صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۷:۴۰ - ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ - 2021 March 31
کد خبر: ۸۲۲۲۶
راهبرد معاصر گزارش می دهد:

تحلیلی بر چالش "ریاکاری" در سیاست خارجی دولت بایدن

"جو بایدن" بر خلاف شعارهای دور و دراز خود مبنی بر اینکه قصد دارد رفتارها و رویه های جنجالی "دونالد‌ترامپ" به عنوان رئیس جمهور سابق آمریکا را اصلاح کند و به اصطلاح، بار دیگر آمریکا را در جایگاهِ دوره قبل از ترامپ قرار دهد، عملا در حالِ طی کردنِ همان مسیر ترامپ است. به نحوی که حتی در برخی حوزه ها نظیر سیاست خارجی، برخلاف ظاهرِ دیپلماتیک و انسان دوستانه خود، سیاست های تهاجمی تری را در مقایسه با ترامپ در برابر کشورهای مختلف جهان در پیش گرفته است.

 

به گزارش راهبرد معاصر، "جو بایدن" رئیس جمهور تازه کارِ آمریکا در دوره تبلیغات انتخاباتی خود(انتخابات 2020 آمریکا)، به طرق مختلف و با استفاده از ابزارهای گوناگون سعی داشت رئیس جمهور وقتِ آمریکا یعنی "دونالد ترامپ" را انسانی جنجالی و بحران ساز نشان دهد و از طریقِ ارائه تصویری به اصطلاح قانونمدار و دیپلماتیک از خود و حزب دموکرات، تمام تلاشش را انجام داد از موقعیت ترامپ مشروعیت زدایی، و خود را به عنوان گزینه اصلاح، به رای دهندگان آمریکایی معرفی نماید.

 

در این راستا پس از پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا، وی سعی کرده بیش از گذشته بر  به اصطلاح "قانونمداریِ" دولت خود تاکید کند و به طور خاص در جریان سخنرانی اش در وزارت خارجه آمریکا، به جهانیان شعار دولتِ خود یعنی "آمریکا بازگشته است/America is Back" را گوشزد کرد. شعاری که به این مساله اشاره داشت که بر خلاف رویه های جنجالی ترامپ در عرصه مسائل داخلی و بین المللی آمریکا، اکنون بار دیگر آن آمریکایِ به اصطلاح قانونمدارِ پیش از ترامپ، سرکار آمده و قصد دارد به طور خاص رهبری جهانی آمریکا را از طریق همکاری نزدیک با دوستان و متحدان بین المللی این کشور، مجددا برقرار سازد.

 

شعاری که اگرچه با استقبال متحدان بین المللی آمریکا مواجه شد با این حال به دلیل بی اعتمادی که کشورهای جهان به آمریکا در دوره ترامپ پیدا کردند و این درس را به طور ویژه فراگرفتند که امکان دارد به یکباره رئیس‌جمهوری در این کشور سرِ کار آید که قادر است تمامی تعهدات بین المللی آمریکا را زیر پا بگذارد، اندکی با چالش مواجه شده است.

 

در این چهارچوب، یک نکته بیش از همه متحدان آمریکا را در دوره کنونی به این کشور بی اعتمادتر کرده و آن دورویی و ریاکاریِ آمریکایِ بایدن، مخصوصا در عرصه سیاست خارجی است. بایدن و تیم امنیت ملی و سیاست خارچی او تاکنون بارها و بارها رویه هایی را در عرصه بین المللی در پیش گرفته اند که در مقایسه با رویه های دولت ترامپ، به مراتب تهاجمی تر و حتی غیرقانونی تر جلوه می کند.

 

در این چهارچوب به طور ویژه می توان به نشست مشترک دیپلمات های ارشد چینی و آمریکا در ایالت آلاسکای آمریکا اشره کرد که در جریان آن ها، دیپلماتِ ارشد آمریکا یعنی "آنتونی بلینکن"، در جریان نشست عمومی با حضور خبرنگاران، قویا به چین حمله کرد و آن را کشوری دانست که به هنجارهای بین المللی احترام نمی گذارد و به نحو گسترده ای حقوق بشر را نقض می کند. کشوری که باید با به اصطلاح بازیگری مناسب خود(بازیگریِ مطلوبِ آمریکا)، به یک بازیگرِ قاعده مند در عرصه معادلات بین المللی تبدیل شود. البته که دیپلمات های ارشد چین نیز پاسخ های تندی را به طرف آمریکایی دادند و به طور خاص به این مساله تاکید کردند که آمریکا اساسا در موقعیتی نیست که بخواهد از موضع برتر و قدرت با چین سخن بگوید.

 

در مثالی دیگر، به تازگی "جو بایدن" که بارها بر دیپلماسی در معادلات بین المللی تاکید کرده، در جریان یک مصاحبه، "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه را "قاتل" نامید. امری که با واکنش کرملین همراه شد و شخص پوتین در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که آمریکایی ها با سابقه منفی خود در مورادی نظیر بمباران اتمی ژاپن، اساسا صلاحیت این را ندارند که دیگران را قاتل بخوانند.

 

اخیرا در جریان نشست وزرای خارجه ناتو نیز که با حضور آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا برگزار شد، وی شدیدا از دولت آلمان به دلیل پافشاری آن بر احداث خط لوله "نورد استریم 2 "که گاز طبیعی وارداتی آلمان از روسیه را دو برابر می کند انتقاد کرد و آن را محکوم نمود. این در حالی است که رهبران آلمان قریب به یک دهه است به فشارهای بین المللی در این رابطه واکنش چندانی نشان نمی دهند و مساله افتتاح پروژه خط لوله مذکور را یک اولویت اساسی برای کشورشان تلقی می کنند.

 

شاید یکی از واضح ترین نمودهای نفاق و ریاکاری دولتِ بایدن در این مساله باشد که این دولت تاکید کرده که اواخر بهار سال جاری میلادی، بودجه دفاعی را به کنگره آمریکا تقدیم می کند که تفاوت چندانی با بودجه سال گذشته ندارد. این موضع گیری در حالی بیان شده که بایدن به صراحت و در موارد مختلف نظیر افغانستان، رقابت با چین و روسیه و غیره، به گونه ای رفتار کرده که حاکی از تشدید تنش ها میان آمریکا و رقبای بین المللی آن هستند. چطور در این فضا وی می خواهد بودجه دفاعی و نظامی آمریکا را افزایش ندهد؟ آیا صرفِ این موضع‌گیری صرفا پوششی برای اقناعِ جناح پیشرو دموکرات ها که قائل بر به اصطلاح استفاده از ظرفیت های نرمِ قدرت به جای قدرت سخت هستند، نیست؟ این گزاره مخصوصا با توجه به اینکه این جناح، قریب به 50 نماینده در کنگره آمریکا دارد، بیش از همه محتمل به نظر می رسد.

 

به طور کلی دولت بایدن در برهه کنونی با چالشی اساسی رو به رو است: این دولت موضع گیری هایی را مخصوصا در عرصه سیاست خارجی انجام می دهد که هیچ نمودی در جهان واقعی و رویه های دولتِ مذکور ندارند. امری که دیر یا زود، دولت بایدن را با چالش های به مراتب بزرگتری رو به رو خواهد کرد و از حیث گفتمانی، آن را وارد بحران می کند.  

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: