتقادی در سوادرسانه‌ای پرداخته‌ایم برای درک آسان‌تر این مفهوم نمونه‌ای ملموس در فضای توییتر فارسی بررسی شده است.

 

ناشناخته‌های پرتکرار

شاید هشتگ‌های اسامی (#فاطمه_مثنی، #غلامحسین_کلبی، #جاوید_دهقان، #زینب_جلالیان، #سیروان_کریم‌زاده، #احمد_حیدرزاده_کوزه_گرانی و #معین_شریفی) را در هفته گذشته و در فضای مجازی حین بازدید از صفحات در اکسپلور اینستاگرام و تایم‌لاین‌های توییتری دیده باشید. ممکن است، برای شما جای سوال باشد چرا تا به امروز از این افراد اسمی برده نشده بود و به یک‌باره به عنوان افراد شناخته شده‌ای بازنمایی شده‌اند و محتوایی انبوه به کرات درمود آنها در فضای مجازی منتشر شده است. خوب است بدانیم؛ حسن کنجکاوی طبیعی مخاطبان آنان را در خلاء عدم آگاهی و شناخت این افراد معلق می‌کند و در این مرحله کنجکاوی مخاطب آن را به عنوان کاوشگر این چهره‌ها مبدل خواهد کرد. اما این افراد چه کسانی هستند و چه فعالیت‌های انجام داده اند که تاکنون اسمی از آنان شنیده نشده بود!؟ چگونه می‌‍توان فهمید بیوگرافی که از این افراد در فضای مجازی منتشر شده است با هویت واقعی آنان همخوانی دارد!؟ پاسخ این سوالات با یادگیری 5 سوال اصلی مفهوم تفکر انتقادی در فضای مجازی امکان‌پذیر است. با یادگیری این 5 سوال اصلی و تمرین  قابلیت شناخت موارد مشابه دیگر را نیز مخاطبان پیدا خواهند کرد. در ادامه این پنج سوال را با مصادقی مرور خواهیم کرد.

 

اولین سوال این است که این محتوا و پیام رسانه ای که من می بینم را چه کسی  تولید کرده است؟

اکثر محتوای تولید شده برای این افراد ناشناخته از سوی رسانه‌های ضد انقلاب و حساب‌های توییتری و اینستاگرامی بدون شناسنامه تولید شده است. اعتبارسنجی این رسانه‌‌ها خود جای تحقیق و بررسی دارد چه برسد به صحت محتوای منتشر شده در این سایت‌ها، صفحات اینستاگرامی و حساب‌های توییتری. مخاطبان باید از خود سوال کنند، منابع خبری این رسانه‌ها چه نهادها و سازمان‌هایی هستند؟! خبرنگاران این رسانه‌ها چه افرادی هستند؟! منابع مالی این افراد از کجا تامین میشود؟! ابهام در مورد این سایت‌ها، و صفحات در فضای مجازی یکی از دلایلی است که مخاطبان باید با وسواس بیشتری به آن توجه داشته باشند. در ادامه مصادیق برخی از این رسانه‌ها را مشاهده می‌کنید.

 

 

سوال دوم این است که این محصول هر چه که هست عکس، فیلم، صوت، نماهنگ و یا موسیقی حاوی چه پیامی است و چه حرفی را می خواهد به منِ مخاطب منتقل کند.

به تصاویر پایین به دقت نگاه کنید دختری خندان و حامی حیوانات و بشدت مهربان و معصوم در تصاویر ذیل مشاهده می‌کنید. آیا واقعیت این دختر همان است که در تصویر ذیل بازنمایی شده است!؟ آیا آنچه در مورد این زندانی در متن اخبار رسانه‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران آورده شده، حقیقت دارد؟!  

