به گزارش راهبرد معاصر؛ در ماههای اخیر مناقشه اوکراین در کانون توجهات سیاستمداران و کارشناسان قرار گرفته است و تاثیر و پیامدهای اقتصادی آن را از ابعاد مختلف بررسی میکنند. بالاخره از صبح امروز رییس جمهور روسیه دستور حمله اوکراین را صادر کرد که در اثر آن شاخص بورس در بسیاری از بازارهای اروپایی و آسیایی ریزش شدید داشتند و قیمت نفت برای نخستین بار از سال ۲۰۱۴ تاکنون به ۱۰۱ دلار در هر بشکه رسید. در مقابل کشورهای غربی و همپیمانانش در حال آماده شده برای وضع تحریمهای اقتصادی علیه مسکو هستند که تاثیرات منفی بر روابط دوجانبه خواهد داشت. برای پاسخ به این پرسش که مناقشه اوکراین اقتصاد روسیه یا اتحادیه اروپا را بیشتر تحت تاثیر قرار میدهد، لازم است میزان و نوع تجارت دو طرف بررسی شود.
در ماههای اخیر روابط بین اتحادیه اروپا و روسیه رو به وخامت گذاشته است و وابستگی انرژی اروپا دوباره مورد توجه قرار گرفته است. اتحادیه اروپا بیشتر انرژی خود را از مسکو وارد میکند که شانس افزایش واردات برای غلبه بر بحران انرژی را کاهش میدهد، اما روی دیگری از این سکه وجود دارد و آن وابستگی روسیه به بازار اروپا است. بنابراین رابطه بین هر دو بازیگر رابطه وابستگی نیست، بلکه وابستگی متقابل است.
اتحادیه اروپا حدود ۴۰ درصد گاز و یک چهارم نفت خود را از روسیه دریافت میکند، بنابراین مسکو تاکنون بزرگترین تامین کننده انرژی اتحادیه است. این موقعیت غالب در بازار انرژی اروپا، علیرغم تلاش برای کاهش آن، همچنان حفظ شده است چون اتحادیه اروپا تولید زغال سنگ خود را کاهش داد تا مجبور شود این نیازها را با تقاضای بیشتر از روسیه تامین کند. در واقع، علیرغم وخامت روابط در نتیجه حمله به اوکراین در سال ۲۰۱۴، وزن صادرات انرژی روسیه متوقف نشد و به حداکثر تاریخی خود نیز رسیده است.
البته در این میان همه کشورهای اروپایی به یک اندازه به روسیه نیستند. به عنوان مثال کشورهایی مانند اسپانیا و پرتغال نیازهای خود را عمدتاً از شمال آفریقا تامین میکنند، در حالی که تقریبا ۵۰ درصد گاز مورد استفاده آلمان از روسیه میآید و وضعیت در ایتالیا نیز مشابه است. حتی در فرانسه که استراتژی انرژی را بر اساس توسعه صنعت هستهای خود بنا نهاده است، همچنان وابستگی زیاد به روسیه دارد بطوریکه که یک چهارم گاز آن از روسیه تامین میشود.
گاز طبیعی ۲۲ درصد از نیازهای انرژی اروپا را پوشش میدهد و غول روسی گازپروم در صادرات پیشتاز است و بیش از یک سوم این گاز را به اروپا میرساند. پرسش اصلی این است که آیا اروپاییها نمیتوانند از کشور دیگری گاز بخرند؟
نخست اینکه، گاز روسیه بسیار ارزانتر از رقبای خود است. به دلیل نزدیکی جغرافیایی و اینکه بسیاری از زیرساختها به شکل خطوط لوله گاز قبلاً در دوران شوروی برای تأمین انرژی کشورهای اقماری روسیه ساخته شده بود، این بدان معناست که در دسترس بودن آن راحتتر بوده و در طول سال هیچ مشکلی برای تامین آن وجود ندارد.
از سوی دیگر؛ ذخایر گاز اروپا در دریای شمال که تحت کنترل انگلستان و هلند است در حال کاهش بوده و برآورد میشود که بزودی آنها تخلیه خواهند شد. در واقع، اگرچه ظرفیت برای بهره برداری وجود دارد، اما این امر مستلزم سرمایه گذاری قابل توجه و بلندمدتی است که در شرایط کنونی انتقال انرژی عملاً مقرون به صرفه نیست. از همین روی، نروژ که بزرگترین تولیدکننده گاز اروپا است، نمیتواند بار بیشتری از تامین انرژی را بر عهده بگیرد.
دلیل سوم، هدفگذاری اتحادیه اروپا برای به صفر رساندن انتشار کربن تا سال ۲۰۵۰، باعث کاهش تولید انرژی به ویژه زغال سنگ نسبت به انرژیهای تجدیدپذیر شده است. اما این کشورها تاکنون نتوانستهاند به طور کامل در تامین آن موفق باشند، بنابراین اتحادیه اروپا چارهای جز واردات انرژی از خارج نداشته است.
