به گزارش راهبرد معاصر، تمامی سینماهای قدیمی شهر تهران، گذشتهای پر فروغ داشتهاند؛ این بناها، روزگاری میزبان سینمادوستان از گروههای طبقاتی مختلف بودند اما در حال حاضر شرایط مساعدی ندارند. کمر شکسته و قدرنادیده از جفای روزگار در انزوای خود فرورفتهاند و خطر تخریب لحظه به لحظه تهدیدشان میکند.
شاید بتوان ادعا کرد شهرها هم مثل انسانها دارای حافظه هستند؛ شهرها را با بناهای قدیمیشان به یاد میآورند، شاید بتوان گفت حافظهی تاریخی یک شهر در گرو بناهای قدیمی آن است که ریشه در حافظه جمعی شهروندانش دارد. پروژه تخریب سینماهای قدیمی تهران را میتوان تیشهای قلمداد کرد که به ریشه فرهنگ و هنر و حافظه تاریخی آن ضربه میزند.
تاریخ شکلگیری سینماها در تهران آن هم به شکل امروزی به دوران سلطنت پهلوی اول مربوط میشود؛ نخستین مورد «گراندسینما» بود که با تبدیل سالن گراندهتل به سینما، فعالیت خود را با بلیتهای یک، دو و سه قرانی آغاز کرد. در قسمت سه قرانی که به قول امروز لژ سینما محسوب میشد حدود ۱۰۰ صندلی و در درجات پایینتر ۴۰۰ صندلی قرار داشت. سینماهای «مایاک»، «ایران» و «سپه» در سال ۱۳۰۸ تاسیس شدند.
عکسهایی از سالن بیصندلی یکی از سینماهای قدیمی تهران یعنی «عصر جدید» طی چند روز گذشته در فضای مجازی منتشر شد. روزگاری بسیاری از فیلمهای پیشرو سینمای جهان و ایران روی پرده بزرگ عصر جدید به نمایش درآمدهاند و بسیاری از مخاطبان ایرانی پشت گیشه این سینما برای تهیه بلیت جشنواره فجر، ساعتها به انتظار میایستادند. انتشار سالن خالی از صندلی بیانگر مرگ یک سینمای قدیمی دیگر خبر بود. عبدالله علیخانی (تهیهکننده و مدیر سینما عصر جدید) در ارتباط با این موضوع به ایلنا میگوید: در حال حاضر، هیچ پاسخی برای این سینما ندارم. شایعاتی در فضای مجازی منتشر شده که برای عدهای به یک سرگرمی تبدیل شده است.
صرف نظر از سینما عصر جدید باید گفت، روند تجاریسازی و توسعه شهری، سینماهای قدیمی و شناسنامهدار را هدف قرار داده و در چند سال گذشته، برخی از سینماها را از پای درآورده است. برخی از فعالان حوزه فرهنگ و میراث فرهنگی بر این باور هستند، تهران به گورستانی از سینماهای متروکه تبدیل شده و سایه مرگ در کمین این بناهای برجا مانده، نشسته است.
با یک بررسی ساده به این نتیجه میرسیم، بسیاری از سینماهای قدیمی همچون «رودکی»، «رادیوسیتی»، «قیام»، «رکس»، «شهرقشنگ»، «ایران» تغییر کاربری دادهاند یا به یک انبار تبدیل شدهاند؛ برخی نیز در انتظار تخریب و نابودی نشستهاند. فارغ از اینکه چه سرنوشتی برای این مکانهای فرهنگی رقم خورده است؛ به نظر میرسد انگیزهای برای حفظ این مکانها فرهنگی وجود ندارد. اگرچه مدیران شهری از حفظ سینما سخن میگویند اما سرنوشت آنها گویایی موضوعی دیگر است.
پس از انقلاب تمامی بناها را تخریب نکردیم
علیرضا نادعلی (عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران) در اینباره به ایلنا میگوید: سینماهای خیابانهای جمهوری و لالهزار به دلیل ضعف توان اقتصادی سینماداران و کاهش استقبال مردم، رفته رفته کمتر شدند. همچنین سیاستگذاریهای اشتباه دولتهای مختلف سبب شد تا سالنهای سینما فرسوده شوند و از بین روند.
