به گزارش راهبرد معاصر در روزهای گذشته که مذاکرات رفع تحریمها در وین جریان داشته مواضع متناقض کشورهای غربی درباره برنامه هستهای ایران آشکارتر از گذشته در معرض دید همگان قرار گرفته است. به تازگی یک منبع نزدیک به تیم مذاکرهکننده ایران گفت که حالت و اظهارات دیپلماتها و منابع غربی بهطور ساعتی تغییر میکند و آنها هربار ادعای متفاوتی را مطرح میکنند.
به عنوان نمونه، علیرغم آنکه بنیان تمامی فضاسازیهای روانی جبهه غرب علیه ایران و همچنین تحریمها بر تلاش ادعایی تهران برای دستیابی به سلاح هستهای متمرکز است «ویلیام برنز» چند روز پیش در نشستی که به ابتکار روزنامه «والاستریتژورنال» برگزار شد اعتراف کرد که جمهوری اسلامی ایران تصمیمی در این جهت نگرفته است.
این اعتراف ویلیام برنز اگرچه پیش از این هم بارها در گزارش نهادهای اطلاعاتی کشورهای مختلف از جمله آمریکا مورد تصریح قرار گرفته اما کشورهای غربی هنوز هم ایجاد مانورهای هیجانمحور و ایرانهراسانه بر سر وجود جنبههای تسلیحاتی احتمالی در برنامه هستهای ایران را اهرمی برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی میبینند.
جالب آنکه چنین اعترافی یک مسئله مربوط به رویکرد این حزب یا آن حزب در آمریکا نیست و حتی در دوران ریاستجمهوری ترامپ توسط دستگاههای اطلاعاتی دولت او هم تأیید شده که البته عصبانیت شخص ترامپ را به همراه داشت.
هنگامی که دستگاههای اطلاعاتی دونالد ترامپ در نهم بهمنماه 1397 در گزارش موسوم به «تهدیدهای جهانی» تصریح کرده بودند که « تهران «در حال حاضر فعالیت کلیدی مرتبط با توسعه سلاح هستهای را دنبال نمیکند»، ترامپ که سررشتهای از سیاست نداشت و به دلیل ابتلا به اختلال شخصیت خودشیفته هر گزاره ناهمخوان با پندارهای ذهنیاش را حمله به شخص خودش تلقی میکرد در توییتی دستگاههای اطلاعاتی آمریکا را به «سادهلوحی و انفعال» متهم کرد و گفت که آنها «باید به مدرسه برگردند».
علیرغم این اعترافات، کانون محوری گفتمان آمریکا و طرفهای غربی علیه ایران در مذاکرات وین را همچنان اتهامات درباره اینکه مقصد پیشرفتهای هستهای ایران تصمیم به ساخت سلاح هستهای است، تشکیل میدهد.
این البته همه تناقضهای گفتمانی طرفهای غربی در مذاکرات وین نیست، زیرا با یک بررسی کوتاه میتوان متوجه شد که در کل رویکرد مذاکراتی این طرفها در مذاکرات با ایران بر مانور روی گزارههایی متناقض و یک سویه استوار است که از نگاه مبتنی بر «بازی حاصل جمع صفر» به برجام حاصل شده است.
به عنوان مثال، طرفهای غربی از یک طرف دم از چندجانبهگرایی میزنند و از برجام به عنوان یکی از مظاهر موفق چندجانبهگی یاد میکنند اما از طرف دیگر همانطور که تجربه اجرای برجام از سال 2015 به این سو نشان داده عزمشان را برای به دست آوردن مزایای یکجانبه از این توافق جزم کردهاند. مثلاً غربیها هنگامی که میخواهند ایجاد تغییر در تعهدات برجامی ایران را توجیه کنند میگویند که چارچوبهای زمانی این توافق دچار تغییر شده و یا اینکه برنامه هستهای ایران بعد از کاهش تعهدات این کشور متوقف نمانده و رو به جلو حرکت کرده است.
با این حال، آنچه در این نگاه یک سویه و نامنسجم لحاظ نشده این است که اولاً با توجه به خروج آمریکا از برجام نگاه شرکتها و بانکهای غربی نسبت به این توافق هم تغییر کرده و بنابراین، شرایط انتفاع اقتصادی ایران از این توافق هم دچار تغییر شده است؛ ثانیاً اگر برنامه هستهای ایران پیشرفت کرده، تحریمهای غیرقانونی آمریکا باعث پسرفت اقتصاد ایران و لطمه به ملت ایران شده.
