به گزارش راهبرد معاصر، بر اساس گزارش رسانههای سعودی بعد از ظهر پنجشنبه هفته گذشته، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، آمریکا و انگلیس بیانیهای مشترک در ارتباط با یمن صادر کردهاند. بر مبنای این گزارش که توسط روزنامه سعودی «عکاظ» رسانهای شده، در این بیانیه که همزمان با گزارش رسانههای خبری درباره نزدیک بودن آزادسازی کامل استان مأرب صادر شده است، عنوان شده که چهار کشور مذکور از وضعیت بدانسانی در یمن نگران هستند. دربخش پایانی بیانیه مذکور آمده است که سفرای کشورهای یادشده «نگرانی عمیق خود را از حملات مستمر حوثیها به مأرب ابراز کردهاند» و در عین حال، «بر نیاز به آتشبس فوری» تأکید کردهاند.
1- اتفاق نشست چهارجانبه و صدور بیانیه مشترک در شرایطی رخ داده است که دو کشور سعودی و امارات به عنوان متجاوزان یمن و انگلیس و آمریکا به عنوان حامیان آنها(متجاوزان) گرد هم آمدهاند و دست به صدور بیانیه زده اند که روند سقوط مأرب و تصرف آن توسط رزمندگان انصارالله و ارتش و کمیته های مردمی روز به روز سرعت بیشتری به خود می گیرد.
2- این بیانیه گویای آن است که متجاوزان و حامیان آنها به درک عمیقی از شرایط شکست در یمن در جبهههای مختلف نبرد با صنعاء رسیده اند. در واقع آن ها به وضوح دریافتهاند که تحولات در یمن در مناطق مرکزی(مأرب) و حتی در الحدیده و ساحل غربی به طرز شگفت انگیزی به سود صنعاء در جریان است. از این رو با توجه به شکستهای میدانی توسل به ابزار سیاسی و دیپلماتیک را به عنوان ابزاری آزمایشی جهت تغییر شرایط در نظر گرفتهاند.
3- استفاده ابزاری از شاخصهای غیرنظامی در صدور این بیانیه از جمله مواردی است که درک استراتژیک و فرصت طلبانه این بیانیه را روشن میکند. در واقع ابراز نگرانی از وضعیت بد انسانی در یمن در قالب بیانیه مذکور آنهم در شرایطی که همه چیز به سود صنعاء در پیش است گویای جهتگیری صوری متجاوزان و حامیان آنها از شرایط موجود در یمن است. این جهتگیری و ابراز نگرانی از شرایط بد انسانی در یمن در حالی اتفاق افتاده است که در هفت سال گذشته صنعاء همواره نسبت به آن در قالب گزاراشات مختلف به سازمان ملل و نهادهای مرتبط با آن اعتراض کرده و وضعیت بد موجود را اطلاعرسانی کرده است. به علاوه این که صنعاء به کرات با اعلام این موضوع که محاصره یمن توسط ریاض و عدم دسترسی شهروندان یمنی به امکانات بهداشتی – درمانی و حتی غذایی عامل اصلی در رقم خوردن شرایط غیر انسانی در یمن میباشد.
4- نکته دیگر در ارتباط با این موضوع این است که صنعاء با رهبری انصارالله ضمن تعیین شروطی برای انجام مذاکرات از قبیل بازگشایی فرودگاه صنعاء و دیگر گذرگاههای دریایی، زمینی و رفع محاصره فراگیر، در طول سال های گذشته تلاش کرده است تا با اطلاعرسانی جهانی در این باره نسبت به شرایط اسفناک انسانی در یمن هشدارهای لازم را به گوش مراجع ذیربط و افکار عمومی در عرصه جهانی برساند. از این رو بیانیه مذکور و ماهیت جعلی آن جهت اشاره شرایط بد انسانی از سوی این چهار کشور نه تنها واقعی نیست بلکه با اهداف و نیات میدانی با چاشنی سیاسی – دیپلماتیک صورت گرفته است.
5- آنچه این بیانیه را صرفاً یک گردهمایی برای نجات ریاض نشان میدهد استفاده از الفاظ سیاسی – دیپلماتیک برای پایان دادن به بحران در یمن میباشد. در واقع راهکار سیاسی مورد استفاده در این بیانیه و دلسوزی برای شرایط انسانی در یمن، تنها با هدف نجات ریاض از باتلاقی است که در آن گیر افتاده است. صنعاء همواره در طول این سالها در مجامع مختلف و در طول مذاکرات در دورهای گوناگون بر راه حل سیاسی بحران در یمن تأکید کرده است و همواره به این موضوع نیز اشاره کرده که متجاوزان باید مسائل انسانی را از مسائل میدانی و سیاسی جدا سازند و از این شاخصها در جریان تجاوز علیه صنعاء استفاده نکنند که هر بار متجاوزان با شدت بیشتری آن را اعمال کردهاند.
