به گزارش راهبرد معاصر این مطالعه که توسط محققان دانشگاه میشیگان و کالج پزشکی ایالت پن انجام شد، دو رویکرد را برای افراد مبتلا به نوع اولیه از دست دادن حافظه مقایسه کرد. این دو عبارتند از آموزش استراتژی یادگاری، که هدف آن اتصال چیزی است که کسی میخواهد به خاطر بسپارد به چیز دیگری مانند یک کلمه، عبارت یا آهنگ و آموزش بازیابی فاصلهدار، که به تدریج زمان بین را افزایش میدهد یعنی یاد آوری موارد با گذشت زمان.
افراد مبتلا به اختلال شناختی خفیف، که همیشه منجر به تشخیص بعدی بیماری آلزایمر نمیشود، هنگام استفاده از یکی از این رویکردهای آموزشی شناختی، بهتر میتوانستند اطلاعات را به خاطر بسپارند. با این حال، دادهها و اسکنهای مغزی که نشان میدهد کدام نواحی از مغز فعالتر هستند، نشان میدهند که هر فعالیت متفاوت عمل میکند.
تحقیقات ما نشان میدهد که میتوانیم به افراد مبتلا به اختلال شناختی خفیف کمک کنیم تا میزان اطلاعاتی را که یاد میگیرند و به خاطر میسپارند بهبود بخشند.با این حال، رویکردهای مختلف آموزش شناختی، مغز را به روشهای متفاوتی درگیر میکند.
دکتر همپستد گفت: آموزش استراتژی یادگاری باعث افزایش فعالیت در نواحی مغزی که اغلب تحت تأثیر بیماری آلزایمر هستند، افزایش مییابد، که احتمالاً توضیح میدهد، چرا این رویکرد آموزشی به شرکتکنندگان کمک میکند اطلاعات بیشتر و برای مدت طولانیتری به خاطر بسپارند و نشان میدهد که آنها اطلاعات را کارآمدتر پردازش میکردند.
همپستد و تیمش با کریش ساتیان، دکترای پروفسور و رئیس دپارتمان نورولوژی ایالت پن و مدیر موسسه علوم اعصاب ایالت پن کار کردند.
ساتیان خاطرنشان کرد که رویکردهای آموزشی شناختی احتمالاً در همکاری با درمانهای دارویی جدید برای مبتلایان به اختلالات نورودژنراتیو اهمیت بیشتری پیدا میکنند. محققان و پزشکان میتوانند از این نوع اطلاعات برای شناسایی بهترین درمانهای غیردارویی برای بیماران مبتلا به اختلال حافظه استفاده کنند./باشگاه خبرنگاران