به گزارش راهبرد معاصر، تأثیرگذاری بالای رسانه بر فرهنگ افراد یک جامعه بر کسی پوشیده نیست. این تأثیر به قدری فراوان است که میتوان اذعان داشت جامعهای پیشتاز در عرصه فرهنگ است که سیاستگذاریهای تعریفشده و متقنی در عرصه رسانه داشته باشد؛ برعکس این صادق است؛ یعنی اگر متولیان یک جامعه برنامهای جهت ارتقای عرصه رسانه نداشته باشند، به طور قطع آن جامعه با چالشهای فرهنگی اساسی مواجه خواهد بود. عرصه فضای مجازی یکی از مصادیق رسانه است.
امروزه پس از سینما و تلویزیون موج سوم تأثیر بر جوامع به واسطهی فضای مجازی به وجود آمده است به گونهای که باید گفت فضای مجازی، به عنوان فضای دومی از زندگی واقعی است که مانند فضای واقعی، نیازمند فرهنگ است. منظور از فرهنگ فضای مجازی، فرهنگی است که از سوی شبکههای اجتماعی تحمیل میشود و نه بخشهای جدی فضای مجازی مانند سایت های خبری. از این روست که در عصر حاضر گرایش به شبکههای مجازی و تقویت ارکان آن مورد توجه کشورهای پیشرفته دنیا قرار گرفته است؛ همان کشورهایی که سعی دارند با القای فرهنگ مطلوب خود که همان الگوی غربی است، سایر جوامع را در پازل جهانی شدن «Globalization» قرار دهند؛ سرمایهگذاری کلان سیاستگذاران غربی و سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی غرب و حمایت مالی و همهجانبه صهیونیستها از این شبکههای مجازی تأییدی بر این حقیقت تلخ است.
متأسفانه در کشور ما فضای مجازی به صورت بایسته و شایسته مورد توجه متولیان امر قرار نگرفته است. عدم حمایت شبکههای مجازی داخلی و یا عدم ساماندهی مناسب شبکه ملی اینترنت از سوی دولتمردان با وجود تأکیدات و هشدارهای فراوان کارشناسان نخبه فضای مجازی، ذهنها را متبادر به این مسئله میکند که گویی دولتمردان برنامه و اهداف کلانی برای اصلاح و ارتقای این شاهرگ اساسی جامعه ندارند. از دیگر سو گرایش آنها به سوی پیامرسانهای خارجی که عمدتاً ریشه در سرویسهای امنیتی غرب دارد و عدم حمایت و تقویت بایسته پیامرسانهای داخلی این ذهنیت را تقویت میکند. از این رو بسیاری از کارشناسان قضایی، روانشناسی و فضای مجازی ریشه بسیاری از معضلات اخلاقی، فرهنگی و حتی امنیتی جامعه را در بیبند و باری فضای مجازی و رها کردن آن از سوی متولیان امر میدانند.
درباره این موضوعات میزگزدی با حضور محسن غفاری، مدیر عامل پیامرسان ایتا، سلمان افشار، مدیر پست الکترونیک چاپار و محمدعلی سراجیان، کارشناس امنیت در حوزه فضای مجازی تشکیل دادیم.
غفاری:آزادی از نگاه بیدین یعنی رهایی از معنویت
* پیامرسان ایتا را متهم میکنند که از نمونه تلگرام برای پوسته خود بهره گرفته است؛ لذا از آنجایی که در وهله اول شعار اصلی این پیامرسانها بومیسازی و گرایش به سمت فرهنگ ایرانی اسلامی است، این کار را تعارض با این شعارها میدانند؛ پاسخ شما چیست؟
غفاری: ابتدا مقدمهای عرض کنم. انسان با فرهنگش تعریف میشود؛ حال این انسان یا در ایران باشد یا در غرب تفاوتی ندارد. انسانها جدای از فرهنگ نیستند و هر کسی دارای اندیشه و فرهنگی است. تأثیرگذاری فضای مجازی به حدی است که فرهنگ و ذات انسانها را شکل میدهد و از سوی دیگر فرهنگسازی میکند.
در این بین افرادی هستند که اندیشههای آتوئیسم دارند، یعنی تفکرشان خدامحور نیست و برعکس آن، افرادی هستند که خداباورند. عمکردهای افراد هم برگرفته از همان فرهنگشان است.
