به گزارش راهبرد معاصر؛ کشتار وحشیانه 81 تن در عربستان در سکوت کامل مدعیان حقوق بشر، در حالیکه در میان آنها کودک 13 ساله هم به وحشیانه ترین حالت ممکن سر بریده شد، صدای اعتراض شیعیان را در نقاط مختلف جهان به صدا در آورده است. اعتراضاتی که به گفته سعدالله زارعی ادامه دار خواهد بود. راهبرد معاصر در گفتگویی با این تحلیلگر غرب آسیا به بررسی حادثه یاد شده پرداخته است.
*جناب زارعی! تحلیل و ارزیابی شما در خصوص اعدام 81 نفر در عربستان چیست؟ چرا در این واقعه، خبری از سرو صداهای مدعیان حقوق بشر و حقوق کودکان نبود؟
اولین سوالی که اینجا مطرح است این که عربستان سعودی چرا دست به این اقدام زده؟ این کشتار یک اقدام جنایتکارانه است که هیچ کشوری نمیتواند آن را به نوعی تایید کند. به نظرم باید ریشه این اقدام عربستان سعودی را باید در داخل این رژیم جستجو کرد. معمولا دولتها وقتی دچار بحران میشوند و آینده آنها در ابهام قرار میگیرد، دست به یک اقداماتی میزنند که بگویند وضعیت ما نه تنها عادی است بلکه ما کاملا بر اوضاع مسلط هستیم و میتوانیم بزرگترین پروژهها را اجرا کنیم.
مسلما در پسِ این اقدام وحشیانه وضعیت داخلی نابسامان عربستان سعودی قرار دارد، چرا که اگر اوضاع داخلی عربستان سعودی بهم ریخته نبود و عُقلا در آنجا تاثیر داشته و میتوانستند در مدیریت عربستان شرکت کنند، دولت این کشور در یک وضعیت عادی قرار داشت و هرگز این جنایت اتفاق نمیافتاد.
وقتی عُقلای یک کشوری دور هم جمع شوند و بخواهند در این موضوع باهم بحث کنند مسلما اعدام این تعداد آدم در یک روز به تصویب هیچ جمعی در هیچ کشوری نمیرسید. پس آنجا جمعی وجود ندارد که بتواند تصمیم درست بگیرد؛ یک گروه در آنجا نشسته و علیرغم نظر دیگران تصمیم میگیرد بنابراین این گروه تحت فشار است که دست به جنایت میزند و برای اثبات کارهای خودش کارهای خارقالعاده انجام میدهد.
*پیامد و تاثیر این اقدام بر روابط خارجی سعودی ها خصوصا رابطه عربستان با ایران چگونه خواهد بود؟
برای تاثیر و پیامد این اقدام رژیم سعودی لازم است ما به ماجرای قتل جمال خاشقچی در ترکیه و کنسولگری عربستان در استانبول برگردیم که در واقع در پی آن رژیم عربستان تحت فشارهای شدید قرار گرفت و با بحران مدیریت افکار عمومی مواجه شد. درآنجا یک تبعه سعودی و یک عنصر مرتبط با خود رژیم قربانی شده بود، یعنی آقای خاشقچی یکی از شخصیتهای درون رژیم سعودی بود و نه یکی از شخصیتهای معاند این رژیم و در واقع کشتن او در پی اختلافاتی در داخل خاندان اتفاق افتاد.
اما در اینجا صحبت بر سر کشتن 81 نفر میباشد، 81 نفر از نیروهایی که بر اساس عملکرد دستگاه قضایی و امنیتی عربستان سعودی معاند محسوب میشوند. یعنی یک دولت وقتی یک گروهی را اعدام میکند در واقع میگوید من مخالفینم را اعدام کردم. 81 نفر یعنی حدود 300 تا 400 خانواده چرا که هر نفری اعضای خانواده دور و نزدیک، دوستان و آشنایان و ... دارد که اینها یک جمع عظیمی میشوند و اینها ممکن است الان نتوانند صدایشان را به گوش کسی برسانند ولی مسلما جریحهدار شدهاند و واکنش نشان میدهند.
حال این واکنشها ممکن است به تعبیری شکل انقلابی داشته باشد که واکنشهایی صریح، فوری و عملیاتی باشند یا اینکه مثل آتش زیر خاکستر در روزی که میتواند، سر باز کند و در واقع یک نیروی عظیمی را در مبارزه فعال کند. پس پیامد این ماجرا به هیچ عنوان برای سعودیها مثبت نیست، حال آنها تعدادی را که اکثرا نوجوان و کودک بودند را کشتند و قلب ها را جریحه دار کردند.
سعودیها از این کشتار نفعی نمیبرند چرا که این افراد ژنرال و یا شخصیتهای برجسته سیاسی نبودند بلکه تودههای عادی مردم بودند. زمانی است که تعدادی نظامی را متهم به جاسوسی کرده و بعد هم با آنها برخورد میکنند، این ممکن است توجیحی داشته باشد اما وقتی صحبت از کشته شدن نوجوانان و کودکان در میان میآید احساس عمومی مردم در هر جامعهای با مقتولین است و نه قاتلین؛ بنابراین میتوانیم بگوییم قطعا این قضیه نفعی برای رژیم سعودی ندارد و این اقدامی که این گروه کردند ضمن اینکه وضعیتشان را بحرانی تر کند قطعا نفعی برایشان نخواهد داشت.
