به گزارش راهبرد معاصر، دولت سیزدهم به ریاست حجتالاسلام رئیسی از آغازین روزهای شروع فعالیت و حتی در دوره تبلیغات انتخاباتی، به وضوح خط مشی سیاست راهبردی توسعه روابط با همسایگان و به طور کلی حوزه پیرامونی جمهوری اسلامی ایران را اعلام کرد. با این حال پیامدهای برجام به عنوان یک چالش بزرگ در سیاست خارجی کشور و دیگر میراث دولتهای یازدهم و دوازدهم به عنوان یک مانع برای تحقق این استراتژی تلقی میشد.
در نگاه بسیاری از تحلیلگران خارجی و به ویژه تحلیلگران رسانههای غربی، توافق هستهای و تعهدات ناشی از آن و به ویژه بحرانی که با خروج آمریکا از این توافق بینالمللی به وجود آمد، برای مدتها سرنوشت سیاست خارجی ایران را به غرب گره خواهد زد. با این حال یک مدیریت هوشمند و توزیع و بازتوزیع متوازن منابع سیاست خارجی راهبردی است که میتواند اثرات این پیامدها و میراث دولت قبل را تقلیل دهد.
انجام اولین سفر خارجی حجتالاسلام رئیسی به شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان به منظور شرکت در اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای و تعلیق مذاکرات وین و توقف آن در دور ششم، سیگنال بسیار مهمی از دولت برای نشان دادن اراده خود در اجرای راهبردهای برنامهریزی شده بود. تصویب عضویت دائم ایران در نشست سران شانگهای نیز که به عنوان یک پلتفرم منطقهای/ بینالمللی «غیرغربی» تلقی میشود گام دیگری در این زمینه بود.
با گذشت دو ماه از آن سفر و در حالی که انتظار میرود از اواخر ماه نوامبر، دور جدید مذاکرات هستهای بین ایران و 1+4 آغاز شود، دوباره انتشار خبری از سفر حجتالاسلام رئیسی به یکی از کشورهای همسایه منتشر شد.
بر اساس دعوت رسمی دولت ترکمنستان، رئیسجمهوری کشورمان قرار است به منظور شرکت در پانزدهمین اجلاس کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی (اکو) به عشقآباد سفر کند. همزمانی سفر حجتالاسلام رئیسی به یکی از کشورهای همسایه برای شرکت در یک پلتفرم اقتصادی منطقهای، درست همزمان با از سرگیری مذاکرات در سطحی بسیار پایینتر، به خوبی نشان از استراتژی جدید دولت در قبال همسایگان دارد.
نکته قابل توجه دیگر آن که مهمترین سفرهای خارجی حجتالاسلام رئیسی در بازه 6 ماه نخست ریاست جمهوری به آسیای مرکزی انجام میگیرد. این در حالی است که در دولتهای یازدهم و دوازدهم، این منطقه در جایگاه حاشیهای در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار داشت. مبادلات تجاری ایران با آسیای مرکزی طی 8 سال اخیر با افتی محسوس به کمتر از یک سوم سال 1392 رسیده و اختلاف نظرهای سیاسی با این کشورها نیز در طول سالهای اخیر به اوج خود رسیده است.
با این وجود به نظر میرسد دولت سیزدهم نهتنها برنامههای مدونی برای حل و فصل این چالشها دارد، بلکه حتی نگاه استراتژیک به ایجاد فرصتهای جدید در این منطقه از حوزه همسایگی متمرکز کرده است.
در سفر تاجیکستان به نظر میرسد بخش مهمی از اختلاف نظرهای دو کشور طی سالهای اخیر برطرف شده و انتظار میرود با برگزاری دومین دیدار حجتالاسلام رئیسی با قربانقلی بردیمحمداف، رئیسجمهور ترکمنستان، اختلافنظرها در مساله بدهیهای ایران و قیمتگذاری گاز صادر شده حل و فصل شود. در عین حال، با از سرگیری واردات گاز از ترکمنستان میتوان با بخش زیادی از چالشهای فعلی در افت فشار گاز در فصل سرما مقابله کرد.
در کنار این موضوع، آسیای مرکزی میتواند در سیاست خارجی دولت سیزدهم نقشهای راهبردیتری را نیز ایفا کند. این منطقه به عنوان یک منطقه حائل بین ایران با روسیه و چین به عنوان یک «منطقه پل» نقشآفرینی میکند.
در صورت توسعه مناسبات اقتصادی ایران با این کشورها، آسیای مرکزی به عنوان یک مسیر دسترسی بسیار مناسب معرفی میشود. در عین حال این منطقه یکی از حوزههای منافع استراتژیک ایران با چین و روسیه است که اتفاق نظر در خصوص حفظ ثبات و امنیت در آن وجود دارد. منافعی که به ویژه در شرایط جدید افغانستان بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته و طرحهای مخرب برخی بازیگران غربی میتواند تهدیدی برای آن تلقی شود.
در کنار این موضوع در حوزه ترانزیت، نقش ایران و آسیای مرکزی به عنوان مکمل یکدیگر مطرح میشود. در همین حال که آسیای مرکزی یک پل برای دسترسی ایران به چین و روسیه است، ایران نیز یک پل دسترسی برای کشورهای محصور در خشکی این منطقه محسوب میشود.
جمهوریهای آسیای مرکزی طی سالهای اخیر در خصوص استفاده از مسیر ایران برای دسترسی به آبهای آزاد در جنوب، دسترسی به بازارهای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و نیز دسترسی به بازارهای مهم غرب آسیا نظیر ترکیه و عراق، ابراز علاقه کردهاند.
همین مکمل نقش ژئواکونومیک ایران و آسیای مرکزی عاملی مهم در پیشبرد سیاست خارجی دولت سیزدهم در قبال این کشورها شده است. در همین حال بسیاری از سازمانهای اقتصادی منطقهای و از جمله اکو به طور ویژه بر این حوزه متمرکز بودهاند. خارج از آن نیز حضور کشورهایی همچون هند و چین در طرحهایی نظیر کریدور بینالمللی شمال-جنوب و نیز ابتکار کمربند و جاده این امر را به اثبات میرساند.
در کنار این موارد در حوزههای سیاسی نظیر نگاه به نظام بینالملل و آسیبپذیری از اقدامات کشورهای غربی در زمینههایی نظیر حقوق بشر و تحریم، اشتراکات فرهنگی، تاریخ مشترک، مشاهیر مشترک و حتی نگاههای مشترک به حوزه افغانستان و امنیت منطقه، زمینههای بسیار زیاد دیگری برای همکاری ایران و آسیای مرکزی وجود دارد.
در این چارچوب، سفر جدید حجتالاسلام رئیسی به یک جمهوری آسیای مرکزی برای مشارکت در یک پلتفرم منطقهای دیگر، به خوبی به عنوان یک پیامِ واضح در حوزه سیاست خارجی ایران تلقی میشود.
این پیام میتواند همچنین به خوبی برای همسایههای جنوبی ایران نیز مخابره شده و تسریع و تسهیل مذاکرات منطقهای بر مبنای منافع مشترک و کاهش اثرگذاری ارادههای مخرب فرامنطقهای را فراهم آورد. به بیان دیگر، روابط منطقهای و همسایگی ایران با آسیای مرکزی به عنوان یک نقطه شروع در سیاست خارجی و کاتالیزوری برای توسعه روابط ایران در حوزههای دیگر نیز پنداشته میشود./تسنیم