کارشناسان حوزه فرهنگ بر حفظ این سینماها که بخشی از بافت تاریخی و هویت فرهنگی تهران را تشکیل میدهند، پافشاری میکنند اما عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی نظری دیگر دارد. به گفته وی، مبحث قدمت سالنهای سینما چندان مهم نیست، نکته قابل اهمیت جلوگیری از کاهش تعداد سالنها است.
نادعلی معتقد است؛ با سیاستگذاری و ارائه مشوق به بخش خصوصی میتوان از نابودی سینماهای قدیمی جلوگیری کرد. به نظر میرسد، این طرحها تنها بیان میشود اما هیچ ارادهای برای اجرا وجود ندارد. گام برداشتن به سوی تخریب بناهای فرهنگی نمایانگر ضعف مدیران شهری برای حفظ این مکانهای فرهنگی است. صدور رای دیوان عدالت اداری در آذرماه سال ۹۹ مبنی بر الزام شهرداری به صدور پروانه ساختمانی تخریب و نوسازی سینما ایران از سینماهای قدیمی لالهزار در رسانه، گواهی بر ضعف مدیران در حفظ این بناها است. اگر سینما ایران بر اساس رای دیوان تخریب شود، شاید شاهد تخریب سریالی چنین مکانهایی باشیم. ماجرای تخریب از آنجا شروع شد که معاونت سینمایی وزارت ارشاد با انحلال این سینما موافقت کرد؛ پس از کشمکشهای فراوان، میراث فرهنگی در محکمه قضایی مغلوب و حکم تخریب برای این سینما صادر شد.
به گفته وی؛ اگر بخواهیم سینماها را با اهداف جمهوری اسلامی اداره کنیم، نیازمند زیرساختهای سختافزاری هستیم. نگاه جمهوری اسلامی همواره بر این باور بوده که به دلیل پیشینهی تاریخی خیابان لالهزار میتوان اماکن آن را تغییر داد. پس از انقلاب برای تخریب یا تغییر نام تمامی بناها گام برنداشتهایم. از همین رو برخی از سینماهای لالهزار که به حیات خود ادامه داده بودند، با سیاستهای اشتباه ازبین رفتند.
توجهی به سینماهای قدیمی نمیشود
داوود قهردار عکاسی که چند سال است، سراغ پژوهش و ثبت تصاویر از سینماهای قدیمی تهران رفته و حتی قرار است کتابی درباره این موضوع منتشر کند به ایلنا میگوید: متاسفانه به سینماهای قدیمی توجه نمیشود؛ بسیاری از سالنها متروکه هستند و به حال خود رها شدهاند. حدود ۹۰ سینمای رها شده در این شهر وجود دارد که برخی سبقهای طولانی دارند و قدمت آنها به ۸۰ تا ۹۰ سال میرسد. این سینماها، ارزش و جنبهای تاریخی دارند؛ همچنین هم از وجه معماری و هم تاریخی ارزشمند محسوب میشوند.
سینماهای قدیمی باید حفظ شوند
سیدمحمد بهشتی (مدیرعامل سابق بنیاد سینمایی فارابی) به پدیده تخریب و تغییر کاربری سینماهای فرسوده از چند منظر نگاه میکند. وی در مصاحبهای اعلام کردهاست: گذشتهی نزدیک یک جامعه عمدتا از جانب کسانی مورد حمله و تخریب قرار میگیرد که منافعی در آن داشته باشند. این افراد باعث میشوند دخل و تصرف در خاطره مشترک جمعی صورت بگیرد و جامعه دچار نسیان و کدورت در خاطره جمعی شود. اما اگر کمی هوشیاری به خرج دهیم، میفهمیم که خاطره جمعی مشترک و گذشته نزدیکی که دلالت تاریخی دارد باید مورد حفاظت قرار گیرد و بدانیم این حفاظت باعث میشود شهر ما و احوال اهل شهر بهتر شود و تصویر واقعبینانهای نسبت به گذشته نزدیک پیدا کنند. وظیفه سازمان سینمایی و شهرداری است که سینماهای با خاطره جمعی حفظ و مرمت شوند تا بازگشایی آن برای صاحبان و مالکان آن مقرون به صرفه باشد. این سینماها هم کارکرد خوبی میتوانند داشته باشند و هم ارزش فرهنگی تاریخی دارند لذا زیر چتر حمایت سازمان سینمایی و شهرداری بودنشان موجه است باید به ترتیبی این حمایت انجام شود که مالکین این سالنها دچار عدمالنفع نشوند.