خبرگزاری تقریب در مورد زینب جلالیان در گزارشی تحقیقی- تفصلی با استناد به سوابق این مجرم امنیتی آورده است: «زینب جلالیان، فعال اپوزیسیون کرد و عضو گروه‌های جدایی‌طلب و ستیزه‌جو، متولد 1361 روستای دیم قشقلاق از توابع شهرستان ماکو است که طبق گزارش‌های نهادها و موسسات حقوق بشری، در سال 1375 به کردستان عراق رفت تا به آنچه «فعالیت‌‎های اجتماعی و سیاسی آزادانه» خوانده شده، بپردازد. البته در حقیقت او عضو گروه پ.ک.ک شده بود. به عبارت دیگر، او در سال 1375 و در حالی که 14 سال داشته، در منطقه پنجوین، تحویل نیروهای پ.ک.ک شده است. زینب جلالیان در سال 1383 عضو پژاک (شاخه ایرانی گروه ستیزه‌جوی پ.ک.ک) شد، اما نهادهای حقوق بشری مدعی هستند وی به عنوان فعال اجتماعی، آموزش و مددکاری فعالیت داشته است. جلالیان در سال 1386 در ایران (کرمانشاه) بازداشت شد و در سال 1387 به دلیل همکاری با گروه خشن و ستیزه‌جوی پژاک، حمل غیرمجاز اسلحه و سایر تجهیزات نظامی و اقدام مسلحانه علیه امنیت ملی ایران، به اعدام محکوم شد. اما در سال 1390 شامل عفو رهبری گشت و حکم وی به حبس ابد کاهش یافت. گفتنی است گروه پ.ک.ک، از دید وزارت خارجه آمریکا، اتحادیه اروپا، ترکیه و ایران یک گروه تروریستی است که زیرمجموعه‌های آن نیز به فعالیت‌های خشن، غیرقانونی و تروریستی، مبادرت می‌ورزند.»

 

تصویری از جلالیان با سلاح و لباس سازمانی پژاک و پ.ک.ک

 

 

سوال سوم این است که مخاطب های مختلف از این محتوا چه برداشتی می کنند؟

همانطور که میدانیم پس زمینه ذهنی مخاطبان با یکدیگر متفاوت است و برداشت‌های مختلفی از یک مفهوم در ذهن هریک از مخاطبان ایجاد می‌شود؛ به عنوان مثال اگر صحبتی از یک چاقو در میان باشد یک خانم خانه دار آن را به مثابه کارد آشپزخانه متصور می شود و یک قصاب آن را چاقوی سلاخی یک راس دام می‌پندارد و یک اراذل اوباش چاقو را وسیله ای برای نزاع و درگیری میداند!

 

به عنوان مثال بارها در فضای مجازی مشاهده شده، از خشونت در زندان‌ها و عدم رسیدگی به امورات زندانیان و وضعیت جسمانی وخیم آنان در زندان تصاویر و متن‌هایی را دیده ایم، آیا واقعیت زندان‌های جمهوری اسلامی ایران آن است که برای مخاطبان بازنمایی شده؟! آیا زندانیان از هیچ حقی برخوردار نیستند؟! آیا زندانیان هر روز شکنجه می‌شوند؟! نگاه به هریک از این سوالات از زوایای مختلف توسط مخاطبان قطعا راهگشا خواهد بود. تصاویری که در فضای مجازی از زندان و زندانی در اذهان مخاطبان تداعی می‌گردد و وضعیتی که در واقعیت وجود دارد نیاز به تحلیل و تفسیر ندارد، مخاطبان امروز آگاهی قابل توجهی نسبت به مخاطبان گذشته پیداکرده‌اند، از این رو می‌توان واقعیت موجود برخورد با زندانی و وضعیت زندان‌ها را در مقابل با تصویرسازی جریان‌های رسانه‌ای مخالف جمهوری اسلامی ایران به بوته نقد مخاطبان گذاشت.