اما واکنش ما به عنوان جمهوری اسلامی و ملت ایران در مقابل چنین پدیدهای چه باید باشد؟ اولین اقدام محکومیت است که مقامات ایرانی در حد مناسب این اقدام وحشیانه را محکوم کردند. سخنگوی وزارت خارجه ایران رسما این اقدام را محکوم کرده و برخی از مسئولین دیگر نیز در اقدامات غیر رسمی آن را محکوم کردند.
گام بزرگتر اما بر دوش ملت ایران و خصوصا بر دوش آن دسته از افرادیست که با رسانهها ارتباط داشته و شبکههای اجتماعی را در اختیار دارند و میتوانند از طریق شبکههای اجتماعی کار کنند به نظر میآید که باید یک خط روشنگری و آگاهسازی بوجود بیاید و نگذارند خون این انسانهای بیگناه پایمال شود و هدر برود.
در حقیقت ما بایستی عدد 81 را تبدیل به یک علامت و اسم رمز یک رژیم جنایتکار که در بعد خارجی جلوه و وجهاش جنگآفرینی در یمن، سوریه، لبنان و عراق است و وجه داخلی اش هم کشتن شهروندان خودش است، کنیم.
این عدد 81 را ما باید تا مدتها مثلا به مدت یکسال نگه داریم و بصورت فعال در افشای ماهیت سعودیها استفاده کنیم. سعودیها در ابتدا هم با جنایت شروع کردند و باید این نکته را در نظر داشته باشیم که در سال 1931 که عربستان سعودی تاسیس شد و قبل از آن همین سعودیها فقط بر منطقه نجد حاکم بودند که منطقه میانی عربستان میشود.
در آن زمان و الان نجدیها به خشونت، جنایت، تجاوز، انحراف مذهبی، قبیلهگرا و ... معروفند این وضعیت اینها قبل از تاسیس بوده و بعد از تاسیس هم پدر سلمان یعنی ملک عبدالعزیز، توسعه حکومتش از منطقه نجد به کل عربستان و خصوصا منطقه حجاز از طریق جنگ و قتل و غارت و خیانت و وابستگی به انگلیسیها انجام داده است.
عبدالعزیز به محض به قدرت رسیدن روسای همان قبایلی که در به قدرت رسیدنش به او کمک کردند را بازداشت و زندانی کرده و آنها در شرایط بسیار سخت یکی یکی در زندانها جان باختند. بعد از سال 1931 به این طرف یعنی در طول 90 سال سعودیها همیشه از روشهای خشونتآمیز حتی در دو شهر مکه و مدینه استفاده کردند و حوادث خونینی که در طی این 90 سال در مکه اتفاق افتاده مانند ماجرای منا بود که در آن 11 هزار نفر در روز عید قربان کشته شدند و سعودیها خم به ابرو نیاوردند و سازمانهای حقوق بشر هم از کنار این ماجرا گذشتند. از این دست حوادث در تاریخ سعودی زیاد است؛ مثلا شهرهای امن در عربستان سعودی مثل مکه و روزهای امن مثل قربان امنیت ندارند. وقتی حریم کعبه و روز عید قربان که روز امنیت است، امنیت نداشته باشد تکلیف شهروندانی که خیلی اسم و رسمی ندارند کاملا روشن است.
*عنوان میشود که بسیاری از کشتهشدگان اسرای یمنی و اکثرا جزء طرفداران انصارالله بوده و یک جمله کلیدی عنوان میشود که اینها جرمشان پیروی از مکتب اهل بیت بوده، تحلیلتان در این مورد چیست؟
از لحاظ ایدیولوژیک، سعودیها پیرو مرام وهابیت هستند. وهابیها از نظر ایدئولوژی جریان کوچکی هستند از درون حنبلیها که البته مذهب حنبلی خشن نیست و بر اساس آموزههای احمد ابن حنبل یک مذهب لطیف از بین مذاهب اهل سنت است. ولی اینها از دل حنبلیها بوجود آمدند و بهتر بگوییم از دل نجدیها و با خصوصیات آنها؛ وهابی ها از نظر عقیدتی بقیه مسلمانها را کافر میدانند، نه فقط شیعهها و نه فقط شافعیها و مالکیها و حنفیها بلکه حتی بقیه حنبلیها را هم کافر میدانند. در این مذهب اگر 30 میلیون حنبلی وجود داشته باشد، 20 میلیون از این حنبلیها را هم کافر میدانند، بنابراین وقتی خود سنیها نزد وهابیها کافر باشند تکلیف شیعهها و زیدیها و بقیه طوایف مسلمین روشن است.
در این صحنه سعودیها اصلا حق نداشتند که شهروندان کشوری دیگر را اعدام بکنند و در هیچ کجای دنیا چنین مجوزی وجود ندارد حتی اگر مجرم باشند بایستی مجرمین به کشورشان تحویل داده شوند و باید دولت آن کشور در جریان باشد ولی اینها اصلا کاری به حقوق شهروندی و حقوق کشورهای دیگر ندارند. آنها اعتنایی به این مسائل نمیکنند و مرز حق و باطل نزد اینها همان مذهب وهابی است و مرز حرمت خون انسانها هم همین مذهب منحرف وهابی است. اینها را باید افشا کرد، اینها همانهایی هستند که داعش را بوجود آوردند و داعش از نظر مذهبی آبشخورش وهابیت است.