نکته ضروری آن است که تعاریف هر کدام از آنها نسبت به مفاهیم و گزارههای اندیشهای متفاوت است. بیدین از آزادی یک چیز میفهمد و فرد خدامحور و دینمدار چیز دیگری. در تعریف دین، آزادی یعنی رهایی از قید و بند شهوات و تمایلات نفسانی برای اوج گرفتن به سوی معرفت الهی اما در تعریف یک بیدین و یا لیبرال، آزادی یعنی رهایی از معنویت و آزادی بیقید و بند در دنیا. حاصل این تفکر شهوتپرستی و دنیاگرایی است که به آزادی غربی مشهور است.
با این نگاه مدیر یا برنامهنویسی که به سوی فعالیتهای فضای مجازی میرود، باید دید منشأ تفکر و فرهنگ او چیست؟ آیا خداوند محور فکری اوست یا آزادی به روش غرب. استفاده از ابزار در وهله بعد قرار دارد؛ همچنان که ما از ابزارها و تکنولوژیهای روز استفاده میکنیم، آنچه محور ما قرار دارد، فرهنگی ایرانی اسلامیمان است.
غفاری: هدف اصلی ما از تولید پیامرسان داخلی جلوگیری از هجمه فرهنگی بود
حال پرسیده میشود ذات تولید ابزار برای یک هدف متعالی بوده است؛ حالا چرا از همان مدل غربی استفاده میکنیم؟ این حرف در وهله اول منطقی است.
اما در پاسخ به دو نکته اشاره میکنم:
غفاری: اول اینکه یک نیازی به نام فضای مجازی برای مردم ایجاد شده بود که این نیاز دارای وجهههای مثبتی بود و هست منتها تبدیل به ابزاری خطرناک شد. به تعبیر من یک اسب تراوایی شد که فرهنگ ما را جهت منفی میداد. اصل هدف ما از تولید پیامرسانهای داخلی جلوگیری از هجمه فرهنگی دشمنان بود.
پوسته ایتا شبیه تلگرام شد تا مردم راحتتر ارتباط بگیرند
دوم اینکه برای ساخت این ابزار تصور بر این بود که تا حد امکان شببیه نمونه خارجی باشد تا مردم راحتتر با آن ارتباط برقرار کنند که به نظرم ایده درستی بود. کسانی که بر این کار ایراد میگیرند جزو آن دست افرادیاند که ابزارهای غربی را به صورت کلی برای خود تحریم میکنند همچنان که ابتدای انقلاب عدهای میگفتند ذات تلویزیون برای لهو و لعب است. این عده با تکنولوژی مشکل داشتند. امام خمینی در مقابل این تفکر ایستاد و بلکه فرمود صدا و سیما دانشگاه است.
لذا میتوان از ابزارها و تکنولوژی غرب در راستای تقویت جبهه خود استفاده کرد همچنان که اکنون از خیلی از دستاوردهای علمی و فناوری غرب بهره میبریم و این بهرهگیری به صورت متقابل است. اصلاً در جهان علم این تبادلات دوسویه و چند سویه است. در هر صورت این ابزار دارای معایبی است، اما اکنون تبدیل به یک نیاز عمومی شده است.
منعی از استفاده از ابزار غرب جهت فرهنگسازی اسلامی نیست
لذا درباره ابزارها و تکنولوژی غرب یک نگاهی داریم که نگاه پسزننده است که میگوید این ابزار دشمن است، تز آن غربی است، از نظریههای غربی سرچشمه گرفته است. در این نوع تفکر، نگاه تمدنی دیده نمیشود؛ زیرا ما ناچار در عصری قرار داریم که عصر تکنولوژی است. امام(ره) با نگاه تمدنی خویش با این رویدادها برخورد میکرد. خیلیها که به قیام امام برای تشکیل حکومت ایراد میگرفتند از این منظر نگاه میکردند که حکومت ابزارها و لوازمی دارد که یک روحانی نمیتواند وارد این حیطه شود. اما امام ایستاد. ایشان میفرمود تشکیل نظام اسلامی به قدری ارزش دارد که باید پای آن ایستاد؛ این نگاه آیندهنگرانه امام و تمدنی ایشان خیلی از متحجران را نگران کرد. لذا نباید منعی از استفاده از ابزارهای غرب جهت فرهنگسازی ایرانی اسلامی وجود داشته باشد وگرنه نه باید از ابزار تلویزیون بهره برد و نه سینما.