6- بیانیه چهارجانبه مذکور در شرایطی تنظیم و اعلام شده است که علاوه بر درک مخاطرات آتی برای متجاوزان و حامیان فرامنطقهای آنها از آینده نبرد در یمن، ولیعهد سعودی در بیانیه پایانی چهل و دومین اجلاس سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در ریاض، خواستار راهکار سیاسی در خصوص پرونده یمن شد و بر ضرورت دستیابی به آن تأکید کرد. در واقع مطلع و مدخل بیانیه چهارجانبه مذکور، رویکرد تازهای است ولیعهد سعودی به عنوان معمار نبرد در یمن اتخاذ کرده است که امارات، آمریکا و انگلستان نیز با آن همراه شدهاند.
7- نکته مهم در قالب صدور بیانیه چهارجانبه مذکور، توجه به دلایل و شرایط این چهار کشور و جایگاه آنها در یمن است. در واقع این بیانیه علاوه بر پیدا کردن راه حل برای برون رفت آبرومندانه ریاض از یمن و ایجاد مانع در برابر پیشروی های صنعاء و تطهیر متجاوزان و اهداف آنها در ذیل تجاوز به یمن، دارای اهدافی همسو با منافع آنها میباشد. در ارتباط با ریاض آنچه مشخص است جلوگیری از فروپاشی جبهه های همسو با خود در نبرد با صنعاء و حفظ اعتبار و منزلت منطقهای میباشد. از این رو دستاویز قرار دادن مواردی این چنینی جهت حفظ منزلتی و پرستیژی از یکسو و دستاورد سازی از شرایط رو به وخامت آن و هم پیمانانش در یمن از سوی دیگر است. در رابطه با ابوظبی نیز حضور در این گونه مدل ها و قالب های سیاسی و شرکت در صدور بیانیه ها به عنوان خروجی نشستها، اولاً قرار گرفتن در کنار ریاض و حمایت های سیاسی و صوری از آن است و دوماً اتفاق مذکور و اجرایی شدن آن ولو محدود می تواند ابوظبی را به اهدافش در جنوب نزدیکتر کند. ثالثاً کنش گری ابوظبی در این گونه موارد موجب تقویت روحیه همپیمانان وابسته آن در مناطق جنوبی یمن خواهد شد. رابعاً ابوظبی را در عرصه معادلات منطقه ای به وزنه ای در کنار ریاض تبدیل خواهد کرد. اما در ارتباط با آمریکا و انگلستان باید این نکته را قبل از هر چیزی خاطر نشان کرد که حضور این دو کشور در یمن با آغاز بحران در این کشور و حمایت های مستقیم و غیر مستقیم از ریاض در طول هفت سال تجاوز به یمن در قالب نظامی، مستشاری و تسلیحاتی موجب شده تا آنها نسبت به تأمین منافع ریاض در یمن حساسیت نشان دهند. از سوی دیگر این گونه نشست ها و بیانیه های صادر شده در آن، همسو با رویکرد تعیین نماینده ویژه در امور یمن از جانب آمریکا می باشد. در واقع آمریکا با این اقدامات درصدد است تا نشان دهد که رویکرد سیاسی – دیپلماتیک برای حل بحران در یمن مطمع نظرش می باشد و آن را تنها گزینه تأثیرگذار موجود قلمداد می کند. این در حالی است که رویکرد اتخاذی از سوی واشنگتن در قالب یافتن راه حل سیاسی، نه تنها بی طرفانه نیست بلکه جانبدارانه نیز می باشد و واشنگتن قبل از هر چیزی تلاش دارد تا جایگاه میانجی گری را در پرونده یمن بدست آورد و از این رو منافعش را تأمین کند و در مرحله دیگر سعی دارد به هر نحوی که شده منافع ریاض را تأمین سازد و از قلب بحران در یمن و جایگاه متزلزل ریاض، منافعی را برای این کشور تحصیل نماید.
8- رهاورد سخن اینکه، نشست چهار جانبه این چهار کشور و بیانیه صادر شده در آن، صرفاً نمایشی در عرصه دیپلماتیک با هدف تغییر در معادلات در یمن بویژه مأرب با نگاه به حفظ مواضع متجاوزان در آینده نبرد با صنعاء می باشد که در قالب دغدغه های نمادین انسانی اتفاق افتاده که با واکنش جدی صنعاء نیز همراه شده است.