به گزارش راهبرد معاصر؛ رهبر معظم انقلاب در سخنرانی نوروزی خود با مردم از امید به عنوان عاملی برای پیشرفت و موتور محرکه جامعه نام بردند؛ امری که از الزامات جامعه سالم و با نشاط است. حالا سوال اینجاست امید در جامعه ایرانی چقدر وجود دارد و اصلا امید را چطور میتوانیم در ارکان مختلف جامعه تزریق کنیم و الزامات تحقق امید آفرینی در کشور به چه شکل خواهد بود؟ در پاسخ باید بگویم به نظر من جامعه به طور کلی دارای یاس و ناامیدی و بی تفاوتی شده و این یک مسئله بزرگ و خطرناک است، چرا که وقتی که جامعه دچار یاس و ناامیدی شود آن انسجام ارگانیک جامعه ضعیف میشود.
وقتی یک انسجام ارگانیک ضعیف شد و انسانها نسبت به یکدیگر بی تفاوت شدند و مثل پیچ و مهره ماشین یکدیگر را احساس نکردند و هر کس در خودش فرو رفت، بزرگترین ضربه به جامعه وارد میشود. اما این امیدواری یک شبه بوجود نمیآید و یک شبه هم از بین نمیرود بلکه یک پروسه طولانی مدت است که با آزمایش و خطا بوجود آمده است. یعنی مردم در طول سال ها به دلیل قول ها و وعده هایی که داده شد و عمل نکردند و به دلیل فاصله هایی که میان حرف تا عمل مسئولان بوده، بی اعتماد و ناامید شدهاند.
جامعه یک آزمایشگاه است که هرچه به او بدهید برمیگرداند و نتیجه این ندانمکاریها همانطور که رهبر انقلاب هم فرمودند، خیلی خوب نیست. مثلا یکی از قول ها و وعده هایی که در دولتهای قبلی خیلی هم نسبت به عمل بدان تاکید شده بود دریافت مجوزات کسب و کار و شغل بود اما آنطور که وعده داده شده بود اجرا نشد و در نهایت خیلی ها نمی توانند برای شغل مجوز بگیرند. در حالیکه پروسه دریافت این مجوزات 10 سال قبل تصویب شده است.
مردم این خلف وعده ها و قول های عمل نشده دیگر را میبینند و میشنوند و آن اتفاقی می افتد که نباید. در نتیجه امید و ناامیدی یک پروسه دراز مدت است و مردم اگر آنچه گفته میشود به عمل دربیاید را ببینند باور میکنند و امید در جامعه جاری می شود.
رهبر انقلاب به تزریق امید در جامعه اشاره داشتند و به ایجاد اشتغال و از بین بردن بیکاری، تامین معاش و بهبود اقتصاد در راستای آن اشاره کردند که کاملا درست است چرا که اگر جوان تحصیلکرده ما امید داشته باشد که متناسب با تحصیلاتش شغلی خواهد داشت و می تواند معاش خود را تامین کند و ازدواج کند و از طرفی معلم و استاد و کارمندی که متناسب با کارش حقوق دریافت میکند و خجالت زده خانواده اش نمیشود به زندگی امیدوار شده و می تواند محرک فعالیت هایی در راستای پیشرفت جامعه شود نه اینکه طلاق و نا امیدی و ازدواج و فرزندآوری کم شود.
رهبر انقلاب فرمودند که پویل از درآمدهای نفتی عاید میشود باید خرج زیرساختها بشود؛ این مسئله درست است چرا که ما باید زیرساختها را درست کنیم، اما آیا این جامعه امید دارد که این زیرساختها درست شود؟ باید گفت اگر زیرساختها درست میشد جامعه به این وضع بیکاری، ازدواج، افزایش طلاق و ... دچار نمیشد.
به قول مارسل موس، امید پدیده تام است، به معنی متعدد الابعاد، متعدد الاجزاء و به اصطلاح عوامل متعددی در آن دخالت دارند که بوجود آمده و در جامعه فراگیر شود. اما اکنون آن عوامل نبوده و ناامیدی بوجود آمده و در نتیجه یاس و ناامیدی و فرار مغزها و نیروهای متخصص را داریم، بیتفاوتی مردم را داریم و اینها همه حاکی از آن است که جامعه نسبت به گفتهها و قول و قرارها بی تفاوت و ناامید است.
به نظر، جامعه امروز دچار نا امیدی است و این یاس و ناامیدی، آسیبهای اجتماعی از جمله خودکشی را بالا میبرد. رهبر فرمودند نباید بدبینی و ناامیدی را در صحبتها و اخبار گسترش بدهیم؛ اما متاسفانه این تزریق ناامیدی وجود دارد و رسانه های بیگانه و معاند خیلی بیشتر از تلاش ما در انتشار امید و اعتماد در سیاه نمایی و تصویرهای ناامیدوارانه در جامعه می کوشند.
اما چطور می توان امید را به ارکان مختلف جامعه تزریق کرد؟ آقای رئیسی در قامت رئیس جمهور در طول تقریبا 10 ماهی که متصدی این پست شدهاند اندکی با واقعیات جامعه آشنا شدند لذا حرفهایی که میزنند تا حدودی به عمل درمی آورند و این سبب میشود کم کم در جامعه امید و انسجام اورگانیک ایجاد شود و جامعه را از بیتفاوتی و ناامیدی که بزرگترین ضربه را به جامعه میزند از نظر فرانسیس یاما و کلمن و جاکوب و دیگران باز بدارد اما اگر آنچه که رهبری فرمودند و آقایان هم باید انجام بدهند، انجام ندهند ناامیدی و یاس و بیاعتمادی افزایش پیدا میکند.
البته در این مسائل و تزریق بیاعتمادی و ناامیدی به جامعه همانطور که پیش تر هم عنوان کردم، رسانههای بیگانه هم بیکار نیستند، همه رسانههای معاند و بیگانه در جهت ناامیدی، دلزدگی و بیتفاوتی مردم به آینده کوشش میکنند. اما اگر در داخل جامعه مسئولان واقعیتها و مشکلات را رفع و به عمل دربیاورند، اندک اندک امید و اعتماد به آینده بیشتر خواهد شد و بیاعتمادی کم میشود لذا مردم دل به درون جامعه خواهند داد.
رهبر انقلاب عنوان فرمودند که امید میتوان منشا همه پیشرفتها باشد، کاملا درست است و بنده هم عرض کردم که اگر به آینده امید نداشته باشید، نمیتوانید قدمی از قدم بردارید. مسلم است که امید روح و روان جامعه را شکل میدهد، وقتی میگوییم جامعه ناامید شده آمار خودکشی بالا میرود. امید موتور محرکه جامعه و جنبش انگیز و نیروی انرژیزا است.
امید جامعه را به حرکت درمیآورد چراکه جامعه بدون امید خواهد مرد. یاس و ناامیدی جامعه را میکشد. شما چون کار دارید امید دارید که فردا به سر کار بروید و این به شما انرژی میدهد، ولی وقتی ناامید باشید که کار ندارید این باعث مرگ جامعه میشود. الان جامعه دچار انسجام مکانیکی است. از نظر دورکین ما دو نوع انسجام داریم، یکی انسجام مکانیکال مثل ماشین که اجزاء آن از یکدیگر خبر ندارند؛ دیگری انسجام ارگانیک مثل بدن انسان است و سلول بدن اطلاع دارد که سلول دیگر در چه حال است به همین دلیل است که وقتی یک سوزن به یک جای بدن میخورد کل سیستم بدن اعلام خطر میکند و این میشود امید.
افزایش سطح رفاه در جامعه و افزایش حقوق برای حقوق بگیران یکی از عوامل امید آفرینی در جامعه است وقتی که دخل و خرج مقارن نیست معلم، استاد، کارمند و کارگر چطور کار و زندگی میکنند؟ امنیت اجتماعی به قول هرزبرگ عامل بهداشتی است؛ شخص وقتی فرزندانش کار داشتند امیدوار میشود، ولی وقتی میبیند از صبح تا شب کار میکند و حتی نمیتواند میوه یا گوشت بخورد پس با خود می گوید چه فایده ای دارد؟ بر آن روزگاری بباید گریست که دخلش بود19 و خرج 20. معلوم است که یک زوج جوان اگر نتوانند خوب زندگی و خرج معاششان را در بیاورند، امیدی به آینده وحتی فرزندآوری ندارند. چرا اینقدر طلاق در جامعه زیاد است؟ چون دخل و خرج ها متناسب نیست؛ حقوقها باید مناسب باشد.
اختلاف فاحش طبقاتی باید تضعیف شود، اینهاست که امید میدهد. وقتی جوانی میآید و ماشین شاستی بلند شخصی را آتش میزند و خراب میکند با این توجیه که چرا او باید داشته باشد و من نه، این یعنی اعتراض و ناامیدی و طغیان یعنی جوان به این حد رسیده که این حرفش با وجود توجیه ناپذیر بودن ولی باز هم اعتراض جوانان به وضع موجود اختلاف طبقاتی است. او الان امیدی به آینده ندارد، نه به ازدواج نه مسکن نه اینکه بتواند در حدمعمول زندگی سادهای داشته باشد، این یعنی چه؟ ناامیدی، بیتفاوتی و یاس جامعه را برای اعتراض و اغتشاش و آشوب مساعد می کند.