افشار: منافع اقتصادی پیامرسانهای خارجی برای مدیران آنها اولویت دارد است / غفاری: سیاست اصلی پیامرسانهای خارجی اهداف پنهانِ فرهنگی آنهاست
یک سؤالی در این بین مطرح است. به عنوان مدیران شبکههای مجازی تا چه حد این ایده را قبول دارید رسالت و هدفگذاری اصلی پیامرسانهای خارجی جهتدهی به سبک زندگی جوامع و یا هجمه فرهنگی است؟
افشار: باید عرض کنم درست است که یک جهت فضای مجازی، جنبه فرهنگی است اما نمیتوان از جنبه اقتصادی آن چشمپوشی کرد؛ اتفاقاً در این فضا بیشتر به دنبال منافع اقتصادی هستند و این مسئله تعیینکننده حیات آنهاست.
شما اگر بزرگترین سرویسهای دنیا مثل گوگل را بررسی کنید، خارج از اینکه ممکن است در ناخداگاه یا خداگاه خود سیاستهای فرهنگی مشخصی را دنبال کنند، به هیچ وجه از مدیران آنها از فرهنگ نمیشنوید و یا به ندرت نکتهای در این باره میگویند؛ مثلاً شما جز در مواردی خاص از مدیرعامل گوگل چیزی در این باره نمیشنوید که آیا سیاست فرهنگی آمریکا در حوزه سبک زندگی خوب است یا بد! خیلی خودمانی عرض کنم اینطور است که ما در ایران قیمهها را درون ماست میریزیم.
سراجیان:این نقطه اختلاف بنده با شماست. زیرا هر رسانهای و هر فعالیتی قبل از تولید، اهداف و سیاستهایی برای خود تعریف کرده است. شما نمیتوانید بگویید بازی مثل "نهنگ آبی" اهداف خاصی را دنبال نمیکند. تولیدکننده با یک هدف و دیدگاهی این بازی را تولید میکند. یعنی در حقیقت در صدد آن است که یک فرهنگی را در بین مردم جا بیاندازد.
سیاست اصلی پیامرسانهای خارجی اهداف پنهانِ فرهنگی آنهاست
غفاری: متوجه نشدم بالاخره آقای افشار ما را در چه وادی میخواهد سوق دهد. آیا ایشان به صورت کلی معتقدند که شبکههای مجازی خارجی هدفگذاری فرهنگی ندارند و یا میفرمایند اولویتشان اقتصاد است و فرهنگ در اولویت بعدی قرار دارد؛ در هر صورت با فرض اینکه ایشان قائل به نظر دوم هستند، نکتهای عرض کنم.
آقای افشار فرمود سرویسهای مجازی خارجی هدفی نداشتند و صرفاً در پی منافع اقتصادی بودند، اینطور نیست. سیاست آنها در واقع اهداف پنهانِ فرهنگی آنهاست. خود سران غرب وقتی رسماً اعلام جنگ فرهنگی با ما میکنند، مگر ممکن است از فضای مجازی در این راستا بهره نگیرند؟ ضمن اینکه این سرویسها عمدتاً دست صهیونیستهاست. لذا خوشبینی اصلاً جایگاه ندارد.
اما اینکه مسئولان ما در بسترسازی فضای مجازی داخلی کوتاهی کردند و به مدلهای خارجی روی آوردند، بدون شک کوتاهی کردند.
غفاری:دولت درباره فضای مجازی راهکارهایی مبتنی بر سیاست فرهنگی ندارد
سال 90 رئیس قوه قضائیه یکی از متولیان امر فضای مجازی را صدا میزند و تهدید را به او میگوید. این در زمانی بود که واتساب 4 میلیون کاربر داشت. او گفت ما داریم روی یک شبکه مجازی داخلی کار میکنیم، تا 6 ماه دیگر آماده است. مدام به تعویق انداخت. اتفاقاً اینکه آقای افشار میگوید از 10 سال قبل فکر نکردیم، اتفاقاً فکر کردیم و طرح هم دادیم منتها آدمی نداشتیم که اعتقاد و دغدغه این مسائل را داشته باشد. یعنی دولتها راهکارهایی مبتنی بر سیاست فرهنگی نچید.