 

تصویری از معانیه پزشکی نرگس محمدی در زندان زنجان

 

سوال چهارم این است که چه ابزارها و تکنیک‌های رسانه ای برای تولید این محتوا استفاده شده است؟

تکنیک‌های بسیار زیادی برای اقناع افکار عمومی از سوی رسانه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. رسانه‌ها با برچسب‌زدن، توسل به ترس، تکرار، تظاهر به بی‌طرفی، اهریمن‌سازی، ایجاد تفرقه و تضاد، ترور شخصیت، دروغ،  شایعه، کلی‌گویی و ... می‌کوشند تا نبض افکار عمومی را در دست‌گرفته و آنان را با خود همراه سازند. مخاطبان با شناخت هریک از این تکنیک‌ها و قدرت تشخیص آنان می‌توانند از خطرات محتوای رسانه‌های منفعت‌طلب و مخالف جمهوری اسلامی ایران در امان باشد. به عنوان مثال جریان ضد انقلاب با کلی‌گویی در مورد زندانیان امنیتی بدون اشاره به اصل محکومیت و جرائم آنان خط خبری رفع اتهام را دنبال کرده و با مظلوم نمایی از آنان نیروهای امنیتی را به عنوان اهریمن‌ و قوه‌قضاییه را به دروغ درصدد پرونده سازی برای فعالان مدنی بازنمای می‌کنند. به عنوان مثال درجریان این روند مخرب و با استفاده از تکنیک‌های گفته شده «جاوید دهقان خلد» از سرکرده های گروهک وابسته به جیش الظلم معروف به محمد عمر که به جرم محاربه از طریق کشیدن سلاح و حمله مسلحانه به مامورین سپاه و عضویت و همکاری با گروهک جیش الظلم و جیش النصر در 11 بهمن سال جاری اعدام شده است حمایت کردند. در ادامه رفتار این رسانه‌ها را در مواجه با این عنصر خرابکار، گلرخ ایرانی و زینب جلالیان را مشاهده می‌کنید.

 

 

سوال پنجم نیز این است که در بلند مدت چه پیامدهایی روی ذهن منِ مخاطب می گذارد؟

مخاطبان با افزایش سواد رسانه‌اي خود اين توانايي را پیداخواهند کرد تا ميزان تاثيرگذاري پيام را درک كند، همچنين پيامدهاي آسيب زا يا اثرات مثبت پيام را تشخيص دهد. افزایش قدرت تفکیک و تشخیص تولیدات رسانه‌ای تنها آثار و تبعات روانی حاصله از انتشار محتوای مخرب را کاهش نمیدهد، بلکه در یک نگاه بلند مدت میتواند مسیری برای افزایش آگاهی عمومی، نشاط اجتماعی و حتی کاهش هزینه‌های مالی کاربران با مصرف بهینه رسانه‌ای و صرفه جویی در وقت نیز گردد. با این تفاسیر و با توجه به سوال پنجم مفهوم فکر انتقادی میتوان ترفند رسانه‌ای جریان‌های رسانه‌ای مخالف جمهوری اسلامی ایران را در جریان حمایت از مجرمان و زندانیان امنیتی از با استفاده از بسترهایی همچون توییتر و اینستاگرام و پیامدهای روی ذهن مخاطبان را اینگونه ارزیابی کرد: این جریان رسانه‌ای میکوشد تا با القای بی‌شمار بودن مخالفان جمهوری اسلامی ایران با استفاده از «گرداب سکوت» موجبات انفعال و به تبع آن ریزش پایگاه اجتماعی هواداران جمهوری اسلامی ایران را رقم بزند و از طرفی با  تصویر سازی از ایران به عنوان یک نظام حاکمیتی خشن و مستبد و با توسل به تکنیک ترس جان منتقدان و شهروندان جمهوری اسلامی ایران را هر آینه در معرض خطر جلوه نمایند. جریان مخالف جمهوری اسلامی ایران همچنین در یک سناریو چند وجهی علاوه بر پیگیری مسائل فوق الذکر با انتشار محتوایی به زبان‌های بین المللی افزایش حساسیت نهادهای حقوق بشری جهانی و همراه سازی افکار عمومی جهانی را دنبال می‌کنند. همراه سازی طیف‌های خاکستری داخل کشور که کمترین آشنایی با سوادرسانه‌ای و تکنیک‌های عملیات روانی را دارند نیز در این سناریو پیچیده از سوی مخالفان جمهوری اسلامی ایران در دستورکار اتاق‌های سیاست‌گذاری این جریان با هدف تهییج افکار عمومی مردم ایران برای کلیدزنی اعتراضات و اعتصابات مردمی نیز بخشی از هدف‌گذاری آنان است.