حال چنانچه تیم مذاکرهکننده ایران خواستار در نظر گرفتن مکانیسمهایی برای تضمین اجرای دوسویه و متقابل برجام و حرکت دادن آن به سمت توافقی بر مبنای برد-برد شوند، رفتار طرفهای غربی قابل پیشبینی است: بلافاصله ایران به طرح مطالبات «زیادهخواهانه» و «خارج از چارچوب برجام» متهم خواهد شد.
مصداق دیگر مواضع متناقض آمریکاییها در بازی مقصرنمایی آنها علیه ایران قابل مشاهده است. در حالی که دولت جو بایدن بعد از ورود به کاخ سفید به جای بازگشت به برجام این مقوله را وارد بازی «چه کسی اول برگردد» کرد آنها و متحدان غربیشان اکنون تلاش میکنند ایران را مقصر طولانی شدن مذاکرات معرفی کرده و سپس تهران را بابت قبول خواستههای خود تحت فشار قرار دهند. نقش دولت آمریکا در گره خوردن مذاکرات و طولانی شدن آن به اندازهای واضح است که حتی خود غربیها هم به آن اعتراف میکنند. مثلاً «جرارد آرود»، سفیر پیشین فرانسه در آمریکا هفته پیش در توییتر نوشته بود که تنها تصمیم دولت بایدن در ماه ژانویه برای بازگشت به برجام بود که میتوانست «دیوار بیاعتمادی» ایران در خصوص اجرای برجام را از بین ببرد. (عکس زیر)
ادعاهای متناقض آمریکا درباره داشتن «حسن نیت» در مذاکرات نیز احتمالاً موردی است که با توجه به رفتار دولت بایدن در اعمال چندین دور تحریم، توسل به ادبیات ارعاب و تهدید حین مذاکرات و همکاری با رژیم صهیونیستی علیه برنامه هستهای ایران نیاز به توضیحات کمتری دارد. دولت بایدن به شکست سیاست فشار حداکثری علیه ایران اعتراف کرده اما عملاً همان سیاست را علیه ایران در پیش گرفته است.
علاوه بر این تناقضها، اختلافهای میان طرفهای غربی و تلاشهای آنها برای تغییر ریل مذاکرات از جمله مهمترین چالشهای پیش روی تیم مذاکرهکننده ایران در روزهای گذشته بوده است. برخی رسانهها در روزهای گذشته به اختلاف میان گروه 1+4 اشاره کردهاند. به عنوان مثال، پایگاه میدلایستآی هفته گذشته گزارش داده بود که چین، هنگام انتقاد کشورهای غربی از پیشرفتهای هستهای ایران از مواضع ریاکارانه اروپا در توافق آکوس انتقاد کرده و ریاکاری غرب در مسئله منع اشاعه را محکوم کرده است.
از طرف دیگر، گفته میشود کشورهای اروپایی پیشرفت در گفتوگوها را نه فقط به اخذ امتیاز از ایران بلکه به امتیازگیری از روسیه و چین در مسائل غیر از مذاکرات وین گره زدهاند. پایگاه خبری «نورنیوز» امروز در همین راستا نوشت: «بنابراطلاع نورنیوز، تروئیکای اروپایی در پی اقدامات روانی خود در مواجهه با پیشنهادات فنی و عملیاتی ایران، به دستور رابرت مالی و با سه هدف امتیازگیری از چین و روسیه، امتیازگیری از ایران و امتیازگیری از اتحادیه اروپا تلاش زیادی برای تغییر ریل مذاکرات وین انجام دادهاند.»
تیم مذاکرهکننده ایران با در نظر گرفتن جمیع این شرایط و متغیرها اعلام کرده به دنبال به چالش کشیدن این تناقضها و بازگرداندن مذاکرات از ریل یک توافق یک سویه به توافقی متوازن و دوجانبه است. در حال حاضر گفته میشود فضای گفتوگوها با ورود به بررسی متن از فضای بهتری نسبت به هفته گذشته برخوردار شده اما لازم است که طرفهای غربی ظرف روزهای آینده با کنار گذاشتن ذهنیتهای شکستخورده گذشته نشان دهد که واقعاً به دنبال دستیابی به توافق است. باید تأکید نمود که فعلا برای قضاوت در مورد رویکرد طرف مقابل زود است و لازم است مواضع نسبتا مثبت برخی طرفها در گفتوگوهای دو روز گذشته، در عمل نیز بروز و ظهور واقعی بیابد./تسنیم