به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در هفتههای گذشته پس از تأخیری سه ماهه، با سفر جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تهران و خبر ادامه مذاکرات رفع تحریمها میان ایران و آمریکا در دوحه، بسیاری از ناظران ابراز خوشبینی کردند که دو طرف در حل و فصل اختلافات اساسی به توافق دست یافتند و به زودی خبر بازگشت آمریکا به برجام از دوحه یا وین به جهانیان اعلام خواهد شد؛ اما تداوم پافشاری آمریکا بر خطوط قرمز ایران سبب شد تا خوشبینیها در زمینه تداوم برجام رنگ ببازد و بار دیگر سایه واقعگرایی و تأثیرات معادلات جهانی همچون جنگ اوکراین بر برجام سنگینی کند.
در این میان آمریکا در فضای رسانهای و دیپلماتیک ایران را مقصر بن بست در مذاکرات رفع تحریمها میداند. اکنون سؤال اصلی این است آمریکا چگونه مسئول فرسایشی شدن مذاکرات و بن بست در مسیر بازگشت به توافق هسته ای است.
برای پاسخ به این سؤال میتوان نگاهی به آخرین تحولات رخ داده بر سر پرونده هستهای ایران داشت. آمریکا و تروئیکای اروپایی با فشارهای تلآویو تصمیمی غیرسازنده گرفتند و قطعنامه ضد ایرانی در زمینه فعالیتهای هستهای ایران در شورای حکام اژانس بین المللی انرژی اتمی تصویب کردند. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران دسترسی آژانس را به دوربینها فراپادمانی محدود و سیاست تنبیهی را در برابر طرف غربی اتخاذ کرد. با وجود این، پس از ارتکاب اشتباه راهبردی از سوی طرف غربی سعی کردند تا با واسطههای منطقهای و اروپایی از تهران دلجویی کنند.
روی کارآمدن دولت سیزدهم و تحویل پرونده مذاکرات هستهای از تیم ظریف-عراقچی به تیم امیرعبداللهیان-باقری سبب شد تا رویکرد جدیدی در مذاکرات هستهای ایران حاکم شود. در روزهای ابتدایی مذاکرات هستهای در دولت جدید رهبر معظم انقلاب اسلامی با تعیین خطوط قرمزی سیاست «رفع کامل تحریمها»، «راستی آزمایی اجرای تعهدات غربیها» و «دریافت تضمین معتبر» از طرف آمریکایی را برای مذاکره کنندگان کشورمان تبیین فرمودند. با اتمام فرآیند مذاکرات وین میان ایران و 4+1 به نظر میآمد دو طرف با وجود پیشرفت در برخی زمینهها همچنان در برخی موضوعات بنیادین دارای اختلاف نظر هستند.
در روزهای ابتدایی مذاکرات هستهای در دولت جدید رهبر معظم انقلاب اسلامی با تعیین خطوط قرمزی سیاست «رفع کامل تحریمها»، «راستی آزمایی اجرای تعهدات غربیها» و «دریافت تضمین معتبر» از طرف آمریکایی را برای مذاکره کنندگان کشورمان تبیین فرمودند
خروج نام سپاه و نهادهای وابسته به این نهاد انقلابی از لیست FTO یکی از مهمترین نقاط اختلاف میان تهران و واشنگتن است. ایران معتقد است به دلیل نقش مهم سپاه پاسداران در کشور، تداوم تحریم این نهاد در عمل به معنای بهره نبردن تهران از منافع برجام است. به نظر می آید آمریکایی قصد دارند با ارائه درخواست های فرابرجامی در فرآیند مذاکرات رفع تحریمها، زمینه مذاکرات «برجام منطقهای» و «برجام موشکی» را فراهم کنند. این در حالی است که حاکمیت نظام مذاکره با طرف غربی را تنها در موضوع هستهای و با هدف لغو تمام تحریمهای غیرقانونی ایران مجاز دانسته و هرگونه مذاکره به سر اهرمهای قدرت کشور را ممنوع اعلام کرده است.
دیگر موضوع اختلافی که همچنان دو طرف بر سر آن به تفاهم دست نیافته اند، ارائه نکردن ضمانت عملی و محکم از سوی آمریکا برای دستیابی به توافقی پایدار است. طرف آمریکایی تا امروز با پیشنهادهایی همچون تصویب برجام در کنگره یا امضای رئیس جمهور این کشور مخالفت و تنها به دادن وعده انتشار بیانیه مطبوعاتی از سوی وزارت امور خارجه آمریکا اکتفا کرده است. این در حالی است که دولت ترامپ با نقض قطعنامه 2231 و اجماع جهانی بر سر پرونده هستهای ایران، به صورت یکجانبه از برجام خارج شد و «کمپین فشار حداکثری» را که مصداق تروریسم اقتصادی بود علیه کشورمان اجرا کرد. اکنون تهران با درس گرفتن از سابقه مذاکره با طرف آمریکایی به دنبال اخذ تضمینی معتبر از کاخ سفید است تا مسیر هرگونه بدعهدی گرفته شود.
خارجه کشورمان بارها تاکید کرده اند تهران هر لحظه آماده بازگشت به میز مذاکره و انعقاد توافقی پایدار و محکم با طرف غربی است
با وجود فضای مثبت رسانهای به وجود آمده در هفته اخیر بر سر بازگشت به برجام، به نظر می آید مذاکرات دوحه بدون نتیجه مشخصی پایان یافت و وضعیت تعلیق همچنان ادامه دارد. با وجود نیاز شدید اروپاییها به بازگشت ایران به بازار انرژی جهان، اما همچنان آمریکاییها اراده جدی از خود برای پایبندی به تعهداتشان نسبت به توافق هستهای و رفع تحریمهای ایران نشان نداده اند و مسئول «بن بست» کنونی در مذاکرات اتمی هستند.
این در حالی است که مقام های ایرانی به ویژه وزیر امور خارجه کشورمان بارها تاکید کرده اند تهران هر لحظه آماده بازگشت به میز مذاکره و انعقاد توافقی پایدار و محکم با طرف غربی است. توافقی که در آن علاوه بر رفع نگرانیهای امنیتی غرب، باید ایران به بازارهای جهانی بازگردد و زمینه برای انتفاع اقتصادی دولت فراهم شود.
شدت یافتن سیاست مهار چین و جنگ اوکراین فرصتی تاریخی برای ایران به وجود آورده است تا به وسیله آن بتواند علاوه بر تثبیت مؤلفههای قدرت در منطقه و فضای بینالملل، سایه تحریمهای یکجانبه آمریکا را از بین ببرد و به بازیگری فعال در نظم سیال یک-چندقطبی تبدیل شود.
با توجه به ناتوانی عربستان و امارات از افزایش تولید نفت خود و ایجاد تعادل در بازار انرژی، غربیها بیش از پیش به منابع نفت و گاز کشورهایی همچون ایران، ونزوئلا و قطر وابستگی پیدا کرده اند و قصد دارند به هر قیمتی جلوی بحران انرژی را بگریند و این چالش را پشت سر بگذارند. در چنین شرایطی تهران میتواند با حفظ روابط راهبردی خود با مسکو و پکن، سد تحریمها را بشکند و وارد بازارهای جهانی شود.