همه چیز را فدای حزبگرایی کردن تقلیل فرهنگ جامعه را به همراه دارد
* این مسئله از کجا ناشی میشود؟
غفاری: از مسئلهای به نام سیاستزدگی و حزبگرایی که همه چیز را فدای آن کردهاند؛ یعنی متأسفانه دولتها تلگرام را ابزار تقویت حزب خود میدانستند. جمله صریح یکی از مسئولان این بود که صدا و سیما ابزار نظام است و تلگرام برای من است. یعنی تقلیل فرهنگ جامعه به دلیل خصومتهای سیاسی و حزبی ظلمی آشکار است. حزب و جناح ما رأی بیاورد، جامعه هر سمت و سویی میخواهد برود ! نگوییم برنامهریزی و فکری نبوده بلکه باید بگوییم به دلایلی که عرض کردیم، همتی در این زمینه وجود نداشت. خود بنده شنیدم که مسئول ارشد مرکز ملی فضای مجازی در جلسه صریحاً گفت ما میدانیم اسرائیل از اینستاگرام پشتیبانی میکند.
متأسفانه دولتها تلگرام را ابزار تقویت حزب خود میدانستند. جمله صریح یکی از مسئولان این بود که صدا و سیما ابزار نظام است و تلگرام برای من است. یعنی تقلیل فرهنگ جامعه به دلیل خصومتهای سیاسی و حزبی ظلمی آشکار است.
اینکه میفرمایید آنها خط مشیی ندارند، از کجا این مطلب را میگویید. همین تلگرام و توییتر چقدر در چالشهای اجتماعی ما نقش ایفا کرد. این مسئله را که همگان میدانند. این یک نوع خواب خرگوشی است که تصور کنیم آنها برنامهای برای استحاله فرهنگی جامعه ندارند.
سیستمهای فرهنگی را متهم به ندانمکاری نکنیم؛ تذکرات لازم به متولیان فضای مجازی داده شد
از دیگر سو سیستمهای فرهنگی را نباید متهم به ندانمکاری کنیم؛ تذکرات لازم به متولیان فضای مجازی داده شد، اما به مرحله اجرا نرساندند. در جریان هستم. جلسات متعددی برای بومیسازی فضای مجازی در همین مرکز ملی فضای مجازی شکل گرفت.
مشکل ما اینجاست که آن مسئول بر اساس سیاستی که به او ابلاغ شده، به این نتیجه میرسد که آیا باید اولویت کار خود را بر ترمیم و اصلاح فضای مجازی قرار دهد یا خیر؟ آیا اگر قرار دهد باند و حزب او آسیب میبیند یا نمیبیند؟ در لایههای اولیه و میانی کار خوب پیش میرود اما در سطوح اجرایی کار گره میخورد.شما پای نظر پلیس فتا بنشینید به شما میگوید 60 % کلاهبرداریها و پروندههای فضای مجازی در تلگرام صورت میگیرد و ما هیچ گونه عکسالعملی نشان نمیدهیم. از این پا را فراتر گذاشتند و به دنبال براندازی نظام بر آمدند. پس از فتنهای که در دیماه 96 رخ داد، جلسهای در شورای عالی برگزار کردیم. رهبری تحکم کرد و فرمود جمع کنید دیگر. از سال 90 مدام میگوییم برنامهریزی کنید و فضای مجازی بومی را روی کار بیاورید!
بنابراین عملکرد اشتباه مدیریتی این فاجعه و اشتباه سال 97 را رقم زد و به مرحله جراحی رساند؛ یعنی بحث فیلترینگ را وسط خیابان و بین مردم کشاند. همان مسئولانی که طی 10 سال گذشته کمکاری کردند، خطا کردند، مانعتراشی کردند تا فضای مجازی بومی نشود، کار که به فیلترینگ رسید، مظلومنمایی کردند و شروع به هجمههای رسانهای کردند. ما که در جریان بودیم چقدر قوه قضائیه به فلان مسئول دستور میداد بسترهای ملی و بومی را فراهم کنید، اما انجام نمیدادند. حالا شرایطی پیش آمد که دشمن هجمه خود را تا سطح براندازی نظام رساند، خب طبیعتاً بهترین اقدام امنیتی، فیلترینگ این شبکههای مجازی بود. در چنین فضایی هجمه میکنند که یک عده با فیلترینگ اضطراب بین مردم ایجاد کردند.