 

 

برای مثال سوال پنجم میتوان به ماجرای نوید افکاری اشاره کرد، یک چهره ناشناخته که با عملیات روانی-رسانه‌ای ضد انقلاب و سوء استفاده از عدم آگاهی اقشار مختلف مردم به سواد رسانه‌ای و تکنیک‌های عملیات روانی به یک موضوع اصلیِ اجتماعی برای مردم مبدل شد. فردی که با ارتکاب به قطع عمد و اعتراف صریح به این عمل از سوی جریان‌های ضد انقلاب به عنوان یک ورزشکار و فعال مدنی تصورسازی و اعدام او به عنوان یک پرونده ضد حقوق بشر برای سازمان‌های حقوق بشری بین المللی روایت شد.

 

 

اما این گونه روایت‌ها و تحریف واقعیت‌ها از سوی اقلیت اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران با چه اهدافی دنبال می‌شود؟! سوالی کلیدی که هر مصرف‌کننده رسانه‌ای و مخاطب فضای مجازی بایستی از خود آن را بپرسد. هزینه تشکیل و راه اندازی این اتاق‌های عملیات روانی و رسانه‌ای از سوی چه کسانی و با چه هدفی پرداخت میشود؟ آیا راه اندازی موج‌های رسانه‌ای در فضای مجازی اتفاقی و برگرفته از واقعیت کف جامعه شکل میگیرد و یا اهداف پنهانی در پس پرده اتاق عملیات رسانه‌ای-روانی جریان‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران در حال طرح ریزی است؟

 

نتیجه‌گیری

اکنون با 5 سوال اصلی مفهوم تفکر انتقادی آشنا شده‌ایم و توانایی تشخیص و تفکیک بخشی از روند جریان سازی رسانه‌ها را میدانیم، اما فعالیت‌های مخرب در این اتمسفر پایان پیدا می‌کند و یا این روند ادامه خواهد داشت؟! کارشناسان سیاسی و بین‌المللی معتقدند؛ با روی کارآمدن بایدن و دولت دموکرات‌ها در امریکا رویکرد تقابل نرم با جمهوری اسلامی ایران افزایش چشمگیری خواهد یافت و تقابل سخت با جمهوری اسلامی ایران کمرنگ‌تر از گذشته می‌شود. توجه به پیگیری و تمرکز جریان‌های رسانه‌ای مخالف جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهند ابزار فشارهای اقتصادی و تشدید تحریم‌های بین المللی این بار نه تنها با بهانه‌های صنعت صلح آمیز هسته‌ای، حضور منطقه‌ای و فناوری‌های دفاعی و موشکی کشورمان بلکه با بهانه‌های جدید حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی ایران از سوی غرب اعمال خواهد شد. مسائلی همچون (حجاب، شکاف طبقاتی، سلامت و بهداشت، آزادی های فردی و اجتماعی، به رسمت‌شناختن اقلیت‌های جنسی، حقوق زنان و دختران و ...) در کانون توجه این جریان رسانه‌ای مخرب قرار گرفته و فضاسازی اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران نیز با ابزار رسانه‌ها و تحریف واقعیت‌های موجود در موضوع حقوق شهروندی و حقوق بشر در ایران اعمال خواهد شد. رسانه به عنوان یک سلاح این بار با عدم آگاهی برخی از شهروندان به تعبیر مقام معظم رهبری به عنوان «سلاح شیمیایی» علیه مردم به کارگرفته خواهد شد. لذا تنها راه مقابله با این فضای مسموم فراگیری و بهره‌جویی از مخاطبان خواص و عام از «سواد رسانه‌ای» است.

 

 

 

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: