به گزارش راهبرد معاصر؛ روز پنجشنبه و به دنبال خبر استعفای وزیر آموزش و پرورش دفتر سخنگوی دولت اعلام کرد که سید محمد بطحایی به دلیل شرکت در انتخابات مجلس از سمت خود استعفا داده و به همین خاطر حجتالاسلام حسن روحانی، رئیسجمهور نیز پیش از پایان موعد مقرر ثبتنام برای کاندیداتوری مجلس با استعفای وی موافقت کرده است.
برخلاف آنچه ربیعی درباره این استعفا به رسانه ها اعلام کرد مبنی بر آن که "هرآنچه که در ذهن آقای بطحایی بوده در نامه استعفا نوشته شده است"برخی از کارشناسان و همچنین نمایندگان مجلس در همین رابطه نظر دیگری را بیان می کنند. عدهای از فعالان سیاسی، این استعفا را اعتراضگونه قلمداد کردهاند؛ اعتراض به عدم توجه به مسائل و مشکلات آموزش و پرورش از سوی دولتمردان.
محمدمهدی زاهدی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در همین خصوص میگوید: «کمتر کسی است که وزیر باشد و استعفا دهد تا نماینده شود و اصلا تاکنون سابقه نداشته است و بنده هم یقین دارم دلیل استعفای آقای بطحایی، نمایندگی مجلس نبوده است.»
جبار کوچکینژاد نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هم در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت: «سید محمد بطحایی وزیر آموزش پرورش به علت عدم همکاری هیئت دولت با ایشان در جهت حل مشکلات فرهنگیان استعفا داد.»
حجتالاسلام مجتبی ذوالنور، نماینده مردم قم هم درباره دلایل استعفای بطحایی می گوید: " چون دولت همراهی لازم را با بطحایی نداشت، احساس میکرد وقتی دولت در حل این مشکلات همراهی نکند، نمیشود کاری کرد، لذا حضور خود را در این جایگاه بیتاثیر میدید."
برخی دیگر از فعالان سیاسی و نمایندگان مجلس که با مشی سیاسی جناب وزیر همسو بودهاند از رفتار ایشان گلایه نمودهاند که به حداقل بابت عدم تامین مطالبات فرهنگیان استعفا میکردند.
چندان که، بهرام پارسائی، نماینده شیراز در توئیتی نوشت: " آقای وزیر آ.پ؛ حتی اگر قصد شرکت در انتخابات مجلس داشتید، بهتر بود در واکنش به فجایعی همچون مدرسه غرب تهران و زاهدان و تاکستان، یا براى عذرخواهى از فرهنگیانی كه پاسخى براى مطالباتشان نداشتيد، استعفا میکردید تا لااقل بهعنوان فردی مسئولیت شناس، شانس رای آوردن داشته باشید."
البته در این میان برخی گمانهزنیها مبنی بر گریز بطحائی از استعفا نیز مطرح شده است. البته طرح استیضاح ایشان در پائیز 97 به حد نصاب نرسید و موضوعیت پیدا نکرد.
فارغ از بررسی کارنامه وزیر آموزش و پرورش، از برخورد با مافیای کنکور، کاهش استفاده از کتب کمکدرسی خصوصا در پایه ابتدایی، حذف مشق شب گرفته تا وعدههایی که ایشان به فرهنگیان داد که متاسفانه بدون پاسخ بر زمین مانده است و حواله به آینده میشوند.
به همین جهت در رابطه با استعفای ایشان 4 نکته مطرح میشود:
1- باید از وزیر سابق آموزش و پرورش پرسید که اگر هدف خدمت به مردم و تامین مطالبات فرهنگیان است، اولا؛ مگر نه این که در صدارت وزارت اختیارات اجرایی گستردهتری برای خدمت رسانی است. تانیا؛ اصولا نفس خدمترسانی خواه در وزارت باشد و خواه در ردای نمایندگی مجلس. بهتر آن بود ایشان به عنوان چهره فرهنگی و محجوب دولت و تمثیل فرهنگیان جامعه، اگر هدف سیاسی ندارند و دغدغه تامین مطالبات فرهنگیان را دارند در همان مقام اجرائی خویش همت میگماردند و تا پایان عمر دولت دوازدهم درهمین کسوت خدمترسانی میکردند و گزارش اقدامات خود را به مردم و معلمان تقدیم میکردند. مطالبات فرهنگیان به ویژه در دولت دوازدهم پررنگتر از گذشته شده است، به گونه ای که هرازگاهی شاهد رسانهای شدن تجمعات قشر فرهنگیان بودهایم و کماکان شاهد آن هستیم که بسیاری از معلمان از انتصابات سیاسی، نافرجام بودن رتبهبندی و وضعیت بلاتکلیفی معلمان در این ساختار ابراز نارضایتی میکنند. باتوجه به حجم مطالبات فرهنگیان و وعدههای بطحائی در آغاز وزارتش برای تامین مطالبات فرهنگیان و نافرجام بودن کنونی این تلاشها، این گمانه تقویت میشود که بطحائی در ابتدای امر این استعفا را در اعتراض به عدم همکاری هیئت دولت تقدیم نموده است و بیشتر جنبه اهرم سیاسی داشته است. که البته این اهرم سیاسی هیچگاه به کار نیامده است و رئیسجمهور با این استعفا موافقت نموده است.
2- اگر گفتههای بطحائی برای استعفا را حمل بر صداقت بدانیم و پشت پردهای برای آن نبینیم، این سوال مطرح میشود اگر وزیر محترم دولت دوازدهم که ظاهرا از حمایت نوبخت و هیئت دولت برخوردار بوده است، چگونه نتوانسته است به مطالبات فرهنگیان پاسخگو باشد و اصولا چه کسی باید مشکلات موجود جامعه فرهنگیان و وزارتخانهای که بیشترین نیروی استخدامی کشور را در خود جای دارد، پیگیری و حل نماید؟
3- رسم غلط و اشتباهی در هیئت دولت شکل گرفته است که در ابتدای امر، آقایان وزرا با پیش کشیدن طرحهای بزرگ و ایجاد انتظار برای مردم، گذشته از ایجاد بار مالی برای دولت، درمیانه راه پا پس کشیده و به جای توضیح عملکرد خود، ضمن فرافکنی و متهم نمودن دیگران به یکباره استعفای خود را تقدیم میکنند. بدون آن که جوابگوی عملکرد خویش باشند. ظاهرا منش سیاسی وزرای دولت دوازدهم بر این است که مسئولیت اقدامات خود را ضمن رسانهای کردن اختلافاتشان با رئیس جمهور به عهده نگیرند و مسئولیت وزارت را نیمهکاره بدون پاسخگویی به مردم رها سازند. رویهای که در مورد قاضیزاه هاشمی، شریعتمداری و آخوندی تکرار شده است.
4- اگر جناب وزیر با تقدیم این استعفا و نمایش ساختگی چالش میان ایشان و رئیس جمهور سعی در این دارند که دستان خود را نسبت به حل حجم انبوه مطالبات معوق معلمان، مشکلات و مسائل معیشتی و صنفی فرهنگیان، تضییع حقوق و شان آموزگاران کوتاه نشان دهند و بدین طریق محبوبیت خود را حفظ کنند، سخت در اشتباه هستند. چرا که این سوال برای فرهنگیان باقی خواهند ماند که اقدامات ملموس دوساله جناب وزیر برای حل مشکلات فرهنگیان چه بوده است؟
به همین سبب باید گفت که استعفای بطحائی به هدف نمایندگی در مجلس نه تنها در ظاهر امر، چندان برای افکار عمومی قابل پذیرش نمیباشد بلکه حجم گستردهتری از انتقادات به ناکارآمدی وزرای دولت دوازدهم را موجب میشود. به همین سبب تلاش مهرههای سیاسی دولت دوازدهم برای محبوب نگاه داشتن خود نزد افکار عمومی با تقدیم استعفا و عدم پذیرش مسئولیت عملکرد خود در ناتوانی برای تامین وعدههای داده شده، موجبات کاهش اعتماد عمومی مردم به عملکرد دولت دوازدهم خواهد شد؛ مضافا بر این که با این قبیل از اقدامات هیچ گاه مشکلات مردم برطرف نخواهد شد.