قهردار بر این باور است که؛ برخی از سینماها بخشی از هویت و خاطره جمعی به حساب میآیند. به گفته این پژوهشگر؛ اگر یکی از سینماهای خیابان لالهزار که سبقهای طولانی دارند، تخریب شود، بخشی از خاطره جمعی یک گروه از بین خواهد رفت و تاثیر بدی بر جای خواهد گذشت. به طور قطع، مردم ترجیح میدهند تا این سینماها همچنان پا برجا باقی بمانند و به نسل بعدی منتقل شود. برای مثال، یک فرد که در «متروپل» به تماشای «بنهور» نشسته است، فرزندانش ترغیب میکند تا معماری آنجا را ببینند.
وی تصریح کرد: سینماهای «شهرزاد»، «مترو»، «آزیتا» و «نادر» کمی بعد از این چهار سینما، دو سالن «اطلس» و «ریتس» یا فردوسی در کوچه ملی قرار داشتند. «مترو» یک سالن کوچک زیرمینی با ۱۲۰ صندلی داشته است؛ به گفته مدیران وزارت فرهنگ و هنر پهلوی، این سالن همواره تماشاچیان زیادی خارج از ظرفیت سالن داشته است؛ منظورم این است که چنین امکان فرهنگی بخش از خاطرات جمعیت کثیری را تشکیل میدهد.
این پژوهشگر سینمایی تصریح کرد: برخی از سینماها معماری منحصر به فردی دارند؛ به طور مثال، سالن انتظار سینما «رکس» دارای ستونها و پنجرههای منحصر به فرد است؛ آقای اسماعیل کوشان از سالن انتظار این مکان به عنوان دکور استفاده کرده است. مصادره شدن رکس سبب بروز مشکلاتی شد و این بنا متروکه باقیمانده است و هیچ اقدامی نیز در طول ۴۰ سال اخیر برای بازسازی آن انجام نشده است.
به گفته قهردار، برخی از سینماها تا ۱۵ سال پیش به فعالیت خود ادامه دادند اما مسائلی مثل گروهبندیهای سینمایی، نبود فیلم مناسب سبب تا چراغ این سینماها برای همیشه خاموش شود.
مشکلات مالی نیز دخیل هستند
هر چند میراث فرهنگی مسئولیت ثبت آثار تاریخی و دارای شئون ملی و ساختمانهای ارزشمند را برعهده دارد و سازمان سینمایی میتواند در حفظ این مکانها نقش داشته باشد اما در بسیاری موارد این مجموعه چنان که باید و شاید و مطابق آنچه در قانون پیش بینی شده نتوانسته است زمینههای حمایت از مالکان بناهای تاریخی را فراهم کند. بنابراین به دلیل عدم انتفاع اقتصادی و گاه هزینههای سرسامآور نگهداری از این بناها، مالکان ناگزیر میشوند تا چنین مکانهای فرهنگی را به انباری یا اغذیهفروشی تبدیل کنند.
این پژوهشگر باور دارد؛ شرایطی باید مهیا شود تا مالکان این سینماها بتوانند، سینمای خود را چندین سالنه کنند. به گفته وی، سینما «پاسفیک» (ایران) که پیش از این یک سالنه بود، در حال حاضر ۴ سالن دارد. در سالن انتظار مکانی برای کودکان و فروشگاه محصولات فرهنگی ایجاد کردهاند که مورد اقبال قرار گرفته است./ایلنا