در نهایت، عرضه LNG (گاز طبیعی مایع) از ایالات متحده یا قطر به اروپا افزایش یافته اما سرمایهگذاری بزرگی در زیرساختها مورد نیاز است که سالها طول خواهد کشید، علاوه بر این که این روش گرانتر از وادرات انرژی روسیه است. افزایش تولید داخلی انرژی هستهای نیز با چالشهای زیادی مواجه است، اولاً اینکه ساخت راکتورهای جدید سرمایهگذاری زیادی را به دنبال دارد، به همین دلیل از نظر اقتصادی تردیدهای بسیاری را ایجاد میکنند.
در مجموع اتحادیه اروپا برای گرم کردن منازل شهروندانش به روسیه وابسته است و در کوتاهمدت و میانمدت، چارهای جز ادامه این وابستگی ندارد. کشورهای دیگری مانند ایالات متحده، قطر، استرالیا، الجزایر و جمهوری آذربایجان میتواند صادرات به اروپا را افزایش دهد اما هیچکدام در موقعیتی نیستند که جایگزین روسیه شوند. از همین روی، پیشبینی میشود روسیه موقعیت مسلط خود را در آینده حفظ کند.
روسیه یک قدرت انرژی است؛ این کشور دومین تولیدکننده گاز و سومین تولیدکننده بزرگ نفت در جهان است و جای تعجب ندارد که ضریب وابستگی اقتصاد آن به انرژی شدید باشد. به طوریکه تا ۱۴ درصد از کل ثروت روسیه، ۶۰ درصد از صادرات و تامین ۴۰ درصد از بودجه دولت روسیه برای بخش انرژی است.
همانطور که اشاره شد اقتصاد روسیه به صادرات انرژی وابسته است و وابستگی آن به اروپا در این موضوع مشخص میشود. اروپا بزرگترین مشتری روسیه است، در واقع ۳۸ درصد کل تولید روسیه و بیش از ۸۰ درصد صادرات گاز آن به اروپا میرود. مسکو از این وابستگی آگاه است و مانند اروپا سعی در تنوع بخشیدن به عرضه و مشتریان جدید است.
از همین روی، روسیه قراردادی ۳۰ ساله برای تامین گاز به چین از طریق خط لوله گاز "قدرت سیبری" امضا کرد که سالانه ۳۸ میلیارد مترمکعب گاز را تامین میکند، اما این همکاری مانع از شروع پروژههای جدید در اروپا مانند نورد استریم ۲ و ترک استریم نشده است. هدف روسیه تنوع بخشیدن به سبد مشتریان خود به ویژه چین است، با توجه به اینکه تقاضای انرژی در این کشور آسیایی همچنان در حال افزایش است و آنها قصد دارند مصرف زغال سنگ را کاهش دهند، عرضه به چین افزایش یابد.
روابط جدید انرژی روسیه با چین، اگرچه برای کرملین سودآور و ضروری است، اما جایگزین رابطه اروپایی که در سال ۲۰۲۱، ۱۰۰ میلیارد یورو سود داشته است را نخواهد گرفت، علاوه بر این رسیدن زیرساخت های لازم زمان بر است. اگرچه Siberian Power در حال حاضر با تمام ظرفیت کار میکند، انتظار رود که Siberian Power ۲ تا سال ۲۰۳۰ عملیاتی نشود. بنابراین مانند اروپا، روسیه نیز برای آینده قابل پیش بینی همچنان به بروکسل متکی خواهد بود.
البته این وابستگی تنها در بازار انرژی بازتاب نمییابد، چون اتحادیه اروپا بزرگترین شریک تجاری روسیه است. ۳۷ درصد از کل تجارت روسیه از طریق اروپا انجام میشود؛ ۳۶.۵ درصد از واردات تقریبا ۳۸ درصد از صادرات آن به اروپا است. در موضوع تجارت یک رابطه تجاری نسبتاً نابرابر وجود دارد؛ چون روسیه تنها ۴.۸ درصد از کل تجارت اتحادیه اروپا را تشکیل میدهد. به طور مشابه، اروپا بزرگترین سرمایه گذار خارجی در روسیه است، بهطور مثال در سال ۲۰۱۹ کشورهای اتحادیه اروپا ۳۱۱ میلیارد یورو در روسیه سرمایهگذاری کردهاند.
اتحادیه اروپا و روسیه رابطه عجیبی دارند، اتحادیه اروپا از نظر انرژی کاملاً به روسیه وابسته است و گزینههای جایگزین حداقل در کوتاه مدت و میان مدت وجود ندارد، بنابراین این وضعیت ادامه خواهد داشت. در مقابل اقتصاد روسیه نیز کاملاً به اروپا وابسته است و هیچ جایگزین واقعی برای بازار اروپا وجود ندارد. با این حال، این وابستگی متقابل، به جای نزدیکی آنها را بیشتر از هم جدا میکند.
بنابراین بسیاری از کارشناسان باور دارند، وقتی روسیه تهدید به قطع گاز میکند، در واقع بلوف میزند، چون اقتصادش به ادامه جریان گاز وابسته است، همچنین روسیه میداند که وقتی اتحادیه اروپا تهدید به تحریم میکند، به ستون فقرات اقتصادش یعنی انرژی آسیب میرساند. با این وجود برخیها روسیه را برنده کوتاه مدت این تنش میدانند چون شهروندان اروپایی میخواهند خانههایشان در زمستان گرم بماند، اما اگر روسیه نتواند اقتصاد خود را متنوع کند، اروپا در بلندمدت پیروز خواهد شد.