* یکی از چالشهای مهم ما عدم نهادینه کردن شبکههای بومی مجازی است؛ از یک سو مدیران گلایه میکنند تدابیر فرهنگی و بسترهای حمایتی لازم از سوی دولتها شکل نگرفته است و از دیگر سو مردم اعتماد لازم را ندارند. در این باره مقداری صحبت کنیم.
افشار: اکنون در جامعهای زندگی میکنیم که مردم از هر رویدادی نتیجهگیری سیاسی میکنند. ما هرچند فرهنگ دینی داریم و باید مبتنی بر همان سیاستگذاری کنیم، اما از سویی با این واقعیت تلخ مواجهیم. ما زمانی باید به تبلیغات و فرهنگسازی شبکههای ملی مجازی اقدام کنیم که بسترهای فرهنگی را فراهم کنیم. دلیل مخالفت من با ایده شما که میگویید باید ضربتی اقدام کرد همین است. مثلاً گوگل به طرزی در مباحث سیاسی و حزبی ورود نمیکند که کاربر نسبت به آن احساس جهتگیری خاصی داشته باشد. هرچند گاهی از این جهتگیریها میبینیم. ما وقتی ارائه سرویس میدهیم، باید تمام اقشار را در نظر داشته باشیم و ما وظیفه داریم پرایویسی Privacy یا اطلاعات پنهان او را حفظ کنیم.
ما به عنوان مدیران فضای مجازی کارمان فقاهت و فرهنگسازی نیست کار ما توسعه فناوری است و باید بر اساس سیاستهای رسمی کشور عمل کنیم. منتها مشکل ما این است که سیاستهای مطلوبی نداریم و ریلگذاری مناسبی صورت نگرفته است. دولتها از جهت از جهت سیاسی و فرهنگی و امنیتی ریلگذاری نکردهاند، از این جهت هر خطایی رخ دهد، گردن مدیران شبکههای فضاهای مجازی است.
کسی که به فرهنگسازی فکر میکند، باید اینطور تصور کند که این مسئله در پساتولید و گذشتن از مراحلی اتفاق میافتد؛ ما آن مراحل را طی نمیکنیم. اگر شما میخواهید استارتاپی را فعال کنید، اگر از 10 سال قبل ریلگذاریهای مناسب را انجام دادید، کار سخت اطلاق میشود نه اینکه همان لحظه بخواهید به پیشرفت برسید.
دولتها از جهت از جهت سیاسی و فرهنگی و امنیتی ریلگذاری نکردهاند، از این جهت هر خطایی رخ دهد، گردن مدیران شبکههای فضاهای مجازی است. وقتی صحبت از حمایت میشود، حمایت مادی مطرح است. در حالی که بسترسازی فرهنگی هم یک نوع حمایتاست. مثلاً عدم اعتماد مردم یک نوع فرهنگی است که متأسفانه آگاهانه و یا جاهلانه در بین مردم جا انداختند. خب چنین چالشی موجب میشود شبکههای داخلی هم با استقبال مناسبروبرو نشوند.
سراجیان: صحبت جناب آقای افشار را قبول دارم که باید فرهنگسازی و ریلگذاریهای لازم صورت گیرد، اما اگر بخواهیم منتظر بمانیم تا یک نفر از بالا فرهنگسازی کند تا به سطح جامعه و بعد خانواده برسد، به نظرم با لحاظ شرایط موجود ممکن است اتفاق نیفتد چرا که در این جامعه هر کسی یک ایدهای دارد و به تصور و تفکر خود سعی دارد فرهنگ مردم را شکل میدهد؛ نکتهای که شما دو بزرگوار به آن اذعان داشتید؛ یعنی در مباحث فرهنگی دچار تشطط آرای فرهنگی هستیم. در چنین فضایی اگر بخواهیم منتظر بمانیم تا یک فرهنگی در افراد نهادینه شود و یا به تعبیری تبدیل به شاکله او شود و اگر بخواهیم با توجه به این فرآیند پیچیده و زمانبر اقدامات سلبی انجام ندهیم، عاقلانه نیست.
ما درباره فرهنگمان از یک سو با سنت اصیل ایرانی مواجهیم و از یک سو با سنت اسلامی و شیعی که اکثریت جامعه ما را در برگرفته است. اگر با لحاظ این موضوع این نوع فرهنگ تبدیل به مطالبه عمومی شود حاکمیت مجبور میشود مردم را همراهی کند و در مسئلهای مثل فضای مجازی رویکرد خود را بر اساس فرهنگ دینی و بومیمان شکل دهد.
