پایان نافرجام ربع قرن مذاکره؛ وقتی روند اسلو برعکس می شود
مذاکره کنندگان سازشکار فلسطینی که از ربع قرن با وعده آمریکا و رژیم صهیونیستی از بیش از ۸۰ درصد فلسطین تاریخی چشم پوشی کردند تا یک دولت فلسطینی را در کمتر از ۲۰ درصد آن تشکیل دهند حال در فرآیندی معکوس شاهد اشغال همین کمتر از ۲۰ درصد فلسطین هستند.
به گزارش راهبرد معاصر ، آغاز دهه 90 میلادی قرن بیستم، شروع فرآیند مذاکرات بین فلسطینیان و رژیم صهیونیستی بود. هنگامی که بوش پدر، رئیس جمهور وقت ایالات متحده در 6 مارس 1991 از طرحی با نام «روند صلح خاورمیانه» (Middle East Peace Process ) پرده برداری کرد آغاز این روند بود. چند ماه بعد 30 اکتبر 1991 کنفرانس صلح مادرید با هدف ایجاد صلح بین اعراب و اسرائیل برپا شد. در همان زمانی که این کنفرانس در جریان بود تیمی از سازمان آزادی بخش فلسطین به ریاست ابومازن ، از سوی یاسر عرفات مأمور شده بود تا مخفیانه در اسلو نروژ با تیمی از رژیم صهیونیستی مذاکره کند.
اولین بروز مذاکرات صلح ساف و رژیم صهیونیستی
مذاکرات مخفی عرفات با صهیونیست ها نتیجه خود را دو سال بعد در شرایطی که دوره های تکمیلی کنفرانس مادرید در واشنگتن با شکست مواجه شده بود خود را نشان داد. مذاکرات مخفی اسلو، 20 اوت 1993 به پایان رسید و 13 سپتامبر 1993 توافقنامه ای بین یاسر عرفات و اسحاق رابین با حضور بیل کلینتون در واشنگتن به امضا رسید.
اولین اقدامات عملی
هرچند آنچه در توافقنامه اسلو بین دو طرف امضا شده بود هیچ گاه به آن صورت عملی نشد و به مرور با بهانه جویی های صهیونیست ها تغییر کرد اما اولین نتایج عملی و میدانی توافقنامه اسلو در سال 1994 بروز یافت. زمانی که یاسر عرفات به همراه تیمی از اعضای ساف وارد نوار غزه شدند.
حاکمیت بر غزه و اریحا
قرار بود براساس توافق اولیه که نام آن نیز «غزه-اریحا» بود، حاکمیتی که توسط ساف به وجود می آید بر نوار غزه و منطقه اریحا حاکمیت یابند،اما با بهانه تراشی صهیونیست توافقنامه قاهره در سال 1995- که به توافقنامه اسلو 2 معروف است- کرانه باختری به 3 منطقه تقسیم شد و نوع حاکمیت فلسطینی ها و صهیونیست ها بر این 3 منطقه به شرح ذیل تعیین شدد:
منطقه الف شامل شهرهای فلسطینی نشین که حاکمیت اداری و امنیتی آن بر عهده تشکیلات خودگردان قرار گرفت.
منطقه ب، شامل روستاهای فلسطینی و جاده های ارتباطی آنها که این منطقه از حیث اداری در اختیار تشکیلات خودگردان و از حیث امنیتی در اختیار صهیونیست ها بود.
منطقه ج که شامل شهرک های یهودی نشین کرانه باختری بود و حاکمیت اداری و امنیتی در آن در اختیار صهیونیست ها بود.
فرآیند توسعه حاکمیت فلسطینی
براین است قرار بود طی یک فرآیند حداکثر 5 ساله، منطقه ج به منطقه ب تبدیل شود و منطقه ب نیز به منطقه الف تبدیل شود. یعنی اینکه حاکمیت فلسطینی ها بر کل کرانه باختری گسترش یابد تا جایی که در کل کرانه باختری و نوار غزه دولت فلسطینی به وجود آید.
فرآیندی که معکوس شده است
حال پس از گذشت 26 سال از توافقنامه اسلو و گذشت 24 سال از توافقنامه قاهره یا اسلو 2، حال صهیونیست ها به فلسطینی های سازشکار و مذاکره کننده اعلام کرده اند دیگر باید دولت فلسطینی را فراموش کنند. نخستین بار پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، صهیونیست ها رسما اعلام کردند دیگر فلسطینی ها باید دولت فلسطینی را فراموش کنند. نتانیاهو هم گفت تا زمانی که او بر سر قدرت باشد، هیچ دولت فلسطینی تشکیل نخواهد شد.
برنامه صهیونیست ها آن طور که در معامله قرن و توسط خود صهیونیست ها اعلام شده ، الحاق کرانه باختری به سرزمین های 1948 است. اما این الحاق اگر به یکباره صورت بگیرد تبعاتی منفی فراوانی برای صهیونیست ها خواهد داشت. لذا آنها تلاش خواهند کرد این اقدام را طی یک فرآیند، کند و به مرور اجرا کنند.