جهت اعتمادسازی مردم اجازه دهیم افراد محتوای مطلوبشان را به اشتراک گذارند
افشار: هر کسی بر اساس نوع استفادهاش از فضایی مثل اینستاگرام بهره میبرد. یکسری موافق و عدهای مخالفند. به نظرم سیاستهای فرهنگی ما در مقابل سیاستهای خارجی بازتر است؛ یعنی هر کسی هر محتوایی میتواند پخش میکند و کسی هم با او کاری ندارد و این فرهنگ به خوبی اجرا میشود. یعنی بسته نیست.ما در داخل نیاز به این بستر داشتیم؛ یعنی فضای بازی که مردم احساس امنیت کنند تا هر محتوایی را میخواستند منتشر کنند؛ چون افراد در فرهنگشان دچار اختلافند.
اشتراکگذاری مسائل خصوصی فرهنگ مطلوب ایرانی نیست بلکه در مسیر استحاله فرهنگی است
سراجیان: تصور نمیکنم خانوادهها از فرهنگ موجود در شبکههای مجازی خارجی خرسند باشند. اینکه افراد هر مسئله شخصی را به اشتراک گذارند اتفاقاً مقابل فرهنگ ایرانی اسلامی ماست. اینستاگرامی که مطرح میکنید، شاید از جهت فرهنگ غربی ـ اروپایی مطلوب باشد، اما آیا با فرهنگ ما سازگاری دارد یا خیر؟ ما حرفمان این است که چرا فرهنگ ابتذال غرب را باید وارد جامعهای وارد کنیم که اساس آن بر اساس آموزههای دینی و غیرت دینی است؟ این مسئله باعث استحاله فرهنگی است. مثلاً بازرترین نکته اینستاگرام این است که شما از زندگی شخصی و خصوصی خود به صورت لایو فیلم بگیری و به اشتراک دیگران قرار دهی. شما میفرمایید اجازه دهیم این فضا مانند اروپا باز باشد در حالی که دینمان به ما میآموزد نباید آزاد و بیبند و بار بود لذا قوانین و احکامی وضع کرد؛ چرا که هدف خداوند رشد و تعالی روح انسان و بسترسازی برای رسیدن به حیات طیبه و تمدن الهی است.
افشار: شما میفرمایید یک سیاستگذاری فرهنگی در ورای تولیدات وجود دارد، قبول دارم. خب شما هم سیاستگذاریهای فرهنگی بچینید و بر اساس آن ابزارش را تولید کنید. ولی حتماً از جهت فرهنگی و جامعهشناسی دلایلی وجود دارد که مردم این قدر علاقهمند به اینستاگرام است. ما سرویسی داریم که هم برای چت، بارگزاری ویدئو و ارسال صوت و ... از آن استفاده میکنیم. مثلاً آپارات که اکنون مرجع ذخیره فیلم شده و به خوبی عمل میکند، اما یاد گرفتیم هر مجموعهای خوب کار میکند، او را حمایت نمیکنیم. در چنین شرایطی باید چکار کرد؟
در مقابل، تلگرام و یا هر سرویسدهنده خارجی را میبینیم که سرویس رایگان در اختیار مخاطبان خود قرار میدهد و حمایتهای مالی شدیدی میشود. در چنین حالتی شما یک پیامرسانی را قرار میدهید که یک درصد پشتوانه شبکهای مثل تلگرام را ندارد؛ خب به طور طبیعی به زمین میخورد. بنابراین نه تنها با چالشهای فرهنگی در بسترسازی شبکههای مجازی داخلی مواجهیم بلکه چالشهای اقتصادی و حمایتی هم مزید بر علت است.
تا به اینجا تا حدودی به این نتیجه رسیدیم مسئله فرهنگی از بایستههای اصلی فضای مجازی است، اما گویی عملکرد متولیان اصلی فضای مجازی و دولتمردان به گونهای است که این اهمیت در اولویت دسته چندم قرار دارد.
افشار:شما یک وقت درباره اینکه چه سمت و سوی فرهنگی برایمان مشخص شده و ما باید بر آن اساس حرکت کنیم صحبت میکنید؛ من میگویم این فضا وجود ندارد.
یک موقع میگویید من به عنوان یکی از مدیران فضای مجازی باید چه راهکارهای فرهنگی را به دولتها پیشنهاد دهم خب این ریلگذاری فرهنگی بر عهده ما نیست. من مدیر فضای مجازی یک مجموعه وظایف بر عهده دارم، اما اگر سمت و سوی سیاسی و جناحی پیدا کنم، از وظیفه اصلیام باز میمانم. چالشی که متأسفانه اکنون با آن مواجه هستیم. واضح بگویم: متولیان امر، کار خود را به درستی انجام نمیدهند؛ حال یا اطلاع کافی از این فضا ندارند و یا درگیر مسائل سیاسی و حزبی خود شدهاند.
اگر امروز پس از 12 سال تجربه با دولتهای مختلف از من بپرسید چرا کارها صحیح پیش نمیرود، به این دلیل است که هر چیزی در جایگاه خودش قرار ندارد. یعنی کسی که باید سیاست فرهنگی بچیند، نه این کار را میکند و نه خود را درگیر فرهنگ میکند. کسی که باید سیاست فرهنگی را دنبال کند، او هم پیگیر نیست. در صورت کلی سیاست فرهنگی مشخصی نداریم و این در حوزه فضای مجازی هم نمود دارد.
تشطط نظرات فرهنگی معضل اصلی سیاستگذاری فرهنگی کشور ماست
افشار: شما وقتی به سیاست فرهنگی یک کشور کوچک عربی که به اندازه تهران هم وسعت ندارد نگاه بیاندازید، میبینید چارچوبها مشخص است. هر کسی به خود اجازه ساخت محتوای فرهنگی و نمایش آن از طریق سینما یا تلویزیون را ندارد. فرد میداند باید در چه چارچوبی تولید محتوا کند. ما نمیدانیم باید چه فرهنگی درون خود داشته باشیم؛ هر کسی یک نظری دارد. ما جبهههای جداگانهای هستیم که هر فرد و گروهی به سمت و سویی که خود تعریف کرده حرکت میکند. این تشطط آرای فرهنگی معضلاتی را ایجاد کرده و متأسفانه در ایران منحصر به فرد است. اگر یک گروهی هم در این فضا کار فرهنگی هم میکند، به قول حضرت آقا آتش به اختیار عمل میکند؛ با خوب و بد آن کاری نداریم؛ اینکه هر کسی هر کار فرهنگی انجام دهد، درونش باز میبینیم افراد در گروههای خود دارای تفکرات جداگانهای هستند. با این تعریف خود آتش به اختیار نمایانگر عملکرد ضعیف دستگاههاست.
در برههای انتظار داشتیم یک کسی در حوزه فضای مجازی سیاستگذاری کند که این کار صورت نگرفت. حداقل برای چنین کاری 10 سال زمان میطلبید. مشکل ما این است که ما طی پنج سال میخواهیم به آن چیزی که 10 سال قبل باید فکر میکردیم برسیم. بعد میروی به دولت میگویی بر اساس چه سیاستی باید فعالیت کرد، با تعجب میگوید سیاست؟! لذا سیاستگذاری و ریلگذاری فرهنگی اصلاً جایگاهی ندارد.
از لحاظ دستگاهی و ساختاری، در حوزه فضای مجازی مشخص نیست چه کسی بناست سیاستگذاری فرهنگی کند و چه کسی وظیفه دارد اینها را یکپارچه کند. تصوری داریم که شورای فضای مجازی باید این کار را بکند؛ حداقل در هفت و هشت سال گذشته باید دید چه خروجیهایی در این زمینه داشته است. در این بین کسی که بیشترین حق مطالبه را دارد، مردم هستند که همواره در این ساختار نامرغوب اذیت میشوند.
غفاری: بنده هم نظر آقای افشار را قبول دارم؛ ما در بحث فرهنگسازی تضارب آرا انجام میدهیم؛ حال این نظر ممکن است خوب باشد یا بد. متأسفانه عدهای در صددند در فرهنگ اسلامی ما بیتفاوتی را تزریق کنند؛ در حالی که هر جامعهای در مسائل حساس خود بیتفاوت نیست. فرهنگ دینی ما میگوید حتی نسبت به همسایهات بیتفاوت نباشاما اکنون برعکس آن را از برخی مسئولان میشنویم. ما باید فرهنگ اسلام و غرب را در کفه ترازو بگذاریم و آنها را با هم بسنجیم؛ نباید بیمهابا هر آنچه آنها تزریق کردند بپذیریم.
منبع: تسنیم