مرحله اول
در نخستین مرحله از اقدام صهیونیست ها برای الحاق کرانه باختری، آنها قصد دارند فقط شهرک های صهیونیستی کرانه باختری را به سرزمین های اشغالی 1948 الحاق کنند. این شهرک ها خود دو نوع هستند: شهرک های قانونی و شهرک های غیر قانونی. شهرک های قانونی، به شهرک هایی اطلاق می شود که ساخت آنها با تصویب دولت رژیم صهیونیستی صورت پذیرفته است. اما شهرک های غیرقانونی، آنهایی هستند که با غصب زمین توسط یهودیان افراطی ساخته شده اند. این اقدام عمدتاً با دستور و به تحریک حاخام های یهودی تندرو صورت می گیرند. تعداد این شهرک ها کمتر از شهرک های قانونی است و از حیث مساحت نیز معمولا کوچک هستند بعضی از این شهرک ها تنها چند بلوک مسکونی هستند.
حزب متبوع بنیامین نتانیاهو، لیکود، پس از تشکیل کِنِسِت جدید رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از نخستین اقدامات خود، لایحه الحاق شهرک های کرانه باختری به حوزه قضایی رژیم صهیونیستی را برای قانون شدن به کِنِسِت ارائه کرد. براساس این لایحه، شهرک های کرانه باختری از این پس زیر مجموعه دستگاه قضایی رژیم صهیونیستی قرار می گیرند و قوانین رژیم صهیونیستی در آنها اجرا خواهد شد. پیش از این، شهرک های کرانه باختری زیر نظر شورای شهرک ها اداره می شدند و قوانین قضایی آن نیز براساس احکامی که حاخام های یهودی با هماهنگی شوراهای شهرک ها ارائه می کردند اجرایی می شد. حال با قرار گرفتن شهرک های یهودی نشین کرانه باختری ذیل دستگاه قضایی رژیم صهیونیستی این شهرک های عملا بخشی از سرزمین های 1948 تلقی خواهند شد. یعنی منطقه ج که قرار بود به مرور به منطقه ب تبدیل شود و پس از آن به منطقه الف بپیوندد و در نهایت دولت فلسطینی در آن تشکیل شود به سرزمین های اشغالی 1948 الحاق خواهد شد.
گام دوم
در گام دوم صهیوینست ها قصد دارند منطقه ب را که شامل جاده ها و روستاهای فلسطینی است به منطقه ج الحاق کنند. زیرا شهرک های یهودیان نشین بدون جاده های ارتباطی مفهوم ندارند. از سوی دیگر این شهرک ها عمدتا در مناطق روستایی فلسطینی و با غصب زمین های کشاورزی فلسطینیان بنا شده اند لذا بدون الحاق منطقه ب شهرک ها شبیه جزیره های جدا از هم خواهند شد. لذا صهیونیست ها می خواهند با الحاق این مناطق به سرزمین های اشغالی شهرک ها را تبدیل به شهرهای بزرگ کنند.
گام سوم
با الحاق شهرک های یهودی نشین و جاده های منتهی به آنها و الحاق روستاهای فلسطینی- که عمدتا در کنار این شهرک ها و جاده های منتهی به آنها قرار گرفته اند- شهرهای فلسطینی به جزایری منفصل تبدیل می شوند که حتی نمی توانند با یکدیگر ارتباط داشته باشند لذا صهیونیست ها در مرحله پایانی این شهرها را نیز به سرزمین های اشغالی 1948 الحاق خواهند کرد.
مقاومت، مانع اشغال و الحاق غزه
نوار غزه نیز بخشی از فرآیند اسلو بود و یاسر عرفات در سال 1994 پس از توافق اسلو وارد نوار غزه شد و نخستین دولت خود را ابتدا در آنجا تشکیل داد. نوار غزه نیز در تمام توافقنامه ها از جمله اسلو 2 بخشی از توافق بود اما از سال 2000 و در پی انتفاضه دوم و پس از آن خارج شدن اجباری صهیونیست ها از نوار غزه در سال 2002 نوار غزه وضعیتی متفاوت با کرانه باختری پیدا کرد. سال 2007 که گروه های مقاومت فلسطین حاکمیت نوار غزه را در دست گرفتند این منطقه کاملا از لوث صهیونیست ها پاک شد. در حالی که کرانه باختری در آستانه اشغال قرار گرفته است نوار غزه یک منطقه کاملا آزاد است که حتی یک صهیونیست هم در آن نمی تواند حضور یابد.
جمع بندی
براساس توافقنامه اسلو 2 قرار شد کرانه باختری به 3 منطقه تقسیم شود که این مناطق طی یک فرآیند 5 ساله به فلسطینیان داده شود و دولت فلسطینی در آنجا به وجود آید. کل این مناطق کمتراز 20 درصد فلسطین تاریخی بود. اما حال با ظهور ترامپ و طرحی که «معامله قرن» نام دارد قرار است مناطق 3 گانه به مرور به مناطق صهیونیست نشین 1948 الحاق شوند. فرآیندی که براساس آن قرار بود در جریان مذاکرات سازش به تشکل دولت فلسطینی تشکیل شود، اکنون معکوس شده است.
این نتیجه اعتماد به استکبار و مذاکره با تمامیت خواهانی است که جهان را به خاک و خون کشیده اند تا مطامع استعماری خود را به ظهور رسانند. باشد که این برگ از تاریخ جهان عبرتی برای دیدگان کسانی باشد که چشم به دستان همین استعمارگران مستبد دارند.
تسنیم